بخشی از مقاله
امپراتوري روم
مرگ سزار جمهوري را نجات نداد. آنتوان معاون سزار و اكتاويان(پسر خواندة سزار) با هم متحد شده و جمهوري طلبان را در جنگ فيليپ مقهور ساختند.
بعد از آن آنتوان و اكتاويان، فاتحين مملكت، روم را بين خود تقسيم كردند. مغرب نصيب اكتاويان شد كه بخوبي از عهدة ادارة آن برآمد، مشرق به آنتوان رسيد كه به خوبي نتوانست از عهدة ادارة آن برآيد.
بالاخره ميان آنتوان و اكتاويان براي نفوذ و غلبة مطلق كشمكش درگرفت، اكتاويان در جنگ آكتيوم1بر آنتوان غالب گشت و صاحب اختيار منحصر به فرد مملكت روم شد. فتح وي به عصر جنگهاي داخلي و به دورة جمهوريت خاتمه داد.(ماله، 1362، ص 198)
اكتاويان به اشكال مختلف، در عين اينكه به دليل نفرت و بياعتمادي مردم روم نسبت به عناويني چون ديكتاتور يا پادشاه، از اين عناوين حذر ميكرد، قدرت مطلق يك ديكتاتور را داشت. در عوض، او ميخواست تصوير خيرخواهانة ناجي و محافظ مردم را داشتهباشد. در سال 27 ق.م، او به عنوان افتخاري امپراتور سزار اوگستوس، به معناي «حاكم و ظفرمند بزرگ» مفتخر شد. اما اكتاويان هرگز خود از عنوان امپراتور استفاده نكرد و اصطلاح شهروند درجة اول را ترجيح ميداد. نام او هرچه بود در عمل اولين نفر از فهرست بلندبالاي امپراتوران روم بود. با آغاز حكومت او، روم و ايالات آن امپراتوري روم نام گرفت.(ناردو، 1383،ص130)
در امپراتوري روم، دولتي پديد كه تا ابد در يادها خواهدماند و امروزه نيز ملتهاي جهان آن را احساس ميكنند. از دجله و فرات گرفته تا مرزهاي اسكاتلند قلمرو دولت واحدي بود كه زير حاكميت مقتدر و كارآمد شد مردماني متعلق به نژادهاي گوناگون و با اعتقادات و سنتهاي مختلف به سر ميبردند. برتونها، لگها، اسپانياييها، آلمانيها، آفريقاييها، مصريها، يونانيها، سوريان و عربها فقط چندتايي از آن نژادهاي مختلف بودند.( سايت اينترنتي: www.Iranduc.ac.ir)
سلطنت آگوست نشانة آغاز عهد عظمت روم است. براي 200سال امپراتوري گستردة روم از پاكسرومانا2(صلح روم) برخوردار ماند. در اين دوران روم به منطقة مديترانة صلح، قانون و حكومتي خوب را عرضه داشت. دنياي باستان هرگز قبل از آن براي چنين مدت طولاني از صلح و نظم برخوردار نماندهبود. روش دقيق و كارآمد مديريت روميها تا بدان حد تكامل يافت كه توانستند در ادارة امپراتوري عظيم خود، استعداد خود را در زمينة تشكيلات نمايان سازند.(پري، 1377، ص121)
حكومت اوگوستوس:(14م-27 ق.م)
اكتاويان در 23 سپتامبر سال 63 ق.م در روم متولد شد. پدر وي گايوس اكتاويوس و مادرش آتيا خواهر ژوليوس سزار بود. ژوليوس سزار برطبق وصيتنامهاش بيشتر املاك خود را به اكتاويان بخشيد و او را به پسر خواندگي خويش برگزيده بود. پس از آنكه اكتاويان وصيتنامة سزار را خواند، تصميم گرفت كه ديگر اكتاويان پسر اكتاويوس نباشد. بلكه سزار پسر سزار باشد. اكتاويان با اختيار فوري نام سزار براي خود منبع عظيمي از قدرت فراهم ساخت. او از خويشتن شخصي ساختهبود كه تمام كساني كه ياد سزار را عزيز ميداشتند و از قتل ناجوانمردانة وي متأثر بودند، بتوانند به دورش گرد آيند.
ن سزاري جديد يافتهبودند كه اخلاص خود را ميتوانستند به وي منتقل سازند. اكتاويان كه اينك مقام الوهيت يافتهبود در سن 36 سالگي در سال 27 ق.م صاحب بيچون و چراي روم گشت. رسيدن به قدرت مطلق بطور عمده براي وي با زور اسلحه تأمين شدهبود ولي تكليف آينده بكار بردن آن قدرت به نحو خردمندانه در خدمت صلح بود.(رائل، 1349، صص30،31و 81)
از آنجايي كه اكتاويان با احتياطتر از سزار بود، ديكتاتور بودند يا شاه شدن را بر خود نپسنديد، هيچ حكومت و منصب تازه براي او ايجاد نگرديد، ظاهراً تشكيلات و طراز ادارة جمهوريت تغيير نكرد، لكن باطناً سلطنت تنها در دست يك نفر، يعني شخص امپراتور بود.
همانطور كه ذكر شد، اكتاويان عنوان مخصوص خدايان يعني اگوست1 را حائز شد، بدين ترتيب كه در ابتدا از طرف سنا به وي توصيه شد تا نام رمولوس، باني شهر روم براساس افسانهها، را بپذيرد ولي وي امتناع ورزيد و نام آگوست يا آگوستوس را براي خود اختيار كرد، البته در عين حال تصميم گرفتهشد كه ماه سكستيليس2به افتخار امپراتور، آگوست ناميدهشد. نام ماه پيش از آن
كوينتيليس3 نيز قبلاً به افتخار ژوليوس سزار به ژوليوس تغيير نام يافتهبود. در واقع نام دو ماه انگليسي يعني ژوئيه و آگوست يادگاري از همان زمان است.(همان، ص 91)
آگوست اختيارات وسيعي را در دست خويش تمركز داد و در داخل مملكت امنيت و آرامش را در همه جا حكم فرما كرد. دنياي رومي كه از صدمات يك قرن جنگهاي داخلي خسته و فرسوده شدهبود بالاخره روي راحت و آسودگي را ديد. در زمان سلطنت آگوست قلمرو روم افزايش پيدا كرد و لژيونهاي رومي تحت فرمان سرداران لايق مثل آگريپا، تيبرو دروسوس به فتوحات جديد نائل شدند. روميان از جبال آلپ و رود رن گذشته تا رود آلپ و دانوب رسيدند.(ماله، 1362،ص206)
مجلس سنا مشاغل متعدد را كه مطابق قانون ميبايست به چندين صاحب منصب مختلف و براي مدت يكسال دادهميشد مادامالعمر به او تفويض كرد. بنابراين آگوست رتبة ايمپريوم و اقتدار
تريبونها و كنسولها و پيشواي روحاني را مالك شد.
همانطور كه ذكر شد در دورة جمهوريت ارتش دائمي در روم وجود نداشت و به هنگام جنگ قشون را جمع ميكردند اما از زمان حكومت آگوست به بعد قشون دائمي مجهز ايجاد شد كه اين قشون به صورت دائمي در سرحدات كشور اردو ميزد. رئيس و فرماندة كل ارتش شخص امپراتور بود اما از آنجايي كه آگوست بنية قوي نداشت و جنگ را هم دوست نداشت صفات يك سرباز در او يافت
نميشد اما وي در سياست خارجي جديت و فعاليت بسيار نشان ميداد.(همان، ص214)
قبل از آگوست روميان هيچوقت موفق نشدهبودند قسمتي از آلپ را كه مانند قوسي صحراي پو را احاطه ميكند، متصرف گردند. اما آگوست در سال 8 ق.م تسخير اراضي مزبور را خاتمه داد و به يادگار اين پيروزي مجسمهاي در ايالت پروانس در شهر توربي1نزديكي مناكو2برپا داشت. اما امپراتور به اين هم اكتفا نكرد و به فكر تصرف دامنههاي شمالي آلپ تا رود دانوب افتاد، كه براي اين كار بايد اراضي سوئيس شرقي، باوير3، اتريش، هنگري، يوگسلاوي، بلغارستان و روماني را ميگرفت. اين فتح بزرگ و وسيع در نتيجة جنگهاي شديدي بدست آمد و در سال 10 ق.م پنج ايا
لت جديد تأسيس گشت: رتي4، نريك5، پانني6، دالماس7 و مزي8.(همان، ص 215)
