بخشی از مقاله

نوجواني دوره تغيير
نوجواني اغلب به دوره‌اي بين كودكي و بزرگسالي اطلاق مي‌شود. هر دوره‌اي از زندگي را مي‌توان بر مبناي پاره‌اي از مسائل رشدي نظير مسائل بيولوژيكي، رواني و اجتماعي دسته‌بندي كرد. از جمله آنها كه به طور مشخص ولي نه الزاما در طي دهه دوم زندگي اتفاق مي‌افتد آگاهي‌هاي شغلي، رشد ارزش‌ها و خودمحوري‌هاي مسئولانه و باز شدن گره‌هاي عاطفي با والدين است.


دوره نوجواني را بايد يك مرحله بسيار مهم از زندگي تلقي كرد دوره‌اي كه با ويژگي‌هايش از ساير دوران زندگي متمايز مي‌شود.
گرچه همه دوران عمر مهم است ولي اين دوره مهمتر از ساير دوره‌هاست زيرا تاثيرات ناگهاني بر رفتار و ديدگاه فرد دارد. با در نظر گرفتن اين كه ساير دوره‌هاي زندگي به دليل تاثيرات درازمدت آن پر معني و قابل توجه هستند ليكن دوره نوجواني يكي از دوره‌هايي است كه از هر دو جنبه از تاثيرات ناگهاني و درازمدت برخوردار و قابل توجه است.


نوجوان در ابتداي بلوغ تصور مي‌كند كه در مركز جهان قرار دارد و همه چيز تابعي است از وجود او، اين تصور كه با پايداري نشانه‌هاي بلوغ در وي همراه است پس از پايان دوران بحران بلوغ به تدريج رنگ مي‌بازد و نوجوان به دنياي واقعيت عيني جهان پيرامون باز مي‌گردد.


ميزان تغيير در نگرش‌ها و رفتار در طي دوره نوجواني با ميزان تغيير در وضعيت بدني برابر است و طي سال‌هاي اوليه نوجواني، زماني كه تغييرات بدني با سرعت انجام مي‌شود تغييرات در نگرش‌ها و رفتار نيز با شتاب به وجود مي‌آيد و همچنان كه تغييرات بدني آرام به پيش مي‌رود به همان نسبت نگرش‌ها و رفتارها نيز تغيير مي‌يابند.
گفتني است؛ گرچه هر سني مسائل خاص خودش را دارد ولي مسائل نوجوانان اغلب براي پسران و دختران به گونه‌اي است كه آنها به سختي از عهده حل شدن آن بر مي‌آيند دو دليل براي اين مسئله وجود دارد؛ اول اين‌كه در سراسر دوره كودكي مسائل آنها بالاخره توسط والدين و معلمان حل مي‌شود در حالي كه بسياري از نوجوانان به دليل بي‌تجربگي به تنهايي از عهده حل مسائلشان بر نمي‌آيند.


دوم اين‌كه نوجوانان دوست دارند احساس كنند كه افرادي مستقل و آزاد هستند، آنها درخواست ارائه راهي را دارند كه خودشان بتوانند از عهده حل مسائل برآيند و كوشش‌هايي را كه از جانب والدين و معلمان براي كمك به آنها ارائه مي‌شود، نمي‌پذيرند.


با توسعه تجارب اجتماعي و شخصي و با افزايش قدرت تفكر عقلاني، نوجوانان رشد يافته‌تر مي‌‌شوند و به طور كلي به خود، خانواده، دوستان و زندگي واقع‌بينانه‌تر مي‌نگرند در نتيجه آنها كمتر از نااميدي و توهم معقول رنج مي‌برند و نسبت به سال‌هايي كه جوانتر بودند واقع‌گراتر مي‌شوند اين يكي از موقعيت‌هايي است كه آنها را در شادي‌هاي بيشتري كه خاص نوجوانان رشد يافته‌تر است، مشاركت مي‌دهد.
اختلالات دوره نوجواني


يكي از مهمترين و در عين حال بحراني ترين دوره هاي زندگي هر فردي ، دوره نوجواني مي باشد.براي اينكه بتوانيم هنجارها و ناهنجارهاي اين دوره را بشناسيم ناگزير بايد با دوره نوجواني آشنا شويم.


طبق تعريف دوره نوجواني به تقريبا ً به محدوده سني 13 تا 19 سال گفته مي شود.البته بايد به اين نكته توجه داشت كه اين محدوده تقريبي است .چرا كه طبق مطالعات انجام شده سن دوره نوجواني از حدود 150 سال پيش به اين طرف به مدت 4 سال و 8 ماه گسترش پيدا كرده است.در واقع زماني كه يك فرد وظايف يك بزرگسال را مي فهمد و درك مي كند ديگر يك نوجوان نيست. طبق تحقيقات يكي از مواردي كه سن پذيرش مسئوليت بزرگ سالان را عقب مي اندازد دانشگاه رفتن مي باشد.
رفتار


عوامل موثر در شكل گيري رفتارهاي افراد عبارتند از :
1- عوامل زيستي
2- عوامل رواني
3- عوامل اجتماعي
و اين به اين معني است كه تمام رفتار ما از اين سه عامل نشئت مي گيرند.
بحران نوجواني
در مورد وجود يا عدم وجود بحران در دوره نوجواني دو نظريه عمده وجود دارد
1- نظريه اول معتقد به بحراني بودن دوره نوجواني است كه دانشمنداني چون آقاي اريكسون مدافع آن هستند
2- عده ديگر معتقد هستند كه هيچ بحراني در دوره نوجواني وجود ندارد و بزرگاني چون آفر و بندورا مدافع آن هستند.

 

رفتار در نوجوان ها سه ويژگي دارد:
1- رفتارهايي را نشان مي دهند كه ناهنجار است ولي اختلال يا بيماري رواني نيست
2- اكثر نوجوانان خيلي زود اختلال ها را رفع مي كنند
3- خيلي مشكل است بين رفتار بهنجار و نابهنجار تمايز قايل شويم.


ملاك هاي تشخيص رفتارهاي هنجار از ناهنجار
1- فراواني يك رفتار: تعداد بروز يك رفتار در يك فرد در مقايسه با همسالان
2- شدت : نيرومندي بروز يك رفتار
3- تداوم : در يك دوره زماني تكرار يك عمل
4- تناسب سني : بعضي رفتارها در يك سني هنجار و در يك سني ناهنجار هستند.


5- موقعيت : در موقعيت هاي مختلف بروز كند.
تغييرات دوره نوجواني عبارتند از:
الف – رشد جسماني دوره نوجواني
اين رشد شامل موارد مختلف زير مي باشد
1- هورمون هاي مختلف در بدن ترشح مي كنند.(تيروئيد ، پاراتيروئيد ، آدرنالين ، هيپوفيز ، گناد ها يا غدد جنسي )
2- تجمع غدد چربي و عرق در پوست


3- تغييرات ظاهري در اندام ها ( كه با عدم تناسب ظاهر فيزيكي همگام است)
4- عدم تناسب بين رشد ماهيچه ها و رشد سلول هاي عصبي (نوجوانان به اين دليل است كه در اين دوره به در و ديوار مي خورند ، زمين مي خورند و وسايل را مي اندازند .)
5- افزايش حجم قلب ، شش ها ، اندام گوارشي و حجم خون


بلوغ
دوره اي كه فرد توانائي توليد مثل را به دست مي آورد را دوره بلوغ مي نامند .كه در دختران و پسران سن شروع اين دوره متفاوت است ولي معمولا براي دختران در سن 13 تا 5/14 سالگي و در پسران در سن 5/14 تا 16 سالگي اتفاق مي افتد.
عوامل موثر در بلوغ
1- وراثت : والديني كه زود بالغ هستند معمولا ً بچه هاي زود بالغ هم دارند


2- عوامل جغرافيايي : سن بلوغ در آب و هواي گرم زودتر از آب و هواي سرد است.
3- سلامت ، تغذيه ، بهداشت: سلامت و تغذيه خوب و رعايت بهداشت سن بلوغ را زودتر مي كند.
4- هوش : بچه هاي باهوش تر چون محرك هاي محيطي را زودتر و بهتر درك مي كنند ،زودتر بالغ مي شوند.
5 – عوامل محيطي : هرچقدر بچه ها بيشتر در معرض محركهاي بلوغي باشند ، زودتر بالغ مي شوند.
ب – كسب هويت
دو نوع هويت داريم :


1- هويت شخصي 2- هويت اجتماعي
در هويت شخصي نوجوان به به سني مي رسد كه از خانواده جدا شده و مي خواهد مستقل شود و در واقع به دنبال جواب سئوال من كيستم ؟ مي باشد.و جواب اين سئوال در واقع همان هويت شخصي نوجوان مي باشد.ولي در هويت اجتماعي به دنبال پاسخي براي اين سئوال است كه جامعه چه برداشتي از من دارد يا من چه تاثيري بر روي جامعه دارم.و فردي سالم است كه بين هويت شخصي و اجتماعيش تناسب درستي وجود داشته باشد.
نوجوانان در كسب هويت چهار گروهند:


1- گروهي كه هويت زود رس دارند.اين دسته نوجواناني را شامل مي شود كه تلاشي براي پيدا كردن جواب من كبستم ندارند و خيلي زود هويت آنها تثبيت مي شود.يا به عبارت ديگر همرنگ جماعت مي شوندو ارزش ها و باورهاي ديگران را خيلي زود مي پذيرند.اين گروه معمولا ً اعتماد به نفس پاييني دارنديا خانواده هاي سختگير و مستبد دارند
2- گروهي كه هويت ديررس دارند . اين گروه شامل نوجواناني است كه در مسير هويت يابي حركت مي كنند ولي مسائلي پيش مي آيد كه رسيدن به هويت را براي آنها به تاخير مي اندازد.


3- گروهي كه آشفتگي هويت دارند.اين دسته گروهي هستند كه به يك هويت منسجم نرسيده اند.
4- گروهي كه هويت سالم دارند.اين دسته افرادي هستند كه به راحتي وارد دنياي بزرگسالي مي شوند.
اين گروه بندي براي هويت يابي مربوط به آقاي مارشيا بود.ولي گروه بندي هاي ديگري نيز داريم :


هويت منفي – گروهي هستند كه در هنگام كسب هويت چون نمي توانند انتظار جامعه و معلم و خانواده را كسب كنند ، روش ديگري را انتخاب مي كنند.و براي جلب توجه كارهايي را انجام مي دهند كه درست خلاف هويت پذيرفته شده جامعه مي باشد.( افراد بزهكار)
هويت جنسي – اين يعني اينكه از نقش جنسي خود اطلاع و آگاهي درستي داشته باشيم .يعني از يك مرد در جامعه چه انتظاري مي رود و از يك زن چه انتظاري مي رود.
ج – ارتباط با والدين


در زمينه ارتباط با واليدين نوجوانان با چند مورد مواجهه هستند كه عبارتند از :
1- مواجهه با منابع قدرت كه عبارتند از والدين و مربيان و پليس و ....
2- تغيير در دلبستگي نوجوان


يكي ديگر از مراحل رشد طبيعي تغيير در دلبستگي است.در اين مرحله والدين مي ترسند كه پايگاه عاطفي خود نزد كودكشان را از دست بدهند.يا اينكه مي ترسند ديگر نوجوان آنها را دوست نداشته باشد.
3- تعارض در ارزش ها
اگر نوجواني همه ارزشها را زود مي پذيرد دچار هويت زودرس است ولي اگر نوجواني با ارزش ها دچار چالش شد و سپس پذيرفت آنگاه به يقين رسيده است و كمتر دچار مشكل خواهد شد.


4- استقلال طلبي
يادمان باشد در اين مرحله به جاي مخالفت با استقلال طلبي بچه ها بايد به آنها ياد بدهيم كه چگونه مستقل باشند.
5- خود محوري نوجوان
در اين دوران نوجوان در افكارش معمولا تك بعدي است يعني نمي تواند يك مسئله را از ابعاد مختلف ببيند.
6- دلبستگي به جنس مخالف
نياز به جنس مخالف يك ميل طبيعي است و اگر در نوجواني نباشد يك بيماري محسوب مي شود.در ابتداي شروع اين ميل در نوجوانان ابتدا با مخالفت با جنس مخالف شروع مي شود.ولي در باطن اين مخالفت در واقع ابراز وجود مي باشدو معمولا با كسي كه بيشتر دوست دارند بيشتر مخالفت مي كنند .ولي با طي اين مرحله اين مخالفت تبديل به موافقت مي شود.و در اين مرحله است كه براي جلب نظر جنس مخالف به ظاهر خود مي رسند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید