بخشی از مقاله
گسل هاي ايران
گسل ها نوعي ساختار خطي، همراه با جابه جايي هستند كه برتحولات زمين ساختي و همچنين تكوين حوضه هاي ساختاري – رسوبي ايران اثر در خور توجه داشته اند. از اين ميان، اثر گسل هاي طولي عمده، همزمان با جنبش هاي كوهزايي كاتانگايي (پركامبرين پسين) به مراتب بيشتر است. روند اين گسل ها در بيشتر جاها با روندهاي زمين ساختي مربوط به چين خوردگي كاتانگايي همخوان است و درراستاي شمالي- جنوبي قرار دارد، ولي روندهاي شمالي باختري- جنوب خاوري(روند زاگرس) نيز گزارش شده است. جدا از دو روند گفته شده روند سومي درراستاي شمال خاوري- جنوب باختري، برگسل هاي ايران حاكم است،به گونه اي كه سه امتداد اصلي (شكل 9-1) قابل تشخيص است (نوگل سادات،1978).
1. جهت شمال باختري – جنوب خاوري كه با امتداد زاگرس،زون سنندج-سيرجان، كمان ماگمايي اروميه-بزمان و البرز هم روند است .
2. جهت شمالي خاوري-جنوب باختري كه با امتداد البرز خاوري، گودال كوير بزرگ موازي است.
3. روند شمالي- جنوبي، كه با جهت يافتگي لوت و تمام مناطق خاور گسل نايبند و شمال بزمان، مشخص است.
گسل هاي ياد شده به طور عموم مرز واحدهاي ساختاري-رسوبي مختلف ايران را تشكيل مي دهند و با فعاليت خود، موجب تغييرات عمده دررخساره هاي سنگي، ستبراي رسوبات به ويژه تحولات زمين ساختي (ماگماتيسم، دگرگوني،شدت و الگوي چين خوردگي 000) مي شوند و لذا شناخت آنها از نظر زمان تشكيل، فعاليت ها تثاير آنها بر زمين شناسي ايران و لزره زمين ساخت بسيار ضروري است.
ويژگي هاي عمومي گسل هاي ايران
به جز حالت هاي استثنايي، ويژگي هاي زير درگسل هاي ايران عموميت دارد.
1. گسل هاي داراي روند شمالي – جنوبي و يا شمال باختري –جنوب خاوري به سن پركامبرين پسين و حاصل كوهزايي كاتانگايي هستند.
2. گسل هاي شمالي- جنوبي و شمال باختري-جنوب خاوري از انواع امتداد لغز راستگرد هستند.
3. گسل هاي داراي روند شمال خاوري- جنوب باختري به سن دونين و حاصل عملكرد هاي احتمالي جنبش هاي زمين ساختي كالدوني هستند.
4. گسل هاي شمال خاوري-جنوب باختري تغيير شكل برشي چپگرددارند.
5. گسل هاي مربوط به رخدادهاي زمين ساختي چرخه آلپي بيشتر موازي روند زاگرس يعني امتداد تقريبي N140 درجه دارند.
6. گسل هاي ايران نقاط ضعيف پوسته هستندكه رها شدن انرژي متمركز را ممكن مي سازند و لذا گسل ها به ويژه انواع طولي عمده (با طول بيش از ده كيلومتر) درلزره خيزي ايران نقش دارند(به جز گسل هايي كه در 700 هزار سال گذشته حركت نداشته اند). دراين ميان، نبايد گسل هاي بي نام ناديده گرفته شوند، چرا كه بسياري از گسل هاي بي نام نيز مي توانند لرزه از باشند . براي مثال مي توان به بزرگ ترين زمين لرزه ايران با بزرگي 7/7 در 16 سپتامبر 1978 (شهريور 1357) درشهر طبس اشاره كرد كه بروي يك گسل بي نام و ناشناخته روي داده است(بربريان، 1980)
7. قرار گيري كانون زمين لزره هاي سده بيستم دردازاي بسياري از گسل هاي ايران نشان مي دهد كه بسيار از گسل هاي ايران هنوز فعال هستند.
8. گسل ها درتحولات زمين ساختي گوناگون (دگر شيبي، چين خوردگي، ماگماتيسم و …) نقش موثري داشته اند . براي نمونه، بسياري از تكاپوهاي آتشفشاني شكافي ايران از طريق گسل ها و بازشدگي آنها به سطح زمين رسيده اند.
9. در ريخت زمين ساخت امروزايران ، گسل هاي طولي وعمده نقش سازنده داشته اند به گونه اي كه بسياري از روندهاي ساختاري كنوني ايران زمين نتيجه حركت افقي و قائم گسل هاست. (شكل 9-1)
10. دربين گسل هاي ايران، انواع برگشته و راندگي ها، نقش بيشتري دردگر شكلي پوسته داشته اند. به گفته ديگر دگر شكلي كنوني ايران بيشتر درارتباط گسل هاي معكوس حد كوه و دشت به ويژه راندگي ها، و كمتر درارتباط با گسل هاي ياد شده امتداد لغز مي باشند.
11. بيشتر گسل هاي قديمي داراي حركت هاي راستگرد هستند درحالي كه گسل هاي فعال كنوني همگي امتداد لغز چپ گرداند.
12. برخي از گسل هاي فعال كنوني ايران، ازنوع عميق چند نقش مي باشند. براي نمونه مي توان به گسل هاي طولي برگشته – رانده پهنه هاي مكران و كپه داغ اشاره كرد كه درزمان تشكيل حوضه رسوبي از نوع عادي بوده اند ولي پس از برقراري رژيم هاي فشارشي به انواع برگشته تبديل شده اند.
13. يك گسل درگذر تكاملي فعاليت خود، ممكن است گاه راستگرد، گاه چپگرد و گاه بدون حركت باشد.
14. درطول يك گسل، مقدار و سازو كار جابجايي، يكسان و همانند نيست و ممكن است بخشي ازيك گسل به صورت فشارشي و بخش ديگر آن بصورت كششي عمل كند.
دسته بندي گسل هاي ايران
گسل هاي ايران را مي توان بر اساس زمان پيدايش، زمان آخرين حركت و پراكندگي جغرافيايي دسته بندي كرد.
درنقشه لرزه زمين ساخت ايران (بربريان ، 1976) گسل هاي ايران به سه دسته عمده زير تقسيم شده اند:
1. گسل هاي زمين لرزه اي جوان : كه درطي رويدادهاي زمين لرزه اي و مخرب زمان حال به وجود آمده اند و يا دوباره فعال شده اند مانند گسل اپيك ، گسل دشت بياض و …
2. گسل هاي كواترنري، گسل هايي هستند كه در دو ميليون سال گذشته حركت داشته اند (مانند گسل كلمرد) ولي به ظاهر زمين لرزه تاريخي و ثبت شده ندارند.
3. گسل هاي پيش از كواترنري، اين گسل ها سني بيش از دو ميليون سال دارند ولي به احتمال از زمان جنبش هاي آلپ پاياني تا كنون حركتي نداشته اند. با اين حال، نبايد اين گسل ها را مرده تصور كرد چرا كه ممكن است حركت هاي جوان آنها ناشناخته باشد. درضمن، دربسياري از حالات، ممكن است دراثر فرسايش، پوشش گياهي و يا عملكرد انسان، نشانه حركت هاي جوان اين گسل ها از بين رفته باشد. لذا هرگز نبايد اهميت اين گسل ها را ناديده گرفت.
دراين نوشتار دسته بندي گسل ها براساس پراكندگي جغرافيايي آنها است درباره زمان پيدايش زمان آخرين حركت و لزره خيزي آنها مطالبي بيان شده است(شكل 9-2)
شكل 9-2- نام و پراكندگي جغرافيايي گسل هاي عمده ايران.
گسل مشا-فشم:دردامنه جنوبي البرز، درحد فاصل آبيك – شاهرود- گسلي از نوع راندگي وجود دارد كه دست كم اززمان الياس (نبوي ،1355) تاكنون، برحوضه رسوبي، ساختار كهن و به ويژه ريخت زمين ساخت امروز البرز اثر درخور توجه داشته است. گسل مشا-فشم (دلنباخ ،1964، چالنكو، b 1974) راندگي اصلي جنوبي (لورنز،1964) راندگي ميگون- مشاء (آسرتو، 1966) راندگي اصلي (كارتيه، 1971) گسل آبيك –فيروزكوه-شاهرود (نبوي ،1355) نامهاي متفاوتي است كه به اين گسل داده شده است . گسل مورد سخن درحقيقت يك پهنه گسلي به پهناي حدود 10 كيلومتر و طول حدود 400 كيلومتر است. خط گسل موجدار است . درشمال باختري داراي روند WNW-ESE مي باشد. دربخش مركزي به تدريج خميده مي شود ولي درخاور، روند خاوري – باختري دارد. شيب صفحه گسلي ، متناسب با نوع سنگ هاي مجاور بين 35 تا 70 درجه به سمت شمال متغييراست. درحوالي لواسان (خاور تهران) گسل شمال تهران به اين گسل مي رسد و به صورت واحد، به سمت خاور ادامه مي يابد(شكل 9-14) .
آسرتو (1966) اين گسل را ازنوع ژرف و بينادي البرز مي داند كه دربعضي نواحي بالا رانده و دربعضي نقاط رورانده است. اگر چه اشتوكلين (1968) آخرين حركت اين گسل را به سن پليوسن – پليستوسن مي داند، ولي چالنكو (1974) اين گسل را از نوع لرزه از و زمين لرزه هاي آه مبارك (1930) و زمين لرزه مشا (1955) را نتيجه رها شده انرژي درامتداد اين گسل مي داند.