سزار رودخانة رن را سرحد مملكت روم قرار دادهبود و آگوست ميخواست دولت امپراتوري را تا رود آلپ گسترش داده و آلمان شمالغربي امروزه را تصرف كند. وي اين مأموريت را به داماد خود دروسوس داد. اما دروسوس به همراه سپاه روم در سال 9 ق.م شكست سختي خورد بدين ترتيب آگوست از تسخير ژرمني منصرف شد و مجدداُ رود رن را سرحد قرار داد. از اين تاريخ به بعد سرحدات امپراتوري روم عبارت بود از رن و دانوب در اروپا، فرات عليا و مشرق سوريه در آسيا و صحراي كبير در آفريقا.(همانجا)
آگوست به منظور ادارة امپراتوري آن را به دو گروه ايالت تقسيم كرد: ايالاتي كه تحت صلح بودند را تحت نظارت سنا قرار داد و ايالات سناتوري ناميد. ايالاتي را كه اصولاً دردسر آفرين بودند، مستقيم زير نظر خود گرفت و ايالات امپراتوري نام نهاد.(رابينسون، 1370، ص639)
آگوست به عنوان فرمانرواي روميها در سنن و عقايد ديني مردم ايالات دخالت نميكرد. اهالي ايالات كه در قشون روم خدمت ميكردند، شهروند روم ميشدند. اين امتياز براي آنان و خانوادةشان مزاياي زيادي را موجب ميشد، و باعث ميگشت كه اهالي ايالات باور كنند، آگوست به رفاه آنان توجه دارد. با مبارزه با فساد اداري، پايان دادن به جنگهاي خانمانسوز، و پذيرفتن تعداد بيشتري شهروند، آگوست وضع مالي در ايالات بهبود بخشيد.(پري، 1377، ص 120)
اوگستوس در عين حال مترصد بود تا آن كيفيتهايي را كه علت بزرگي روميها بود بازسازي كند. وفاداري به دولت، وابستگي خانوادگي محكم، كاركردن سخت، انظباط، زندگي ساده، قوانيني از تصويب گذشت كه مردم را ترغيب ميكرد تا ازدواج كنند و خانواده تشكيل دهند. بعضي مردم فقير روم در كار ساختمان بناهاي عمده كار يافتند. لكن آگوست هرگز نكوشيد تا مشكل بيكاري و فقر را در روم از ميان بردارد، و فقراي شهري همچنان غلة ارزان يا مجاني دريافت ميداشتند كه دولت تأمين ميكرد.(همان، ص121)
همانگونه كه ذكر شد در شهر روم از دورة جمهوري آتشسوزيهاي نابهنگام زيادي رخ ميداد. آگوست نميتوانست اين وضع را تحمل كند زيرا زيباساختن شهري كه قسمتهاي آ“ن پيوسته كنده ميشد و براثر آتشسوزي زشت ميگرديد چندان به زحمتش نميارزيد. آگوست پس از تجديد سازمان شهر در سال 7 ق.م به چهارده منطقه(regiones ) و در حدود 265 بخش (vici) روش جديدي به معرض آزمايش گذارد. وي از بردگاني كه قبلاَ بطور اتفاقي درخاموشكردن آتش شهر خدمت كردهبودند بعنوان گروههاي آتشنشان، زير فرمان رؤساي بخش، استفاده كرد.( رائل، 1349،ص 172)
شهر روم وقتي به بالاترين درجة كاميابي در ادبيات و هنرها رسيد كه امپراتور آگوست آن قدرتهاي واقعي و اختيارات معنوي را دارا شد و وي را مبدل به متنفذترين مردم جهان روم ساخت. دوران حكومت آگوست آنقدر براي مردم روم باستان حائز اهميت است كه از آن تحت عنوان عصر آگوستي ياد ميشد. از نظر تاريخ سياسي ميتوان معتقد بود كه اين عصر در سال 31ق.م آغاز شده يعني در زماني كه پيروزي در نبرد آكتيوم،اكتاويان را فرمانرواي روم ساخت يا در سال 27ق.م وقتي كه اكتاويان امپراتور روم شد و لقب آگوست را دريافت كرد. پايان اين عصر طبيعتاً با سال مرگ شخصي كه نام خود را به آن داد يعني سال 14 م تطبيق ميكند.( همان، صص 22 و 23)
عصر مزبور هم از لحاظ فرهنگي و هم از جهت سياسي عصر آگوست است.فقط يكي ديگر از ادوار باستاني را ميتون با عصر پريكلس مقايسه كرد و آن عصر آگوست در روم است. اين دوعصر گرچه در بسياري از جهات با هم اختلاف داشتند ولي هردو به معني قديم كلمه كلاسيك بود. در يك محيط فرهنگي و تاريخي كه بزرگترين قابليتهاي انساني را تقويت ميكرد، مردان صاحب نبوغ هريك به روش خود آثاري چنان بلندپايه بوجود آوردند كه هرگز برتر از آنها يافت نشدهاست و همواره سرمشقهايي براي روح بشر در بهترين صورت خلاق آن براي نسلهاي آينده بوده است.( همان، صص 28،29)
اوگستوس( آگوست) در نوزدهم اوت 14 م د رحاليكه هفتادوشش سال سن داست در نوكا( واقع در كامپانيا) در گذشت. وي شرح اقدامات خود را كه به« اعمال اوگستوس» معروف شدهاست روي سنگي نگاشت و بعدها آن را در خارج از آرامگاهش در كامپوس ماريتوس و در سرتاسر امپراتوري برپا داشتند، زيرا بعقيده اكثريت مردم او يكي از بزرگترين خيرخواهان نوع بشر بشمار ميآمد. نسخهاي از اين مدرك در آسياي صغير در آنقوره( آنكارا) بدست امده است. اين مدرك كه به يادگار آنقدر مرسوم شدهاست به منزله سندي بزرگ براي درك احوال مردي است كه جهان را از عصري به عصر ديگر رسانيد.( رابينسون، 1370، صص 642،643).
هنر و ادبيات در عصر آگوست:
با آغاز امپراطوري روم اوگستوس كه تصميم گرفته بود حكومتي خللناپذير برپا كند فرماندهي ارتش و اداره امور مالي امپراطوري را خود شخصاَ عهدهدار شد و ساختمان جديد و باشكوه شهر روم را آغاز كرده تا چهرهاي پرشكوه به واقعيت امپراتوري ببخشد. درواقع آگوست شهر آجري روم را به شهري مرمرين تبديل كرد. روم پايتخت امپراتوي آگوست مهمترين شيء مورد توجه و محبت او بود. در آنجا بود كه وي درخشنانترين بناهاي يادگاري را برپا كرده و بزرگترين نفوذ را در امور فرهنگي بكاربرد.( رائل، 1349، ص 25).
آگوست در روم معبد پانتئون را براي خداي آگوست كه او را حامي خود و خانوادهاش ميدانست ساخت(ماله، 1362، ص 217) گنبد عظيم پانتئون به قصر 43 متر و ارتقاع 43 متر ( از كف) فضاي كروي شكلي را تداعي ميكند. در مركز گنبد نورگير يا چشمة نوري به قطر 9 متر تعبيه شده كه به صورت باز و فاقد شيشه است و تنها منبع نور براي روشنايي فضاي داخلي محسوب ميشود. ديواره گنبد در جوانب قطور و در قسمت چشمه نور نازكتر ميشود. كف معبد با اندكي برآمدگي ساخته شده است و زهكشيهاي كمعمقي در زير چشمه نور تعبيه شده تا عمل جمعآوري آب به سهولت انجام گيرد.( گشايش 184،در روم، ص 5
7) گفته شدهاست آگوست 82 معبد را در روم تعمير كرده است.( رابينسون، 1370، 1 650)
آگوست در روم دو تئاتر به صورت نيم دايره و چند طبقه با ايواني بزرگ شامل 300 ستون كه معابد ژوئن و ژوپيتر را احاطه ميكرد بنا نمود. علاوه بر اين بالاي تپة پالاتن نزديك منزل خود كتابخانه و معبدي با اسم آپولون ساخت.( ماله 1362، ص 217)
پيكرتراشي رومي بسيار تحت تأثير فرهنگ هلني است. و از دوره حكومت آگوستوس بتدريج فرهنگ رومي تجلي مييابد. پيكرههاي اين دوران به شيوهاي رئاليستي و طبيعتگرايانه كار شدهاند كه خود مشخصه هنر رومي ميشود و بعدها هنر ديگر سرزمينها را تحت تأثير قرار ميدهد. نقش برجستههاي مذبح( قربانگاه) صلح اگوستوس نمونهاي گويا و برجسته از اين نوع گرايش است.
تزئينات دورني و بيروني اين مذبح يادماني به دو قسمت تقسيم شده و در پائين با نقوش ظريف و زيباي گياهي و طرحهاي مارپيچي و پيچك وار كندهكاري شدهاست. در قسمت بالاي بنا، رديفهايي از پيكرههاي مختلف مردان و زنان و مردان و كودكان در قاببنديهاي جداگانهاي نقش شدهاند. يكي از اين قاببنديها كه به تلوس« مام زمين» اختصاص ياقته است پيكره تلوس را در وسط و نمادهاي مجسم از طبيعت در پيرامونش قرارداد و در پي زمينه آن يك منظرة زيبايي از طبيعت وجود دارد. در اين نقش برجسته به خوبي ميتوان تمايل وگرايش صلحطلبانة و آرامشخواهانة روم دور او گسترش را به چشم ديد.( گشايش، 1384، صص 59-57) لازم به ذكر است كه آگوست قربانگاه صلح روم را در سال 13ق.م ساخت.( وزيري، 1379، 232)
مجسمهاي از آكوست باقيمانده است كه يكي از شاهكارهاي حجاري قديم است. اين مجسمه آگوست را در حاليكه زرهي برتن كرده و عصاي سلطنت را در دست چپ دارد، نشان ميدهد زره مزبور به نقوشي چند مزين است. در نقش وسط يك نفر پارتي ديده ميشود و او بيرقي كه از لشكر كراسوس گرفته شدهبود را به يك صاحب منصب رومي مسترد ميدارد. در چپ و راست زره دو نقر نشستهاند كه ممالك مفتوحه را مجسم ميدارند.( تصوير شماره 12 و 13)
در عصر آگوست ادبيات به منتها درجة ترقي رسيد . تمام بزرگان به معنويات و مسائل فكري و عقلاني علاقمند شده بودند كتابخانهها و انجمنهاي ادبي بسياري در اين دوره داير شد و مردم د رانجا با صداي بلند تأليفات تازه را مي خواندند. خود آگوست نيز به شعرگفتن علاقه داشت. دوست او مسن9 نمونه اشخاص باذوقي است كه ادبيات و منابع را تشويق و ترويج كرده است. علاوه بر اين آگوست توانست به مهارت از نويسندگاني كه حمايت ميكرد استفاده نمايد و افكاري را دوست ميداشت توسط آنها در ميان مردم منتشر كند.( ماله، 1362، صص 209،217)
بزرگترين اشخاص ادبيات لاتيني در عصر آگوست تيتلو ، ويرژيل و هراس ميباشند تيتلو مورخ رومي است و از آنجائيكه وطنپرستي به تمام معنا بود ميخواست براي افتخار روم يك اثر عالي نمايان سازد و به يادگار بگذارد لذا تاريخ روم را از بدو امر تا زمان آگوست به رشته تحرير درآورد.
ويرژيل و هراس شعراي عصر آگوست هستند. در عصري كه در تاريخ به قرن آگوست معروف است عده شعرا بر نثرنويسان غلبه داشتند.( همان، صص 218 ، 219)
سلسله ژوليوس و كلوديوس( 68- 14م)
چون اگوست براي خود جانشين تعيين نكرده بود بعد از مرگ وي نزاع و درگيري براي جانشيني وي رخ داد تا اينكه سرانجام در سال 14.م اشخاصي بعنوان امپراتور از خانواده ژوليوس و كلوديوس به حكومت رسيدند. چهارنفر از خانواده مذكور به نامهاي تيبريوس 10 كاليگوكا11 كلوديوس 12 و
نرون13 تا سال 68 م بر روم فرمانروايي كردند.اين سلاطين نظم و امنيت را در مملكت حفظ كردند ليكن از ترس مواضع مخالفين و يا بواسطه بيرحمي فطري اشراف اعضاء سنا را از بين بردند.
تيبريوس فرزند ليويا( اوگوستا) و تيبريوس، كلوديوس نرو بود. اوگستوس وقتي كه ليويا زن وي شد فرمان داد او از اين به بعد اوگوستا ناميده شود. تيبريوس كه پسرزن اوگستوس بود بعدها داماد و فرزند خوانده او نيز شد. از اين دو خانواده اشرافي كه در اين هنگام با يكديگر وصلت كردن يعني خانوادههاي ژوليوس و كلوديوس اشخاصي با لقب امپراتور ظرف پنجاه سال بعد بر تخت نشستند.( رابينسون، 1370 ، ص 663)
- تيبريوس: ( 37-14 م)
بعد از مرگ آگوست پسرخوانده او يعني تيبريوس از طرف سنا به رتبة امپراتوري نائل گشت. تيبريوس بسيار خوب حكومت ميكرد و تمام كارهاي خود را برايادارهكردن ايالات صرف مينمود رفتا ر مأمورين را مواظب و مراقب بود و به ايشان يادآوري ميكرد كه:« چوپان خوب پشم ميشهاي خود را ميپيچد ولي پوست آنها را نميكند.» در عهد سلطنت او صلح و سكوت در سرتاسر مملكت امپراتوري حكفرما بود. فقط در گل طغيان كوچكي بروز كرد كه آن را نيز بآساني سركوب كرد.علاوه بر اين تيبر براي هيچ جنگ تعرضي حاضر نگشته وسپاهيان خود را تا سرحد رن عقب نشاند. ( ماله، 1362، صص 222، 223).
ايالات بيش از همه چيز مورد توجه تيبريوس بود و به طرق مختلف احترام همه امپراتوري را نسبت به خود جلب كرد، مثلاَ دوازده شهر از آسياي صغير را كه بر اثر زلزله خراب شدهبود از نو ساخت. مفهوم اين جمله اين نيست كه وي در خود روم محبوب بودزيرا استفاده محتاطانه او از خزانه عمومي باعث خشم عدهاي نسبت به او ميشد. سنا مايل بود كه وي به اشراف مسن حقوق بازنشستگي بدهد و مردم ناراضي بودند از اينكه وي به اندازه كافي آنها را سير نميكند و
نمايشهاي گلادياتوري ترتيب نميدهد. اما تيبريوس مايل به همكاري سناتورها بود و براي تضمين اين عمل، همچنين براي جلوگيري از مخارج بيهوده حق انتخاب صاحبمنصبان قضايي را از مجلس عمومي گرفت و آن را به مجلس سنا داد. از آنجا كه معلوم بود تيبريوس نسبت به ساكنان پايتخت اعتنايي نميكرده است عدهاي به طرفداري از جمهوري قيام كردند و بدگماني ميان سناتورها و امپراتور بالا گرفت( رابينسون 1370، ص 665)
سرانجام در سال 26.م تيبريوس با تنفر وبيزاري به جزيره كاپري واقع در خليج ناپل رفت و قسمت اعظم روزگار خود را تا زمان مرگ در آنجا گذرانيد. وي اداره روم را به رئيس كلانتري شهر و امور امپراتوري را به دست سيانوس سپرد. اين شخص رئيس نگهبانان پرايتوري بود كه در خارج از شهر چادر زده بودند. در سال 37.م روميان با كمال خوشحالي خبر مرگ امپراتوري را شنيده و در كوچهها فرياد ميزدند كه تيبر را بايد در رود تيبر انداخت.( ماله، 1362، ص 225)
- كاليگولا: ( 41-37 م)
پس از مرگ تيبريوس، سنا كاليگولا( بمعناي چكمههاي كوچك) را بعنوان امپراتور برگزيد. كاليگولا نوه برادر تيبريوس بود. سلطنت وي بسيار مايه اميدواري شد و مالياتها تقليل پيدا كرد. اين جوان بيستوپنج ساله دچار بيماري بود و در نتيجه بيماري تقريباَ ديوانه شد و به كارهاي مجنونانه اقدام نمود. كاليگولا ستمگري و خونريزي را به حد كمال رسانيد تا اينكه سرانجام در سال 41 .م به دست تني چند از صاحبمنصبان به قتل رسيد و سنا به اميد ايجاد جمهوري قاتلان او را « برقراركنندگان آزادي» ناميد( رابينسون، 1370، ص 666)
- كلوديوس:( 54-51-م)
بعد از مرگ كاليگولا سنا خواست مجدداَ جمهوري رابرقرار نمايد. اما نگهبانان امپراتور كه موقعيت دلخواه آنها مربوط به ادامه نوع حكومت موجود بود، با سناتورها موافق نبودند. آنها با گرفتن پول از عموي يكي ازنگهبانان كاليگولا به نام كلوديوس كه در آن زمان پنجاه سال داشت وي را به تخت نشاندند. اين اولين امپراتوري بود كه از طرف سربازان در مقابل پول انتخاب شد. كلوديوس داراي عادات مضحك، فاقد اعتدال فكري و وقار بود اما دانشمند بود و دوران فرمانروايش آغاز عصر جديدي در تاريخ امپراتوري بشمار ميآيد.( همان،ص 667)
كلوديوس برآن شد كه همه ايالات را از شهروندي روم برخوردار كند و ايجاد تساوي حقوق در امپراتوري را برقرار ساخت. طبق سرشماري سال 48 .م هفت ميليون شهروند رومي در امپراتوري ميزيستند. از آنجائيكه كلوديوس در يكي از شهرهاي گل به نام ليون متولد شدهبود بعضي از اشراف گل را به مقام سناتوري در روم رسانيد و به شهروندان روم در گل اجازه داد كه به مقامامت ارجمندي نائل شوند. همچنين وي يهوديان را در انجام مراسم مذهبيشان آزاد گذاشت. يكي از سردارن كلوديوس نواحي جنوبي بريتانيا را تا نقطهاي در آنسوي تمز تصرف كرد و آنرا بصورت ايالت درآورد هرچند نفوذ كلوديوس براي كسب شهرت شخصي حضور داشت. در سال 46.م سرزمين تراكيا( تراس) به متصرفات روم افزوده شد. سياست كلوديوس به نفع بردگان بود. وي براي جلوگيري از قحطي در روم واردكنندگان غله را در مقابل طوفانهاي دريايي بيمه كرد و لنگرگاه تازهاي در اوسيتا ساخت. و انبارها و باراندازهايي به آن افزود. كلوديوس به ايجاد تعدادي راه، دو آبراهه عظيم به نام آينونووس و كلوديا و توسعه بندر استي14 اقدام نمود.( همان، ص 668)
اگريپين همسر كلوديوس از شوهر اول خود پسري به نام نرون داشت كه ميخواست او را بعد از مرگ كلوديوس به سلطنت برساند به همين منظور آگريپين كلوديوس را مسموم ساخت و به كمك سربازان امپراتوري( پرايتوري) پسرش نرون را به حكومت رسانيد و سنا نيز اين انتخاب را تصويب و تصديق كرد.( ماله، 1362، 227)
- نرون( 54-68م)
نرون درسن هفدهسالگي و در كمال بيتجربگي با موافقت سنا و براثر دادن هدايايي به نگهبانان پرايتو ي به مقام امپراتوري رسيد و از آنجا كه به موسيقي و رقص بيش ازكارهاي رسمي علاقه داشت سالهاي نخستين حكومت او كه تحت تإثير سناتورها بود بخوبي گذشت نرون دو مشاور قابل به نامهاي سنكا(معلم وي) و بوروس( رئيس نگهبانان امپراتوري) داشت ولي با اين حال نرون از اوايل كار بيرحمي خود را نشان داد چنانچه كمي بعد از جلوس به تخت سلطنت برادر ناتني خود را زهر داد و چند سال بعد نيز مادرش را كشت.( همان، ص 228)