بخشی از مقاله

چکیده

مشرکین کینهتوز مکه، از همان آغاز بعثت نبویخصوصاً پس از علنی شدن رسالت آنحضرت، هر روز بر آزار و شکنجه نومسلمانان علی الخصوص ضعفای آنان میافزودند. بدین سبب، رسولخدا به گروهی از مسلمانان که در آن هنگام یعنی: در سال پنجم هجری بیش از هشتاد درصد را شامل میشدند، دستور مهاجرت به حبشه را صادر فرمود. این مهاجرتها تا آنجا ادامه یافت که عاقبت شخص رسولخدا نیز مجبور به دل کندن از وطن و هجرت به مدینه گردید.گرچه جلای وطن کاری آسان و مورد پذیرش نیست، لیکن این امر موجب تعالی مسلمانان و اعتلای کلمه توحید گردید، بطوریکه اگر نگوییم هجرت از ارزشمندترین اعمال مسلمانان است به یقین میتوان آن را به عنوان یکی از مهمترین ارزشهای متعالی در مکتب گرانقدر اسلام پذیرفت.

یکی از آثار ارزشمند و تبعات اثرگزار هجرت آنکه در سال هفده هجری به دستور امیرالمؤمنین هجرت نبوی سرآغاز تاریخ مسلمین گردید.در متن مقاله، هجرت مسلمانان را از آغاز ولی به اختصار دنبال و با کلام امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه به پایان میبریم. کلمات کلیدی: هجرت، وفود، ایمان عاریتی، مستضعف، مستکبر.از روزی که رسول اعظم اسلامدر مکه ندای قولوا لا اله الّا االله تفلحوا سر داد، در واقع کلنگ بنای عظیمی را بر زمین کوبید که بعدها به تمدن اسلامی شهره شد.این تمدن سترک از حجاز آغاز و در کمترین زمان به سه قارّه گسترش یافت و سبب استهلاک تمدنهای فرسوده گذشته گردید.

این فرهنگ والا و تمدن فراگیر از همان آغاز، موضوعات و مسائلی را باب و تأسیس کرد که یا در مکتبهای پیشین اساساً موضعیت نداشت و یا اگر زمینههایی داشت، این چنین مطلوب و فراگیر نبود.گرچه انتخاب و گزینش یک موضوع از صدها موضوع متنوع و گوناگون ارزشهای متعالی را که رسولخدا آن را احداث فرمودند، کمی دشوار و موجب سرگردانی است، بدین معنی که حال محقق جستجوگر در این میدان وسیع، چون حال مضیف بر خوانی رنگین است که از فراوانی نعمت به این سوی و آن سوی سفره مینگرد و در گزینش مطلوب خود مردد است.با این وجود، مسئله مهمی که رسولخدا در همان سالهای نخستین بعثت، راهگشای آن بودند، مسئله هجرت تازه مسلمانان و دل کندن آنان از خانه و کاشانه خود به سرزمینهای دیگر است.

رسولخدا در مقابلهی با هر پیشآمدی مسئله جدیدی را برای مسلمانان باب و به آنان آموزش میدادند. از سوی دیگر مشرکین لجوج و کینهتوز مکه این موضوعات جدید را که با مذاق تلخشان سازگار نبود، برنمیتافتند. از این رو در پی آزار و اذیت مسلمانان، گاهی تا حد مرگ برمیآمدند، بدین سبب رسولخدابه مسلمانان خصوصاً ضعفای آنان دستور مهاجرت فرمودند.این هجرت گروهی که سرآغاز آن از سال پنجم بعثت است، تا جایی ادامه یافت که عاقبت شخص رسولخدا نیز مجبور به هجرت شدند که همین امر سبب رشد و تعالی مسلمانان و اعتلای کلمه توحید گردید. به گزارش مورخین: در هجرت نخستین یازده مرد و چهار زن، پوشیده و پنهان و بدور از چشمان نگران قریش به ساحل دریای احمر رفته و با پرداخت نیم دینار برای هر نفر خود رابا کشتی به حبشه رساندند.2 اندکی پس از هجرت نخستین، هجرت دوم پیش آمد که در این بار هشتاد و سه مرد و هیجده زن باز هم به حبشه مهاجرت کردند.

ابن عبدالبر در الاستیعاب مجموع مهاجرین ساکن حبشه را نود و دو مرد و هیژده زن و هفت کودک برشمرده است.3 به گزارش نویری در نهایه الارب: یکی از مسلمانان به هنگام هجرت دوم به سوی حبشه نزد پیامبر آمده عرض کرد یا رسول االله؟ یک بار به حبشه هجرت کردیم، باز هم پیش نجاشی برویم، در حالیکه شما همراه ما نیستی؟ رسولخدا فرمودند:»شما به سوی خدا و من هجرت میکنید و پاداش این دو برای شماست4« دقت در کلام رسولخدا که فرمودند: شما به سوی خدا و من هجرت میکنید!« ضروری است. در حالیکه مسلمانان از آنحضرت دور میشدند و فاصله میگرفتند، میفرماید: »شما به سوی من هجرت میکنید.«

بنابراین: هجرت ضرورتاً بُعد مکانی و جلای وطن نیست. بلکه مهاجر الی االله باید علاوه بر جلای وطن به عقیده یعنی: اعتقادات سخیف و افکار و اندیشههای پلید گذشته نیز دست بزند. چنانکه از رسولخدا نقل میکننداَلمُهاجِرُکهفرمودند: مَن» هَجَر ما نَهَی االلهُ عَنه« یعنی: مهاجر کسی است که از هر چه خدای متعال نهی فرموده، دوری کند.5 بدین ترتیب هجرت اعم است از جلای وطن و جلای اعتقادات فاسد گذشته، چنانکه آنحضرت در پاسخ یکی از اصحابش که طلب أمَا عَمِلتَمغفرتازکارهایاَنﱠ الاسلامَگذشتهاش یَهدِمُراکردهبودمَافرمودند:کَانَ» قَبلَهُ، و أنﱠ الهِجرَهَ تَهدِمُ مَا کَانَ قَبلَهَا، وَ أنﱠهدِمُالحَجﱠمَا یَکَانَ قَبلَهُ« یعنی: آیا نمیدانی که اسلام، پیش از خود را محو میکند و هجرت آنچه را که پیش از خود بوده نابودمیسازد و حج آنچه را که پیش از آن بوده از میان میبرد.

6 بنابراین: باب هجرت از نخستین سالهای بعثت گشوده شد و تا سال هشتم هجری یعنی: سال فتح مکه باز بود.مورخین گویند: هنگامیکه رسولخدا در رمضان سال هشتم هجری به جهت فتح مکه از مدینه خارج شدند، در میانه راه، عباس عموی آنحضرت به همراه خانواده خود به سوی مدینه میآمدند و در واقع به سوی رسولخدا هجرت میکردند. پیامبر پس از دیدار عباس، خانواده وی را راهی مدینه کرده و عباس را با خود برای فتح مکه بردند و فرمودند: »این - یعنی: هجرت عباس - آخرین هجرت است و پس از این هجرتی نیست.«7 و به روایتی دیگر فرمودند: »لا هجره بعد الفتح« یعنی: پس از فتح مکه هجرتی نیست.8 بدین ترتیب با فتح مکه باب هجرت به طور موقت9 بسته شد.

فتح مکه نقطه عطفی در مسئله هجرت است، زیرا آنانکه تا پیش از فتح مکه برای پذیرش اسلام و بیعت با پیامبر به مدینه میآمدند، مهاجر و آنانکه پس از فتح مکه برای دیدار و بیعت با آنحضرت به مدینه میآمدند را وافد گویند.10 هجرت در قرآن کریم در سور و آیات قرآن کریم مکرر از هجرت به عنوان امری پسندیده و ارزشی یاد شده است. پرداختن به معانی مختلف آیات هجرت، روشنگر ارزشی بودن این عمل است.در قرآن کریم هجرت با عباراتی چون: هَاجَرَهَاجَرُوا-11تُهَاجِرُوا-12یُهَاجِر-13یُهَاجِرُوا15-14 هَاجِر-مُمُهَاجِراً-16مُهَاجِراتٍ18-17 المُهَاجِرِینَ-19و اغلب با ترکیبِ عبارت فی سبیل االله بکار رفته است.

ذکر تمامی آیات و پرداختن به معانی آن در این مختصر ممکن نیست، از این رو دو آیه از آیات کریمه هجرت را انتخاب کرده تا خواننده فهیم و روشنبین معنی بهتری از هجرت دریافتإِنﱠکد. الﱠذینَازجملهآیهآمَنُواشریفه: وَ الﱠذینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فیَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللﱠهِ وَ اللﱠهُ غَفُورٌ رَحیمٌ 20 یعنی: آنانکه ایمان آوردند و از وطن خود - و یا از عقاید گذشته خود - هجرت کردند و در راه خدا تلاش کردند، اینان امیدوار به رحمت الهی باشند و خداوند بر آنان بخشاینده و مهربان است.سَبلﱠذوینَلِنیزآیهآمَنُوااللﱠهِشریفه:بِأَمْوالِهِمْوَهاجَرُواوَ جاهَدُواوَأَنْفُسِهِمْفی أَعْظَمُدَاللﱠهِدَرَجوَهًأُولئعِنْکَ هُمُ الْفائِزُونَلﱠذینَ20 مْوالِهِمْآمَنُواوَوَهاجَرُواأَنْفُسِهِمْوَجاهَدُواأَعْظَمُفی دَرَجَهً عِنْدَ اللﱠهِ وَ أُولئِکَ هُمُالْفائِزُونَ21

یعنی: آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند، آنان را نزد پروردگار مقام بلندی است و آنان در پیشگاه پروردگار از رستگاران و سعادتمندانند.چنانکه ملاحظه فرمودید، هجرت به همراه ایمان و جهاد در راه خدای متعال چه با مال و یا با جان، سبب کسب رحمت الهی و موجب رستگاری انسان است.

هجرت از دیدگاه امیرالمؤمنین:

در نهج البلاغه هجرت به درستی معنی شده و در واقع دریافت روشنتری از هجرت به دست میدهد.از نظر امیرالمؤمنین مهاجر کسی است که ابتدا حجت خدا را بشناسد آنگاه به حجت بودنش اقرار کند و سپس این اقرار و اعتراف را تا واپسین روز حیات در دل نگهدارد. یعنی: هیچگاه از اعتراف و پذیرش حجت خدا در دل، روی گردان نباشد. آنگاه چنین کسی از استضعاف خارج است.بدون توضیح و شرح بیشتر در این زمینه به کلام رسای امیرالمؤمنین در نهج البلاغه، درباره هجرت و نتایج آن توجه فرمایید: ً مُستَقَرﱠاً »فِی القُلُوبِ و مِنهُ مَا یکون عَوارِیَ بَینَ القُلُوبِ وَ الصﱡدورِجَلٍإلیمَعلُومٍأ...یعنی: نوعی ایمان است که در دلها ثابت میماند و مستقر میگردد، و نوعی دیگر از ایمان، ایمانی است که برای مدتی معین در قلبها به عاریت نهاده میشود. پس هرگاه در نهاد - یعنی: در دلتان - بیزاری از کسی به وجود آید، آن را در خود نگهدارید تا مرگ آن شخص فرا رسد که زمان مرگ، مرز بیزاری است.

رَهُ قَائِمَهُ عَلَی حَدﱢهَا الاَوﱠلِ...یعنی: و - بدانید - که هجرت - به سوی حجت خدا - بر همان حد اول خود - یعنی: به همان گونه که در زمان رسولخدا برقرار بود - پابرجاست. - این شناخت حجت و هجرت به سوی خدا به نفع انسانهاست، وگرنه - خداوند به هیچ یک از اهل زمین نیازی ندارد. چه آنان که حال و عقیده خود را پنهان میدارند - یعنی: تقیّه میکنند - و چه کسانی که عقاید خود را آشکار میسازند. به مهاجرت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید