بخشی از مقاله
تکامل انسان از نظر قران
پيشگفتار
قران کتابی است که با گذشت زمان و ایام نه تنها از ارزش ان کاسته نمی شود بلکه هر روز که علم پیشرفت می کند اعجاز و ارزش علمی قران بیشتر نمایان می شود و اشکار می کند که این کتاب نمی تواند کتاب عادی باشد.قرآن ميتواند پاسخ گوي سؤالات ما در همه زمينهها، اعم از اجتماعي،فرهنگیو علمي باشد.
اگر روانشناسان. دانشمندان و حتی اقتصاددانان در این کتاب بنگرند بهترین قوانین را خواهند یافت !
در واقع قران کتابی است برای عزت و پیشرفت بشر در دنيا و آخرت .
منشاء زندگی در قرآن کريم:
پيدايش وخلقت موجودات خوب تريننكات قرآني است كه بزيبائي شرح داده شده است. آفرينش موجودات زنده از آب و نيز خاك بارها مورد اشاره قرار گرفته است در اين ميان توجه ويژهاي به خلقت انسان از آب و خاك دارد.
{أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السمَوَتِ وَ الأَرْض كانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كلَّ شىْءٍ حَىٍ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ}[الأنبياء :30]؛آيا کافران نمی بينند که آسمانها وزمين(درآغاز خلقت به صورت توده عظيمی در گستره فضا،يکپارچه) بهم متصل بوده وسپس آنها را از هم جدا ساخته ايم وهر چيز زنده ای را( اعم از انسان وحيوان وگياه) از آب آفريده ايم. ايا ايمان نمی آورند؟
{وَ اللَّهُ خَلَقَ كلَّ دَابَّةٍ مِّن مَّاءٍ فَمِنهُم مَّن يَمْشى عَلى بَطنِهِ وَ مِنهُم مَّن يَمْشى عَلى رِجْلَينِ وَ مِنهُم مَّن يَمْشى عَلى أَرْبَعٍ يخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ}[النّور:45]
و خداست كه هر جنبندهاى را (ابتدا)از آبى آفريد. پس پارهاى از آنها بر روى شكم راه مى روند و پارهاى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار(پا)راه مىروند. خدا هر چه بخواهد مىآفريند. در حقيقت، خدا بر هر چيزى تواناست.
در اين دو آيه صراحتاً منشاءآفرينش را آب معرفي مينمايد و به پيوستگي آسمان و زمين در پيش از پيدايش آب اشاره دارد. مسلماً آنچه كه پيوستگي آسمان و زمين را موجب ميشود عدم وجود اتمسفر در اطراف كره زمين بوده است. پس از تشكيل اتمسفر و تمركز گازهاي حياتي در بخشهاي پاييني جو، اتمسفر زمين شكل گرفته و با پيدايش آب و استقرار آن بر روي زمين و پس از تشكيل خاك اولين موجودات حياتي متابوليسمدار خلق شدهاند.
{فَإِنَّا خَلَقْنَكم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضغَةٍ مخَلَّقَةٍ وَ غَيرِ مخَلَّقَةٍ لِّنُبَينَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فى الأَرْحَامِ مَا نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى...}[الحجّ:5]؛پس (بدانيد) كه ما شما را از خاك آفريدهايم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مضغه، داراى خلقت كامل و (احياناً) خلقت ناقص، تا (قدرت خود را) بر شما روشن گردانيم. و آنچه را اراده مىكنيم تا مدتى معين در رحمها قرار مىدهيم...
{وَ مِنْ ءَايَتِهِ أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشرٌ تَنتَشِرُونَ}[ الروم:20]؛يکی از نشانه های ( دال برعظمت وقدرت) خدا اين است که (نيای) شما را از خاک آفريد وسپس شما انسانها( به مرور زمان زياد شديد ودر روی زمين برای تلاش در پی معاش) پراگنده گشتيد.
{هُوَ الَّذِى خَلَقَكم مِّن تُرَابٍ ثمَّ مِن نُّطفَةٍ ثمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثمَّ يخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثمَّ لِتَبْلُغُوا أَشدَّكمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شيُوخاً وَ مِنكُم مَّن يُتَوَفى مِن قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسمًّى وَ لَعَلَّكمْ تَعْقِلُونَ} [غافر:67]؛خدا کسی است که شما را از خاک می آفريند،سپس(خاک را) به منی تبديل ميگرداند،وبعد( منی را) به ژالو گونه ای تبديل مينمايد،وآنگاه به شکل نوزادی (ازشکم مادرانتان) بيرونتان مياورد. بعد تا مير سيد به کمال قوت خود،آنگاه پير ميشويد برخی از شما پيش از آن مرحله ميميرند- و تا به وقت معين ميرسيد. اميد است شما بفهميد.
{هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْترُونَ}[الأنعام:2]؛خدا آن ذاتی است که شما را از گل آفريده است؛( برای زندگی هريک از شما) زمانی را تعيين کرده است(مرگ) وزمان معين را تنها خدا ميداند وبس. سپس شما شک وترديد به خود راه ميدهيد.
}وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ مِّن طِينٍ}[مومنون: 12]؛ما انسان را از عصاره ای از گل آفريده ايم.
{الَّذِى أَحْسنَ كلَّ شىْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانسنِ مِن طِينٍ}[السجده:7]
همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده، و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد.
در اين آيات، خداوند پاک منشاء خلقت انسان را از خاك بيان نموده است.
مراد از خلقت اوليه از خاك اين است كه پدر بزرگ نخستين ما يعني حضرت آدم عليه السلام از خاك آفريده شده و چون خلقت غيرآدم عليه السلام ( بني آدم) منتهي به خلقت آدم ميشود ، در نتيجه خلقت ايشان هم در اصل از خاك بوده است. چرا كه مواد غذايي كه وجود انسان و حتي نطفة او را تشكيل ميدهد اعم از ماد حيواني و گياهي و همچنين عناصر و اجزاي سازندة سلولهاي بدن موجود زنده، همه از خاك و روييدنيهاي زمن نشأت ميگيرد.
خداوند تبارك و تعالي در قرآن كريم صريحاً به غذاي انسان و ديگر موجودات اشاره ميكند و ميفرمايد:
به غذايت نگاه كن كه از دانهها و حبوبات ، انگور و خرما و زيتون و درخت نخل و از باغهاي پر درخت و ميوههاي تر و خشك درست شده و همة اينها براي شما و حيوانات شما تعيين گرديده است.
اگر در اين آيه بيشتر دقت نماييم به نكات بسيار جالب و ارزشمندي برخورد مينماييم . پرورش دادن گياهاني كه يا مستقيماً غذاي انسانند يا آنكه به طور غيرمستقيم غذاي انسان را فراهم ميآورند، نياز به يك خاك حاصلخيز دارد. حاصلخيزي خاك به عوامل متعددي مربوط است كه در مجموع ميتوان آنها را به صورت زنجيري مرتبط باهم در نظر آورد. از ميان اين عوامل به ذكر نمونههايي بسنده ميكنيم.
{فَاستَفْتهِمْ أَ هُمْ أَشدُّ خَلْقاً أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَهُم مِّن طِينٍ لازِبِ}[الصافات:11]؛( به منکران بعث وقيامت بگو) از ايشان پرس وجو کن که آيا آفرينش( دوباره) ايشان سخت تر ودشوار تر است يا آفرينش چيز هائی که آفريده ايم؟ ما که ايشان را از گل چسبنده ناچيزی آفريده ايم. {وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن صلْصلٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسنُونٍ}[الحجر:26]؛وما انسان را از گل خشکيده فراهم آمده از گل تيره شده گنديده ای بيافريديم.
خلقت از (تراب) (طين) و (حَمَإٍ مَّسنُونٍ) سه مرحله از مراحل تكامل خاك در بستر اوليه كره زمين است كه بر اثر وجودآب و نيز گازهاي تشكيل دهنده سطح زمين و به كمك ديگر كانيهاي متشكله سطح زمين، خاك ها تكامل يافته و نهايتاً اولين سلولهاي حياتي از ميان خاكهاي سياه و بدبو شكل ميگيرند.
با تشكيل اولين سلولهاي حياتي، آنچه از اين پس مهم جلوه مينمايد تشكيل سلولهاي بزرگتر با كارائي بيشتر كه امكان ادامه حيات در شرايط زيست محيطي مختلف را دارا باشند. مسلماً شكلگيري و ايجاد گونههاي مختلف حياتي مستلزم رشد و تحولي هدفمند در اشكال اوليه حيات به شمار ميآيد .
آفرينش انسان جلوهاي از قدرت خدا
خبرگزاری شبستان: ديباچه هر كتابي، خلاصه و فشرده آن كتاب است و انسان ديباچه كتاب آفرينش و نشانهاي از عظمت و خلاّقيت خداوند بزرگ است. در قرآن مجيد كه خود معجزه پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله و نشانه عظمت و قدرت پروردگار عالم است، علاوه بر تمام آيات قرآن كه هر كدام به نوعي نشاني از خالق يكتاست، آياتي نيز وجود دارد كه اشاره به توحيد و يگانگي خداوند متعال دارد و با تعبير "وَ مِنْ آياته" آغاز ميشود. اين آيات عبارتند از آيههاي 20 تا 26 سوره روم و همچنين آيه 46 همين سوره و آيههاي 37 و 39 سوره "فصّلت" و 29 و 32 سوره "شوري". اين آيات يازدهگانه يك دوره كامل توحيد ميباشد.
هفت آيه از اين آيات در سوره "روم" آمده كه سه آيه از آنها درباره نشانههایي است كه در درون وجود انسان (انفسي) و سه آيه ديگر درباره نشانههایي است كه در خارج از وجود انسان (آفاقي) و يك آيه هم درباره "آفاق" و "انفس" هر دو آمده است. نخستين آيه از اين آيات، آيه 20 سوره روم است كه درباره آفرينش ابتدایي انسان اوليّه يعني حضرت آدم عليهالسلام است.
***
آفرينش انسان از ديدگاه دانشمندان
درباره آفرينش انسان و مواد اوليّه آن نظريات گوناگوني وجود دارد كه دو نظريه از ديرباز بوده است. عدّهاي معتقد به تبدّل انواع جانداران از جمله انسان هستند. مانند "چارلز داروين" طبيعي دان انگليسي كه درباره آفرينش انسان معتقد است انسان يكي از انواع موجودات زنده است و با ميمون از يك منشأ بوده و اين دو داراي اجداد مشترك بودند و انسان تكامل يافته و به صورت كنوني درآمده است1.
خداوند متعال در آيه 59 سوره آل عمران با تشبيه خلقت حضرت عيسي عليهالسلام در خارقالعاده بودن و استقلال آفرينش به آدم عليهالسلام ميفرمايد:"إِنَّ مَثَلَ عِيسي عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَم خَلَقَهُ مِنْ تُراب." همانا مَثَل آفرينش عيسي در خارقالعاده بودن به امر خدا مانند آفرينش آدم بوده كه خدا او را از خاك آفريد پس بدان خاك گفت بشري به حدّ كمال باش، هماندم چنان شد.
"كرسي موريسُن" در انتقاد از نظريه داروين مينويسد: "كشفيّات داروين فقط قدم بزرگي در راه پيشرفت افكار فلسفي بوده است. اما امروز كسي مانند "هِگل" نميتواند بگويد كه با آب و مواد شيميائي و زمان ميتوان آدم آفريد"2. هگل ميگويد: "هوا و آب و مواد شيميایي و زمان به من بدهيد و من با آنها انسان خلق كنم"3. با پيشرفت روزافزون علم و دانش، بيپايه بودن اين نظريه روشنتر مي شود. ما ميبينيم در عصر حاضر حتي كساني كه دست به شبيهسازي ميزنند، با پيوند سلّول زنده از يك گياه يا حيوان به يك موجود ديگر مانند خود موجود سلول
گرفته شده، جاندار ديگري به وجود ميآورند، همانند پيوند گل و گياه است4. نه اين كه با يك مشت خاك و هوا و آب بتوان موجود زندهاي را خلق كرد. چرا كه دميدن روح و جان خلاّقي قادر و حكيم ميخواهد كه او تنها خداوند حكيم است كه هستيبخش تمام جهان هستي است. و او است كه به خاك تيره و خاموش، روح و جان ميبخشد چنانكه ميفرمايد: "...وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي..." و از روح خود در آن دميدم.. و بعضي ديگر معتقدند كه آفرينش انسان مستقل از ساير جانداران ميباشد كه اين عقيده نشأت گرفته از ظواهر ديني و كتب آسماني ميباشد. مخصوصا قرآن مجيد هم تأييد ميكند. از جمله آيه 20 سوره روم و 59 سوره آل عمران.
"كرسي موريسُن" مينويسد: "حقيقت امر اين است كه مؤلف اين كتاب هم اطلاع صحيحي در اين خصوص ندارد اما معتقد است كه حيات، نشانهاي از قدرت بيچون و چراي الهي است و به هيچ وجه جنبه مادي ندارد"5. "هو الخالِقُ الباريءُ المُصَوِّرُ.."6. او خداوندي است خالق، آفرينندهاي بيسابقه و صورتگري بينظير.... باز در همان كتاب در جواب "هگل" كه انسان را موجودي كاملاً مادي و تصادفي فرض ميكند، مينويسد: هگل فراموش كرده است كه براي اين كار نطفه و جرثومه حيات نيز لازم است. ايشان پس از آن كه ذرّات نامریي را جمع كردند و براي خلقت انسان آنها را با نظم و ترتيب پهلوي هم چيدند، تازه بايد به قالب آن جان بدهند. به فرض آن كه به انجام همه اين امور خارقالعاده توفيق يافت از بين ميليون ها احتمال فقط به يك احتمال ممكن است جانوري به وجود آيد كه چشم روزگار غريبتر از آن چيزي نديده باشد. خوشمزهتر آن كه پس از كاميابي در اين امر، تازه خود "هگل" نخواهد گفت اين موجود عجيب بر حسب اتفاق و تصادف به وجود آمده، بلكه ميگويد:«هوش و نبوغ من آن را خلق كرده است».
"راستي خداوند براي ايجاد شگفتيهاي خلقت، اسباب و وسایل اسرارآميزي به كار ميبرد كه فهم آن از قوّه تعقّل ما خارج است".
***
خصايص انسان از نظر علمي
1. تمام خصايص موجودات آلي را دارد چون از عناصر تشكيل يافته است(خصايص عنصري)= تن.
2. تمام خصايص موجودات زنده و آلي را دارد.
3. تمام خصايص "جانوري" را دارد (خصايص بيولوژيك)= جان. علاوه بر آن، خصايصي مخصوص به خود دارد كه در هيچيك از موجودات زنده و جانوران جاندار هم ديده نشده و آن وجود "روان انساني" با خصائص انساني است= روان7 .
***
موادّ اوليّه آفرينش انسان از نظر قرآن
نخستين آيهاي كه خداوند متعال به آن اشاره ميكند، و آن را نشانهاي از عظمت و خلاّقيت خود ميشمارد، آيه 20 سوره روم و اشاره به آفرينش و موادّ اوليه انسان نخستين كه مهمترين نعمت و موهبت الهي به انسان است، ميباشد. چنانكه ميفرمايد:"وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ". يكي از نشانههاي او اين است كه شما را از خاك آفريد و سپس شما انسان هایی شديد كه در روي زمين پراكنده شدید چرا كه ديباچه هر كتابي خلاصه و فشرده مطالبي است كه در آن كتاب نوشته شده است. و ديباچه كتاب آفرينش، انسان است كه در هر جمله و صفحه آن كتاب، علوم و فنوني نهفته است و هركدام از آن صفحات، دانش و تخصصّ مخصوص به خود را ميطلبد. مثلاً علم طب از نظر جسم و تن و
روانشناسي از جهت روان و... انسان را مورد بررسي قرار ميدهند. از اميرالمؤمنين علي عليهالسلام نقل شده است كه فرمود: "أَتَزعَمُ أنَّك جِرمٌ صَغيرٌ وَ فيك انْطَويَ العالَمُ الأَكْبَر، أنتَالكتابُ المُبينُ الَّذي بِأَحْرُفِه تَظْهَرُ المُضمَرُ8 " اي بشر آيا خيال ميكني كه به ظاهر جِسم كوچكي هستي، در صورتي كه در وجود تو جهاني پر از رمز و راز نهفته است. تو يك كتاب آشكاري هستي كه هر يك از حروف و كلمات آن كتاب آشكار كننده نهان خلقت بزرگ است.
واقعا انسان چه مخلوق عجيبي است كه ابعاد گوناگون آن هنوز براي بشر ناشناخته است. چنانكه علي عليهالسلام ميفرمايد: "مَن عرفَ نَفسَهُ فَقد عرف رَبِّهُ" هركس خودش را بشناسد، خداي خود را شناخته است. انساني كه كرات مختلف و درياها و خشكيها را تسخير كرده و با پيشرفت سريع علمي خود، دنيا را مانند يك دهكده كوچك قرار داده و در يك زمان خيلي كوتاه از تمام گيتي باخبر ميشود و اطلاعات علمي خود را در اختيار ديگران ميگذارد و اطلاعات ديگران را بلافاصله دريافت ميكند؛ چگونه از خاكي آفريده ميشود كه يك مادّه بيحركت و خاموش است؟ چه نيرویي غير از خالق توانا ميتواند از خاك تيره، انسان متمدن و سراسر نور و لطافت و زيبایي بيافريند و هوش و ذكاوتي به او عطا كند كه دنيا را به استخدام خود درآورد؟
ميدانيم كه هر سازنده و پديد آورندهاي ابزار و ماده اوليه ميخواهد اما خداوند متعال همه موجودات از جمله انسان را بدون سابقه و ابزار و ماده اوليه آفريد: "...اِبتدعَ ما خلقَ بِلا مِثالٍ و لا تعبٍ و لا نصَبٍ و كُلّ صانِعِ شَيءٍ فَمِن شَيءٍ صنَعَ و اللّهُ لا مِن شيءٍ صنع ما خلقَ". خدا هرچه آفريده، ابتكاري و بدون سابقه بوده، نقشهاي از پيش در ميان نبوده و رنج و تلاشي تحمل نكرده9.
خداوند متعال در مورد خلقت اوليّه انسان در آيات متعددي با لفظ "تراب"10 و "طين"11 تعبير آورده و بيان فرموده است كه انسان را ابتداءً از خاك آفريده است. چنانكه در اين باره جريان حضرت عيسي عليهالسلام را به آدم عليهالسلام كه كاملاً مستقل، و از خاك به وجود آورده، مقايسه ميكند و ميفرمايد: "إِنَّ مَثَلَ عِيسي عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب...". اين آيه تصريح دارد بر اين كه حضرت آدم عليهالسلام مستقلاً از خاك گرفته شده زيرا كه قرآن براي آدم نه پدري قايل است و نه مادري و تبدّل انسان از موجودات ديگر را نفي ميكند و ميفرمايد: "بَدأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِين..12. خداوند انسان را ابتداءً از خاك آفريد. حالا خاك چه مراحلي را پشتسر گذاشته در آيات متعدد متذكّر ميشود مانند: سورههاي سجده:7 - مؤمنون: 12 - حجر: 26 - الرحمان: 14 كه حاكي از مراحل خاك، گِل و لاي، گِل خشكيده(مانند سفال) و گِل چسبنده است.
آيه 20 سوره روم به دو نمونه از قدرت خلاّقيت خداوند متعال اشاره ميكند:
1. آفرينش انسان از خاك ممكن است اشاره به خلقت اوليه انسان كه مخلوطي از آب و خاك، آنهم از انواع مختلف خاك هاي تيره، قرمز، سبز، سخت، نرم، خشن، ملايم و سخت باشد13 يا اشاره به نطفه و غذاي انسان است كه باز از خاك به صورت ميوهجات و سبزيجات به دست ميآيد و با آن غذاها سلّول به وجود ميآيد و از آن سلولها نطفه ساخته ميشود و از نطفه؛ انسان.
دكتر"الكسيس كارل" ميگويد: "عناصر تشكيل دهنده نطفه انسان ابتدا از فرآوردههاي خاكي مانند: آهن، مس، كلسيم و يد تهيه ميشود كه زمين آنها را به صورت ميوهها و سبزي ها درميآورد و گياهان در بدن دام ها به لبنيات و گوشت تبديل ميشوند و بدن انسان با استفاده از آنها نطفه و اسپرم را ميسازد.
2. لفظ "إذا" در آيه "فجائيّه" است و در مواردي به كار ميرود كه كاري يك مرتبه انجام گيرد يعني خداوند قدرت انتشار و توليد مثل به انسان عطا كرد و در مدت كوتاهي نسل بشر زياد شد. كه اگر زمينه توليد مثل و توالد و تناسل را در نهاد انسان قرار نميداد، امكان نداشت نسل بشر رو به افزايش بگذارد.
***
موادّ اوليّه آفرينش انسان از ديدگاه احاديث
اميرالمؤمنين علي عليهالسلام در اين زمينه ميفرمايد: "خداوند مقداري خاك از قسمت هاي سخت و نرم زمين و خاك هاي مستعد، شيرين و شورهزار آن گرد آورد، و آب بر آن افزود تا گلي خالص14 و آماده شد و با رطوبت، آن را بهم آميخت تا به صورت موجودي چسبناك15 درآمد و از آن صورتي داراي اعضاء و جوارح، پيوستگي ها، گسستگي ها آفريد، آن را جامد كرد تا محكم شود و صاف و محكم و خشك ساخت تا وقتي معلوم و سرانجامي معين و آنگاه از روح خود در او دميد و داراي افكاري قرار داد كه به وسيله آن در موجودات تصرف کند به او جوارحي بخشيد كه به خدمتش پردازد و ابزاري عنايت كرد كه وي را به حركت درآورد، نيروي انديشه به او بخشيد كه حق را از باطل بشناسد و ذائقه، شامّه و وسيله تشخيص رنگ ها
و اجناس مختلف در اختيار او قرار داد و او را معجوني از رنگ هاي گوناگون و مواد موافق و نيروهاي متضاد و اخلاط مختلف حرارت، برودت، رطوبت، يبوست، ناراحتي و شادماني ساخت16. عبداللّه بن يزيد بن سلام از پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله در مورد آفرينش آدم و اين كه چرا "آدم" ناميده شد، پرسيد. پيامبر صلياللهعليهوآله فرمودند: "براي اين كه از خاك و گرد و غبار روي آن آفريده شده است. گفت: آيا آدم از تمامي خاكها آفريده شد، يا از يك نوع از خاك؟ فرمود: بلكه از تمامي خاكها، زيرا كه اگر از يك نوع خاك آفريده شده بود، همديگر را نميشناختند، و همه با يك قيافه آفريده ميشدند. گفت: آيا در دنيا مَثَلي براي انسان ها هست؟ فرمود: خاك؛ چرا كه خاك انواع و اقسامي دارد: خاك سفيد، سبز، سرخ مايل به سفيدي، غبارآلود(سفيد كدر)، سرخ، صاف، سرد، شورهزار، خشن، نرم. لذا مردم هم مانند خاكها نرم، خشن، سفيد، زرد و سرخ به رنگ خاك ها آفريده شدند17. پس حيات و هستي، نشانهاي از قدرت بيچون و چراي الهي است و به هيچوجه جنبه مادي ندارد.