بخشی از مقاله
چاپ سیلک
چاپ در لغت بهمعناي نقش، اثر، مُهر، و نشان آمده و در متون مختلف كلمات طبع، باسمه، و تافت بهعنوان مترادف آن بهكار رفته است. در اصطلاح، به عمل، فن، و صنعت تكثير صورت نقوش دوبعدي (حروف، ارقام، خطوط، تصاوير، و جز آن) بهوسيله انداختن اثر اين نقوش بر كاغذ، پارچه، يا مواد ديگر، بهويژه چاپ مواد خواندني، با تصوير يا بدون تصوير بر روي كاغذ گفته ميشو
ه، روزنامه، و جز آن تبديل كند. چاپخانه نيز در لغت بهمعناي محل و مكان چاپ كردن و در متون مختلف كلمات مطبعه، دارالطباعه، و باسمهخانه بهعنوان مترادف آن بهكار رفته است. چاپخانه مؤسسه يا كارگاهي است كه از عهده انجام كارهاي چاپي بر روي كاغذ و ساير اشيا از طريق انواع چاپ برآيد و، به تعبيري ديگر، محلي است كه چاپ كتاب، نشريات، و مانند آن در آنجا انجام ميگيرد
تاريخچه
پيدايش چاپ را ميتوان به سدههاي پيش از تاريخ، زما
ني كه انسان اقدام به ساخت مُهرهاي گلي و چوبي كرد، نسبت داد؛ ولي ابداع چاپ بهمفهوم امروزي را به كشور چين نسبت ميدهند. چينيها در اواخر قرن دوم ميلادي سه عنصر مورد نياز چاپ، يعني كاغذ، جوهر، و سطوح كندهكاريشده را در اختيار داشتند. شواهد تاريخي برجايمانده نشان ميدهد كه در عصر سلسلههاي سويي و تانگ در چين .عمل تكثير را، نه تنها بهكمك سنگ (فشردن و يا ماليدن آن بر كاغذ)، بلكه با چوب، فلز، و حتي گِل پخته بهطور دقيق انجام ميدادند و، بدين ترتيب، متوني را در نسخههاي متعدد توليد ميكردند. ابتداييترين روش كار چاپ قالبي بود؛
بدينگونه كه مطالب را روي تكههاي چوبي حك و سپس بر كاغذ منتقل ميكردند. نخستين نسخه چاپي موجود در جهان اثري است كه در ايالت كانساي چين بهدست آمده است. اين نسخه كار شخصي به نام وانگ چيه است كه تاريخ چاپ را 11 مه 868 م. ذكر ميكند. پس از چاپ قالب
ي، استفاده از حروف متحرك معمول شد. در فاصله سالهاي 1041-1408م.، نخستين بار، فردي چيني به نام پي شنگ، با استفاده از نوعي چسب و گل، اقدام به ساخت حروف متحرك كرد. در 1403م. پادشاه كره، هتاي تجونگ،دستور ساخت حروف متحرك از مفرغ را داد. در همين زمان، در اروپا نيز اختراع حروف متحرك بدون اطلاع از كار چينيها، توسط گوتنبرگ انجام گرفت. گوتنبرگ،
چاپگر آلماني، نخستين كسي بود كه براي هر حرف قطعه فلزي جداگانه درنظر گرفت. وي قطعهها را براي تركيب كلمات مناسب كنار هم قرار داد، بر آنها مركب ماليد، و بر ورقهاي كاغذ فشرد و به اين ترتيب چاپ نوين را باب كرد. وي حروف را ابتدا از جنس چوب، سپس از سرب، و بعدها از آلياژ سرب، قلع، و آنتيموان ساخت. گوتنبرگ روزانه بين 300 تا 500 برگ چاپ ميكرد. نخستين كتابي كه او به اين شكل پديد آورد كتاب مقدس 42 سطري بود. كتابهايي كه در اين زمان بهچاپ ميرسيد به اينكونابولا معروف است.
ابداع گوتنبرگ ظرف مدتي حدود 40 سال در همه كشورهاي عمده اروپايي رواج يافت و چاپخانههايي با اين روش بهوجود آمد. در فاصله سالهاي 1460 ـ 1470 م. چاپخانههايي در آلمان و ساير كشورهاي اروپايي پديد آمد. در نيمقرن نخست پس از كار گوتنبرگ، حدود چهلهزار كتاب به چاپ رسيد و شمارگان مجموع آنها از 12 ميليون نسخه فراتر رفت. در پايان قرن پانزدهم در اروپا، بيش از دويست چاپخانه در شصتونه شهر فعاليت مستمر داشتند. از جمله چاپخانههاي مهم آن دوره ميتوان به چاپخانه آنتون كابرگر در شهر نورنبرگ ا
شاره كرد كه تعداد ماشينهاي چاپ آن 24 دستگاه بود و صدها نفر در آن چاپخانه كار ميكردند.
كار چاپ با حروف عربي نيز پيش از كشورهاي اسلامي و عربي، در اروپا آغاز گرديد و نخستين چاپخانه عربي، در ]ايتالياي مركزي[ بهدستور كاردينال فرناندومديچي، دوك بزرگ توسكانا، و رياست جواني ايتاليايي، به نام جيواني باتيستا رايموندي، تأسيس گرديد. اين چاپخانه در 6 سپتامبر 1586 آغاز بهكار كرد و كتاب قانون ابن سينا را بههمراه كتاب النجاه كه خلاصه شفاي بوعلي سيناست،
كتابهاي كوچك ديگري به زبان عربي به چاپ رسيد؛ از جمله: ترجمه عربي انجيلهاي چهارگانه (1590)؛ كتابهاي الكافيه اثر ابن حاجب والاجُروميه اثر ابن آجُروَم منهاجي (1592)؛ نزههالمشتاق في ذكرالامصار و الاقطار و البلدان و الجُزر و المدائن و الآفاق اثر شريف ادريسي؛ كتاب تحرير اصول اقليدس (1594) اثر خواجه نصيرالدين طوسي؛ و التصريف (1610) درباره صرف و نحو عربي، تأليف امام عِزّي
در پاريس نيز چاپخانه ديگري با نام چاپخانه زبانهاي شرقي، كه نخستين چاپخانه عربي در پاريس بهشمار ميرفت، تأسيس شد. در هلند، فرانسيسكو رافلنجيوس (1597-1539) چاپخانهاي عربي را كه از نظر چاپ حروف در سطحي پايينتر از چاپخانه مديچي قرار داشت تأسيس كرد. در اين چاپخانه >الفباي زبان عربي< و پنجاه مزمور از مزامير عهد قديم و فرهنگ عربي بزرگ وي نيز در سال 1613 از سوي پسرش بهچاپ رسيد .
در آلمان، نخستين چاپخانه عربي از سوي پتروس (پيتر) كريستن (1575-1640) تأسيس گرديد. از سال 1608 تا 1611 م. چند كتاب عربي بهچاپ رسيد كه موارد ذيل از آن جمله است :>دستور زبان عربي در سه جلد؛ كتاب دوم از قانون ابن سينا؛ رساله يهوداي اسخريوطي، بر طبق نسخه خطي پوستل در كتابخانه هايدلبرگ؛ شرح حال نويسندگان انجيلهاي چهارگانه، برطبق نسخه خطي عربي موجود در كتابخانه وين؛ و حواشي انجيل متيû بر اساس ترجمه عربي (742:7).در سده 17 م. تحولاتي در صنعت چاپ ايجاد شد. از جمله در سال 1620 ويلم جانسون بلو با افزودن وزنه تعادل، براي ايجاد فشار، گامي در جهت ماشيني كردن صنعت چاپ برداشت. در 1790
دانشمند و مخترع انگليسي به نام ويليام نيكُلسون با بهكارگيري جوهر و سيلندر، نخستين ماشين چاپ روتاري را ابداع كرد و پس از او، با استفاده از شيوه پرس، امكان چاپ تا 250 نسخه در ساعت فراهم شد. نخستين بار در 1790 كليشهسازي در جهت بالا بردن تعداد نسخههاي چاپي و افزايش سرعت چاپ مورد استفاده قرار گرفت. در 1803 فردريك كونيگ نيروي ماشين بخار را در صنعت چاپ بهكار برد و، بهدنبال آن، استفاده از ماشينهاي چرخشي دوّار رواج يافت.
در اين زمان، چاپخانههايي با استفاده از ماشينهاي جديد گسترش يافت و چاپخانههايي نيز در خاورميانه ايجاد گرديد. نخستين چاپخانه در شرق، در قرن 16 م.، در استانبول تأسيس شد و اولين چاپخانه شرق عربي، در قرن 18 م. در سوريه داير گرديد.. در مصر نيز، در سال 1230 ق./ 1786م.، اولين چاپخانه بهدستور محمدعلي پاشا به نام مطبعه بولاق* تأسيس شد كه يكي از مهمترين، معتبرترين، و قديميترين چاپخانههاي جهان اسلام بهشمار ميرفت. در آن چاپخانه، علاوه بر چاپ و انتشار كتاب، نظامنامه، تعليمات، و اعلاميههاي قانوني نيز بهچاپ ميرسيد .
در 1886-1890، نخستين ماشين چاپ لاينوتايپ اختراع شد و پس از آن در 1896-1897 ماشين مونوتايپ وارد عرصه صنعت چاپ گرديد. اختراع ماشين كاغذسازي توسط برادران فوردرينير در آغاز سده 19 م.، به پيشرفت صنعت چاپ كمك شاياني كرد. ظهور چاپ اُفست* در 1905، توسط ايرا روبل ، امكان چاپ انبوه و سريع را بهوجود آورد. از نيمه دوم قرن نوزدهم به بعد پيشرفتها و تحولات بسياري در صنعت چاپ رخ داد، كه استفاده از روش حروفچيني بهوسيله عكاسي، اختراع ماشين منوفتو ، استفاده از دستگاههاي چاپ زيروگرافي و چاپ استنسيلي از آن جملهاند. با ظهور رايانه، فعاليتهاي صنعت چاپ دستخوش تحولي ديگر شد. در 1964، رايانه وارد صنعت چاپ گرديد و امكانات آن موجب تنوع و تسهيل امر چاپ شد. با پيدايش ماشينهاي تحرير مغناطيسي
آي.بي.ام.، ماشين تحرير به واژهپرداز مبدل گرديد و بهدنبال آن، نشر روميزي *شكل گرفت. اساس و بنيان نشر روميزي بر پايه رايانههاي شخصي و چاپگر ليزري بنا شده است؛ و همه فعاليتهاي اساسي و عمده از جمله حروفچيني، طراحي، صفحهآرايي، تصحيح، و انواع پردازشها كه پيش از اين در واحدهاي جداگانه دور از هم انجام ميگرفت در يك جا انجام ميشود. نشر روميزي تحولي بنيادين در صنعت چاپ ايجاد كرد و امروزه بهسبب سرعت، دقت، و سهولت جايگزين شيوههاي ديگر چاپ شده است .
با توجه به كوششهايي كه تاكنون در صنعت چاپ بهعمل آمده، پنج شيوه اصلي: 1) چاپ برجسته؛ 2) چاپ گود؛ )3 چاپ مسطح؛ 4) چاپ استنسيلي؛ و 5) چاپ از راه عكاسي را ميتوان برشمرد.
چاپ برجسته. در اين روش رنگ يا مركب از سطوحي كه از اطرافش برجستهتر است به سطح ديگر منتقل ميشود، و به اين ترتيب، نقش بر سطح مورد نظر انتقال مييابد. برجستگيهاي زير غلتك، رنگ يا مركب را ميگيرد و سپس بر صفحه كاغذ منتقل ميكند. ماشينهاي مولتي گراف يا لترپرس] به اين شيوه عمل ميكنند.
چاپ گود. در اين روش، رنگ يا مركب در قسمتهاي گود يا فرورفته جاي ميگيرد و سپس به صفحه چاپي انتقال مييابد. فرورفتگيهاي زير غلتك رنگ يا مركب را ميگيرد و سپس بر صفحه كاغذ انتقال ميدهد. شيوههايي كه در چاپخانهها به هليوگراوور ، روتوگراوور ، و اينگراوينگ معروف است نمونههايي از اين نوع چاپ بهشمار ميرود .
چاپ مسطح. در اين روش، مركب يا رنگ از وسيله يا رويهاي مسطح به رويه مسطح ديگر انتقال مييابد. چاپ مسطح شيوهها و دستگاههاي مختلف دارد. از جمله مهمترين شيوههاي آن چاپ سنگي*، چاپ افست، و چاپ زيروگرافي است.
در چاپ سنگي ابتدا مطلب را روي كاغذ لعابداده با مركّب مخصوص مينويسند، لوحي سنگي را كه كاملاً صيقل خورده و با محلول رقيق اسيدي شسته شده است خشك و گرم ميكنند، سپس كاغذ نوشتهشده را خيس كرده روي سنگ برميگردانند و با ابزاري ميفشارند. از قسمتهاي رطوبتگرفته كاغذ، رطوبت به سنگ منتقل ميشود، اما چون نوشتهها بر اثر داشتن چربي، رطوبت
ي به خود نگرفتهاند، جاي آنها روي سنگ خالي ميماند و هنگامي كه نورد مركّب روي سنگ حركت ميكند، جاي نوشتهها كه رطوبت نگرفته است مركب را بهخود ميگيرد و قسمتهايي ديگر كه مرطوب است ـ بر اثر خاصيت تنافر آب و چربي ـ مركّب جذب نميكند. حال اگر كاغذ را روي سنگ قرار دهند و بفشارند، نقش سنگ يا نوشتههاي مركّبخورده به كاغذ منتقل ميشود.
نقشي كه روي صفحه نازك و انعطافپذير فلزي ظاهر شده، از طريق چند استوانه كه بهسرعت در حال چرخش است به يكديگر و سرانجام به كاغذ انتقال مييابد. يكي از گردونهها، حامل مركّب، ديگري حامل آب، و گردونه ديگر كه از جنس لاستيك است نقش را از گردونه حامل فلز ميگيرد و، بهسرعت و با فشار، به صفحهها يا طومارهاي كاغذ منتقل ميكند. به اين ترتيب، عمل چاپ با سرعت و سهولت نسبي انجام ميگيرد.
در فرايند زيروگرافي، تصوير صفحه از طريق مجموعهاي از عدسيها و آيينهها بر استوانه يا گردونه انتقال ميافتد. اين گردونه حامل گردههايي است كه بار الكتريكي منفي دارد و گردههاي مركّب يا رنگ، به نقاطي از صفحه كاغذ ميچسبد كه بر آنها نور تابيده نشده است. اينگونه نقاط همان جاهايي است كه نقش (حروف يا اشكال) بر آنها ظاهر ميشود. ماشينهاي پلانتا ، سلكتا ، آلبرت ، ملخي ، ژوهانسبورگ ، و هايدبرگ به اين شيوه عمل ميكنند
چاپ استنسيلي. در اين روش، مركّب يا رنگ از ميان پردهاي نازك، ظريف، و متخلخل به سطح ديگري منتقل ميشود و نقش را بر آن چاپ ميكند. چاپ استنسيلي شيوهها و دستگاههاي مختلف دارد، از مهمترين شيوههاي آن ميتوان به دستگاه تكثير استنسيلي و چاپ سيلك اسكرين اشاره كرد.