بخشی از مقاله

چکیده

درحالیکه جوامع عصر حاضر بطور سریع و بیسابقهای با تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با توجه به زیرمجموعههای آنها روبرو هستند، ضرورت بکارگیری تحقیقات اجتماعی بطور همه جانبهای بیش از هر زمانی در گذشته احساس میگردد. در غیر این صورت، پیچیدگیهای اجتماعی هر چه بیشتر فزونی مییابد. توسعه صنعتی، گسترش شبکههای گوناگون اجتماعی و گسترش شهرنشینی، تغییر سریع الگوهای خانواده، ظهور روش زندگی جدید در اَشکال بیسابقه آن، نزدیک شدن نقاط مختلف جهان به یکدیگر، افزایش باسوادی، مشارکتهای اجتماعی هرچه بیشتر زنان و پیدایش انتظارات جدید هر یک در جای خود پیامدهائی داشته و مسائل اجتماعی جدیدی را به دنبال آوردهاند. از این رو، نظام تحقیقات اجتماعی به گونهای مستمر میبایست ایفاء نقش نماید، و متعاقباً راهحلها و راهبردهای جدید ارائه گردد تا از آن طریق، رفاه اجتماعی بیشتری در جوامع حکمفرما گردد. به عبارت دیگر، اصلاح شاخصهای اجتماعی، مطلوبیت کارکردهای اجتماعی و اقتصادی را موجب میگردد که خود سرانجام به توسعه اجتماعی و اقتصادی منجر میگردد. تربیت پژوهشگران بیطرف و فارغ از تعصب خود به پویائی تحقیقات اجتماعی میانجامد؛ یعنی فرآیندی که هر چه بیشتر میبایست روی آن سرمایهگذاری کرد.

واژههای کلیدی:تغییرات اجتماعی، گسترش شهرنشینی، گسترش شبکهها، تحقیقات اجتماعی، صنعتی شدن.

مقدمه

از سالهای بعد از جنگ جهانی دوم علوم اجتماعی در سیاستگذاری و مدیریت کشورها نقش مؤثری داشته است و به دنبال آن اهمیت روزافزونی نیز پیدا کرده است؛ یعنی تا حد زیادی و بتدریج اهمیت کاربردی پیدا کرده است. این علوم به لحاظ روش شناسی - متدولوژی - به پیشرفتهای لازم جهت مطالعه، ارزیابی و تدوین سیاستهای اجتماعی دست یافته است. این علوم زمینههای لازم جهت حرکت به سوی توسعه اقتصادی- اجتماعی سریع و تغییرات اجتماعی و فرهنگی را نیز فراهم آورده است. در این حرکت، محققین و پژوهشگران اجتماعی نیز در جهان سوم موقعیت و نقش خود را بازیافتهاند، به ارزیابی مجدد توانائیهای خود پرداختهاند و بدینگونه سعی در حل مسائل موجود در جوامع خود داشتهاند. علوم اجتماعی میبایست خود را با نیازهای ملی هماهنگ نمایند، توانائیهای خود را در حل مسائل هر چه بیشتر تنظیم و تقویت نمایند و آینده نگری تحلیلی خود را هر چه بیشتر توسعه دهند.

ضعف کاربرد زمینههای مختلف علوم اجتماعی در ایران هر یک در جای خود به نحوی جامعه را از توسعه بازداشته یا روند حرکتی آن را کُند ردهک است. مثلاً، ضعف مطالعات جامعه شناسی در مناطق مختلف و در سطح ملی باعث گردیده است تا تصویر روشنی از ساختار اجتماعی- اقتصادی جامعه آنطور که در جوامع صنعتی متداول است، نداشته باشیم، و آن خود نظام برنامه ریزی جامعه را با ضعف روبرو میسازد. همینطور، کمبود مطالعات فرهنگی و مردم شناسی، و کم بهاء دادن به مجموعه ارزشهای قومی و محلی باعث اضمحلال هویتهای محلی و قومی شده و در نتیجه نوعی استحاله فرهنگی در بسیاری از اقوام و فرهنگها صورت گرفته، بگونه ای که آنها به تدریج جذب فرهنگ و مجموعه ارزشی غالب شدهاند. بدینگونه، بسیاری از میراثهای فرهنگی در کشور، در حال از بین رفتن است.

این قبیل گنجینههای فرهنگی در صورتی که بنحو مناسبی حفظ و نگهداری شوند، میتواند منشاء غرور ملی، و به لحاظ اقتصادی و از طریق هدایت صنعت گردشگری بسیار ایجاد درآمد نماید. کمبود مطالعات اجتماعی- اقتصادی و بالطبع عدم ارائه راهکارهای مناسب، و جابجائی های سریع جمعیتی از نقاط روستائی به مناطق شهری، بسیاری از چالشها و مشکلات زیست-محیطی را به همراه آورده است که روز به روز به وخامت آن نیز افزوده میگردد. کم بها دادن به مطالعات جمعیتی و تجزیه و تحلیلی ناچیز دادههای بدست آمده از چند دور سرشماری رسمی عمومی نفوس و مسکن در کشور طی قرن اخیر، و به دنبال عدم ارائه راهکارهای مناسب، جمعیت کشور طی پنجاه ساله اخیر به حدود چهار برابر افزایش یافته است. همینطور، بر اساس پیش بینیهای بعمل آمده این جمعیت تا سال 1400 شمسی نزدیک به 100 میلیون نفر افزایش خواهد یافت. از این رو، محدودیت تحقیقات اجتماعی در بسیاری از جوامع رو به توسعه از جمله ایران، تضادها و تنگناهائی را به دنبال خواهد آورد، و آن خود به مشکلات و بحرانهای بیشتر اجتماعی نیز منجر خواهد شد.

کاربرد علوم اجتماعی

علوم اجتماعی جهت حل مسائل اجتماعی بکارگرفته میشوند. در این خصوص و جهت اثبات این نظریه، به دیدگاه ویلیام فیلدینگ آگبرنٌ میتوان استناد کرد. وی حدود 80 سال پیش اینطور مطرح کرد که: اغلب مسائل اجتماعی ناشی از تغییرات بنیادی است که به دنبال تغییرات تکنولوژیک صورت میگیرد،مثلاً، پیدایش اتومبیل باعث تحرک و جابجائی اقشار مختلف به نقاط شهری شد که خود پیآمدهای مربوط به ضعف و کاهش نیروی انسانی در نقاط روستائی و پیدایش گروههای خلافکار در نقاط شهری را به همراه داشت؛ یعنی جریانی که نتیجه شرایط اجتماعی نابسامان بود. آگبرن در این خصوص اضافه میکند که تنها اقدامات مبتنی بر تحقیقات اجتماعی و ارائه راه حلهای اجتماعی میتواند کارساز باشد. آگبرن از آن بعنوان نوعی از "اختراع اجتماعیٍ" یاد کرد - نظیر وضع قانون یا شکل جدیدی از سازمان اجتماعی - . از آنجا که گسترش تکنولوژی و تغییرات ناشی از آن اجتناب ناپذیر مینماید، علوم اجتماعی کاربردی یا مهندسی اجتماعیَ در حد وسیعی میبایست بکار گرفته شود، تا مسائل و پیچیدگیهای اجتماعی حل و رفع گردند. جهت تحقق این هدف، علوم اجتماعی اینگونه پیشرفت داشته است:

- طی دهههای اخیر اعتقاد به علوم اجتماعی در مقایسه با علوم طبیعی افزایش یافته است و آن خود از طریق مشاهدات عملی، اندازهگیریهای دقیق کمی، کشف قوانین و بکارگیری روشهای علمی به اثبات رسیده است.
گرچه علوم اجتماعی نسبتاً با تأخیر وارد عرضه علمی شده است، در عین حال جایگاه علمی خود در کوتاه مدت خوب بازیافته است. گسترش دانشگاهها طی قرن نوزدهم و بیستم در توسعه و تقویت این علوم نقشی مؤثر داشته است.

- علوم اجتماعی ایده بهبود شرایط انسانی از طریق تحقیقات علمی را فراهم میآورد.گرچه این حرکت و تحول بدواً از اروپا آغاز شده، ولی به تدریج به سایر جوامع نیز راه یافت. کاربردهای علوم اجتماعی برحسب وجود امکانات محققین اجتماعی و... در مقیاسهائی متفاوت مطرح میباشد.
تاریخچه علوم اجتماعی

تاریخچه پیدایش علوم اجتماعی به مفهوم نویآن اساساً به قرن نوزدهم برمی گردد. مجموعه این علوم بدواً توسط پنج کشور: بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و آمریکا لمس و بکار گرفته شد. مشتقات این علوم به ویژه اقتصاد، علوم سیاسی و جامعهشناسی عمدتاً بعنوان یک واقعیت عملی در این جوامع مورد استفاده قرار گرفت.از همان بدو پیدایش علوم اجتماعی، علمای اجتماعی دریافتند که "غرب" تمامیت جهان نیست، اما اینطور عقیده داشتند که دنیای "غیرغرب" "غیر مدرن"است، یعنی چیزی اصولاً متفاوت با دنیای غرب. پس از مدتی دانشمندان علوم اجتماعی براین عقیده شدند که با مطالعه جهان "غیر غرب" و از طریق علوم اجتماعی، آنرا بهتر میتوان شناخت و توصیف کرد و به همین خاطر، حتی قبل از گسترش علوم اجتماعی، مردم شناسی، شرق شناسی، مطالعه تمدنها و ... مورد استفاده قرار گرفت.

تحول جهان از سال 1945 به بعد مبنای و استراتژی علوم اجتماعی قرن نوزدهم را نیز تحت تأثیر قرار داد و این مجموعه علوم به تمامی نقاط جهان گسترش و اشاعه یافت، بگونه ای که از آن زمان به بعد، جوامع مختلف نوسازی و اصلاح جوامع خود را بر اساس این علوم دنبال کردهاند.در عین حال، "در کشورهای صنعتی فنون و ابداعات ماشینی سریعتر از امکانات سازگاری بشر، با وضعی که مخلوق قریحه و استعداد خود بشر است، در حال پیشرفت و در کشورهای غیرصنعتی نیازمندیها سریعتر از امکانات تولیدی و وسائل ارضای آن در حال ظهور است. در نتیجه، عصر ما مقارن بروز دو انقلاب است: یکی انقلاب صنعتی جدید و دیگری انقلاب در نیازمندیهای جدید" - نراقی. ال، 1363، علوم اجتماعی و سیر تکوینی آن، ص . - 288 در چنین وضعیتی بود که نیاز بهرهگیری از علوم اجتماعی، پژوهش و تحقیق بیش از هر زمانی از گذشته حس شد. چنین حرکتی هر چه بیشتر میبایست تداوم یابد تا فشار مسائل اجتماعی هر چه بیشتر کاهش و یا تعدیل یابد.

نیمه دوم قرن بیستم بعنوان عصر برنامهریزی، توسعه، صنعتی شدن، حفظ توازن، رشد متوازن اقتصادی و ... شناخته شده، و بسیاری از جوامع جهت نیل به این مواضع و شرایط از علوم اجتماعی بگونه ای مناسب، معقول و منسجم استفاده کردهاند. بررسی موقعیت و مواضع ایران تا جائی که به استفاده و بهره گیری از علوم اجتماعی - جامعه شناسی - مربوط میشود، از اهمیت خاصی برخوردار است.در کنار پیشرفت و توسعه علوم اجتماعی در قرن اخیر، خصوصاً پس از جنگ جهانی دوم، و تخصیص اعتبارات معتنابه، به مؤسسات پژوهشی در سراسر جهان بویژه در کشورهای صنعتی، که نتیجه سیر تکاملی علوم و نیاز جهان متمدن است، به این مسئله اساسی نیز توجه خاصی مبذول گردید که در قبال ترقیات شگرف ریاضیات و علوم طبیعی، که موجب افزایش روز افزون قدرت مادی و خارجی انسانیست، انسان خود مواجه با مشکلات لاینحلی شده است؛ یعنی آنطور که شایسته و لازم است نتوانسته به موازات موفقیتهای علمی که ناشی از رفتار خود انسان است، موفق آید، و آن خود نیازمند آسیب شناسی اجتماعی است.

نگاهی کلی به موضوع

این بررسی اشارهای به وضعیت تحقیقات اجتماعی در جهان سوم بطور عام و ایران بطور خاص دارد. تحقیقات اجتماعی در عصر جدید در مقایسه با چند دهه پیش پیشرفتهای قابل ملاحظهای از خود نشان داده است. تکنیکها و روشهای جدید نیز جهت جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات پیدا شده است که هر کدام در جای خود مکمل دیگری میباشد. استفاده وسیع و رو به گسترش از کامپیوتر و تسهیلات الکترونیک خود انقلابی در تحقیقات علوم اجتماعی در ابعادی جدید به وجود آورده است. اما، علیرغم این حقیقت که مردم در بسیاری از جوامع جهان سوم نسبت به تحقیقات اجتماعی بیشتر آگاهی پیدا کردهاند و مؤسسات دولتی و غیردولتی نیز بودجههای بیشتری در این راستا در اختیار محققین اجتماعی گذاشتهاند، در عین حال وضعیت تحقیقات اجتماعی در این کشورها آنقدر دلگرم کننده نیست.

در چنین شرایطی عموماً ملل مختلف دنیا با مسائل جدی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی روبرو هستند که هر روز پیچیدهتر نیز میگردند. در صورتی که این قبیل مسائل توسط محققین با صلاحیت، مخلص و واجد شرایط مورد بررسی دقیق قرار نگیرد، اداره کنندگان مملکتی، سیاستمداران، اقتصاددانان، مصلحین اجتماعی و ... جهت حل مسائل پیش روی خود نمیتوانند راه حلهای مناسب را پیدا کنند. در چنین شرایطی جامعه با بن بست مواجه میگردد. از این رو، هرگونه پیشرفت کارشناسان اجتماعی در زمینههایمختلف خود در گروِ تحقیقات اجتماعی اصیل است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید