بخشی از مقاله

میزان بارندگی و تبخير ــ منابع آب درون زمین
« و از ابر آبی به اندازه فرو می فرستیم و آنرا در زمین جا می دهیم و ما در بردن آن (یعنی بردن آن اندازه ای که بارانده ایم) توانائیم ـــ و با آن باغهای خرما و انگور برای شما تولید می کنیم، که هم فراورده های زیادی در آن برای شما هست و هم از آن می خورید (مؤمنون 18ــ19)». « آيا نمی بينی خدا آبی را از ابر پائين می آورد و آنرا در آب راهها در درون زمين راه می برد، سپس با آن رويشها با رنگهای گوناگون درمی آورد، سپس پژمرده می شود، پس از آن آنرا زرد شده می بينی، سپس آنرا خرد خرد


1- آبهاي زيرزميني چگونه ايجاد مي‌شوند ؟
اغلب آبهاي زير زميني از بارش و بارندگي اي كه وارد زمين شده سرچشمه مي‌گيرند. نقشه فوق نشان دهنده خاكهاي اشباع شده از آب مي‌باشد (آبخواني كه بيش از حد داراي آب مي‌باشد) كه بر روي سنگ بستر آبخوان قرار گرفته است. در آبخواني كه بيش از حد داراي آب است، آب فضاي خالي بين دانه‌ها را پر مي‌كند. در سنگ بستر آبخوان ها، آب از شكستگي‌ها و ديگر فضاهاي خالي سنگ بستر وارد آن مي‌گردد. همچنين برخي از انواع سنگ بستر مانند سنگ بستر ماسه سنگي ممكن است داراي فضاهاي خالي اضافي (فضاهاي اينترگرانولار) باشد كه توسط آبهاي زير زميني پر

مي‌گردند. آبهاي زيرزميني از ارتفاعات زياد(يا مناطقي با فشار زياد) به سمت ارتفاعات كم (يا مناطقي با فشار كم) جريان مي‌يابند اين مسئله براي آبهاي سطحي نيز صادق است. جريان آبهاي زير زميني همانگونه كه در تصوير نشان داده شده است به سمت منطقه اي كه خالي از آب (آب زير زميني) مي‌باشد در حركت است.

فشار آب زيرزميني نسبت به ارتفاع نقش مهمتري را در كنترل ميزان آب و مسير جريان آ

ب در بستر محدود شده آبخوان (يا آرتزين) ايفا مي‌كند. آنها آبخوانهايي در مقابل نفوذ عايق و بصورت غيرقابل نفوذ يا بصورت چينه هايي با نفوذ پذيري كم مي‌باشند.


2- اكتشافات زيرسطحي:
نواحي آبدار پنهاني در هرجايي در زير زمين قرار دارد و اغلب ما بي توجه به وجود آن هستيم. يكي از روش‌ها جهت شناسايي منابع زيرزميني، اكتشافات زيرسطحي مي‌باشد. تصوير زير نشان دهنده آزمايش حفاري كه يكي از انواع اكتشافات زيرسطحي است، مي‌باشد. در طي حفاري نمونه هايي از داخل زمين براي مشاهده به سطح زمين آورده مي‌شود.
پس از مدت زماني كه از آزمايش حفاري سپري شد و اين آزمايش كامل گرديد ساختمان زيرسطحي منطقه شناسايي ميگردد. سپس گمانه‌هاي ايجاد شده تبديل به چاه مي‌گردند. آب در اين چاه‌ها توسط لوله هايي كه تعبيه شده، انتقال مي‌يابد. از طريق اين گمانه‌ها مي‌توان به عمق آب پي برد درضمن توسط اين گمانه‌ها نمونه هايي از آب زيرزميني بمنظور تعيين جهت جريان آب زيرزميني و تعيين اجزاء آب و همچنين تعيين آلودگي‌هاي احتمالي، برداشت مي‌گردد.
از روشهاي ديگر نيز بمنظور استخراج منابع پنهاني استفاده مي‌گردد. اين روشها شامل حفاري، معدن كاري، احداث راهروهاي زيرزميني جهت شناسايي و همچنين روشهاي غيرمستقيم مانند روشهاي ژئوفيزيكي مي‌باشند.

3- ديده باني يا آزمايشات پيوسته آبهاي زيرزميني:
ديده باني آبهاي زيرزميني در محل‌ها و موقعيت هايي با اهداف متفاوت انجام شده است. اين روش بمنظور سنجش خواص فيزيكي يا شيميايي آبهاي زيرزميني در مدت زمان مشخصي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. ميزان تمركز آلوده كننده‌ها بطور متناوب مورد بازرسي و ديده باني قرار مي‌گيرند تا مشخص كند كه آيا اين ميزا

ن افزايش يا كاهش داشته است و يا ميزان اين آلوده كننده‌ها به همان مقدار ثابت باقي مانده اند.
ديده باني آبهاي زيرزميني همچنين در مجاورت منابع آب و بمنظور تعيين كيفيت و تعيين شاخص‌هاي كيفيت آب مورد استفاده قرار مي‌گيرد. برنامه‌هاي ديده باني آب‌هاي زيرزميني بطور كلي شامل ديده باني يا مشاهده چاه‌ها و يا ريز چاه‌ها مي‌باشد. شكل زير نشان دهنده آبخواني كم ژرفا و داراي مقدار زيادي آب است كه در حال ديده باني شدن مي‌باشد در ضمن قسمت‌هاي مختلف دستگاه ديده باني در شكل نشان داده شده است. چنين چاهي اين امكان را به ما مي‌دهد تا تغييرات بالا آمدگي و اجزاء تشكيل دهنده آب زيرزميني درآن بررسي گردد.


4- كيفيت آبهاي زيرزميني
موادمحلول و يا معلق در آب تعيين كننده كيفيت آبهاي زيرزميني هستند. در اكثر جريانهاي زيرسطحي مواد نامحلول و معلق در آب تا فاصله زيادي جابجا نشده و اين خود باعث تصفيه طبيعي آب مي‌شود. معمولا آبهاب زيرزميني به آهستگي حركت نموده و اين حركت وابسته به خصوصيات زيرسطحي مانند شيب هيدروليكي (شيب سطح ايستابي و يا افت فشار در شرايط آرتزين) است.
معمولا ميزان جريان آبهاي زيرزميني برحسب فوت يا متر در روز و يا فوت يا متر در سال اندازه گيري

مي‌شود و در صورتي كه جريان آبهاي زيرزميني بسيار آرام باشد ميزان اين جريان بر حسب اينچ يا سانتيمتر در سال اندازه گيري مي‌شود. آبهاي زيرزميني نسبت به آبهاي سطحي معمولا داراي غلظت بالايي از مواد طبيعي محلول مي‌باشند. معمولا مواد محلول در آب منعكس كننده تركيب و قدرت حلاليت موادي از قبيل سنگ و خاك و... هستند كه آب با آنها در تماس بوده است در ضمن در اين بين مدت زماني را كه آب زيرزيرزميني با اين مواد در تماس بوده ات را نبايد از خاطر بود. در اين ميان فعاليت‌هاي بشر كيفيت آبهاي زيرزميني را مورد تهديد قرار داده است.
تصوير زير مثالي است ازاينكه چگونه يك منبع آلوده كننده مي‌تواند ميليون‌ها گالن از آب زيرزميني را

در يك آبخوان آلوده كند. در اين تصوير ناحيه صنعتي به عنوان منشا آلودگي معرفي شده است. در تصوير زير آلوده كننده‌هاي آب زيرزميني مواد شيميايي آلي و فرار (مانند تري كلروسن يا TCE) مي‌باشند كه به عنوان حلال در فرآيندهاي مختلف صنعتي مورد استفاده قرار مي‌گيرند.
درجه آلودگي نشان دهنده ميزان كلي مواد آلي فرار مي‌باشد كه توسط خطوط ميزان مشخص شده است. همچنين درجه آلودگي توسط رنگ‌هاي مختلف در آبخوان مشخص شده است. مناطق رنگي كه به ناحيه صنعتي نزديكتر مي‌باشند تمركز آلودگي در آنها بيشتر و مناطقي كه ازناحيه صنعتي دورتر هستند داراي غلظت كمتري از آلوده كننده‌ها مي‌باشند. چاهها و منابع آبي كه داراي شيب كمي مي‌باشند بيشتر تحت تاثير آلوده كننده‌هاي ناحيه صنعتي بوده تا جايي كه ممكن است اين منابع و چاه‌ها تا پاك سازي كامل تعطيل شوند.


زمـيـن آرام شـده
« آيا آنکه زمين را آرام نمود و درون آن رودها قـرار داد و برای آن کـوههـا قرار داد و ميان دو دريا ديوار قرار داد، آيا خدائی پابپای وی وجود دارد؟ اينها در واقع از طبيعت چيزی نمی دانند».
آرام کرده شدن زمين به اين معنی است که زمين در ابـتـدا آرام نـبـوده است.
اغلب زمين لرزه‌ها در طول مناطقي كه پوسته زمين دستخوش تغيير شكل مي‌شوند، روي ميدهند.اين تغيير شكل نتيجه نيروهاي پليت تكتونيك و نيروهاي جاذبه مي‌باشد. تغيير شكلي كه در حالت كلي در نتيجه يك زلزله رخ مي‌دهد در مناطقي كه شكستگي سنگها باعث ايجاد گسل

مي‌شود ايجاد مي‌گردد. قبل از اينكه بتوانيم مفهوم زلزله را متوجه شويم، بايد در ابتدا مفاهيمي در مورد تغيير شكل سنگها و گسل‌ها بيان كنيم.
سنگهاي كره زمين بطور مداوم تحت تاثير خميدگي، پيچش و گسيختگي قرار دارند. زماني كه سنگها تحت تاثير خميدگي، پيچش و گسيختگي قرار مي‌گيرند اين حالات را تغيير شكل يا استرين (تغييرات شكل يا اندازه) مي‌گويند. نيروهايي كه سبب تغيير شكل ميگردند به استرس‌ها (تنش ها) نسبت داده مي‌شوند. بمنظور فهم بهتري در مورد تغيير شكل سنگها ابتدا بايد استرس و استرين را شرح دهيم.
(( استرس و استرين (تنش و واتنش)))
استرس نيرويي است كه بر روي يك منطقه اعمال مي‌شود. يكي از انواع استرس كه هميشه مورد استفاده قرار مي‌گيرد، فشار ناميده مي‌شود. استرس را وقتي يكنواخت گوييم كه نيروها از تمام جهات بصورت مساوي عمل مي‌كنند. در روي زمين فشار بخاطر وزن سنگهايي كه در بالا قرار گرفته اند يك استرس يكنواخت مي‌باشد كه از آن بعنوان استرس محدود شده ياد مي‌شود. اگر استرس در تمام جهات يكسان نباشد در اين صورت به آن استرس محدود شده (Confining stress ) مي گويند. استرس محدود شده به سه صورت زير وجود دارد.


1- استرس كششي: كه سبب كشيدگي سنگ مي‌شود.
2- استرس فشارشي: كه سبب فشرده شدن سنگ مي‌شود.
3- استرس برشي: كه سبب لغزش و جابجايي مي‌شود.

هنگامي كه يك سنگ تحت تاثير افزايش استرس قرار مي‌گيرد شكل، اندازه و حجم آن تغيير مي‌يابد. چنين تغييراتي كه شامل تغيير شكل، اندازه و حجم ميباشد را استرين يا واتنش مي‌نامند. هنگامي كه استرسي به سنگ وارد مي‌شود سنگ سه مرحله متوالي از تغيير شكل را پشت سرمي گذارد.
1-تغيير شكل الاستيك: در اين حالت استرين برگشت پذير است.
2-تغيير شكل پلاستيك: در اين حالت استرين برگشت ناپذير است.
3 -گسيختگي: در اين محدوده استرين برگشت ناپذير است و جسم در اين محدوده مي‌شكند.
اجسام را مي‌توان بسته به اينكه چه رفتاري تحت تاثير استرس دارند، به دو دسته تقسيم كرد:
1- اجسام الاستيك (شكننده): محدوده كوچك تا بزرگي را در رفتار الاستيكي به خود اختصاص داده اند.اما داراي محدوده كوچكي قبل از محدوده گسيختگي (در رفتار پلاستيكي) مي‌باشند.
2- اجسام پلاستيك (انعطاف پذير): محدوده كوچكي از رفتار الاستيكي را بخود اختصاص داده اند ولي قبل از گسيختگي داراي محدوده پلاستيكي بزرگي مي‌باشند.


((گسيختگي سنگهاي شكننده))
گسل ها: گسل زماني رخ مي‌دهد كه سنگهاي شكننده، گيسختگي پيدا كنند و در امتداد گسيختگي نيز جابجايي داشته باشيم. هنگاميكه جابجايي كم باشد اين تغيير مكان به سادگي قابل اندازه گيري مي‌باشد ولي گاهي اوقات اين جابجايي بسيار زياد بوده و به سختي قابل اندازه گيري مي‌باشد.


((انواع گسل)):
گسلها را مي‌توان بر اساس جهت جابجايي به چندين نوع تقسيم كرد. در گسلهاي سطحي مفهوم امتداد و شيب را مي‌توان بيان كرد و همچنين امتداد وشيب را اندازه گيري نمود. يك تقسيم بندي گسل، گسلها را به دو دسته شيب لغز و امتداد لغز تقسيم مي‌كند: در گسلهاي شيب لغز ميزان جابجايي در طول شيب گسل اندازه گيري مي‌شود اما در گسل‌هاي امتداد لغز جابجايي افقي و به موازات امتداد گسل است.


● گسلهاي شيب لغز: گسلهاي شيب لغز گسلهايي هستند كه جابجايي يا لغزش در آنها در جهت شيب رخ مي‌دهد. توجه داشته باشيد كه در نگاهي به جابجايي يك گسل نمي توان متوجه شد كه در حقيقت كدام سمت گسل يا اينكه هر دو سمت گسل حركت كرده است و تنها چيزي كه مي‌توان تشخيص داد جهت حركت است. براي سطوح گسل شيب دار، بلوك بالايي گسل را فراديواره و بلوك پاييني گسل را فروديواره تعريف مي‌كنيم. (مترجم: انواع گسلهاي شيب لغز بصورت زير بيان مي‌شوند:)


● گسلهاي نرمال: اين نوع گسل‌ها در نتيجه استرس كششي افقي در سنگهاي شكننده ايجاد مي‌گردند و در اين نوع گسل‌ها بلوك فرا ديواره نسبت به بلوك فروديواره به سمت پايين حركت كرده است.
در تصوير زير گسل امتداد لغز را مشاهده مي‌نمائيد:

○ گسل‌هاي معكوس: گسل هايي مي‌باشند كه در نتيجه استرس‌هاي فشارشي افقي در سنگهاي شكننده فراديواره نسبت به فروديواره بسمت بالا حركت كرده است.
گسل تراستي: يكي از انواع بخصوص گسل معكوس مي‌باشد كه شيب اين گسل كمتر از 15 درجه است. گسلهاي تراستي مي‌توانند جابجايي قابل توجهي داشته باشند و اين جابجايي مي‌تواند به ميزان هزاران كيلومتر اندازه گيري شود. اين نوع گسل درچينه‌هاي قديمي كه بر روي چينه‌هاي جديد قرار گرفته اند رخ مي‌دهد.


● گسل‌هاي امتداد لغز: گسل هايي مي‌باشند كه حركت گسل در طول جهتي افقي انجام مي‌گيرد. چنين گسلهايي نتيجه عمل استرس‌هاي برشي در پوسته مي‌باشند.گسل‌هاي امتداد لغز، به دو نوع مختلف تقسيم مي‌شوند كه اساس اين تقسيم بندي جهت جابجايي است. براي شخص مشاهده كننده كه بر روي يكي از سطوح گسل ايستاده است اگر بلوگ روبرو بسمت چپ حركت كند مي‌گوييم گسل چپگرد امتداد لغز مي‌باشد و اگر بلوك بسمت راست حركت كند مي‌گوييم گسل راستگرد امتداد لغزمي باشد. گسل معروف سان آندرياس در كاليفرنيا مثالي از يك گسل راستگرد انتداد لغز مي‌باشد. جابجايي كه روي گسل سان آندرياس اندازه گيري شده بيش از 600 كيلومتر مي‌باشد.


گسلهاي تغيير شكل يافته: كه گروه مهمي از گسل‌هاي امتداد لغز مي‌باشند. اين گسل‌ها در طول مرزهاي صفحاتي ايجاد مي‌گردند كه دو صفحه نسبت به هم بطور افقي لغزش پيدا كرده اند. اغلب انواع رايج گسلهاي تغيير شكل يافته، جايي كه برآمدگي‌هاي اقيانوسي خميدگي پيدا مي‌كنند ايجاد مي‌گردند. توجه داشته باشيد كه گسل تغيير شگل يافته تنها بين دو قسمت برآمدگي (پشته اقيانوسي) ايجاد مي‌گردد. در خارج از منطقه ذكر شده هيچگونه حركتي انجام نمي شود. اين نواحي را مناطق گسيختگي گويند. گسل سان آندرياس در كاليفرنيا علاوه بر اينكه گسلي امتداد لغز مي‌باشد، گسل تغيير شكل يافته اي نيز مي‌باشد.



و اما نكته اصلي اين است كه زلزله چگونه ايجاد مي‌گردد
((زمين لرزه ها))


زمين لرزه‌ها زماني كه انرژي ذخيره شده در سنگهاي داراي استرين الاستيك، ناگهان آزاد مي‌شود رخ مي‌دهند. اين انرژي آزاد شده، سبب مي‌شود كه سطح زمين نزديك به منبع زلزله تكانهاي زيادي خورده و انرژي الاستيكي ناشي از امواج به سطح زمين برسند، اينگونه امواجي را كه از داخل زمين عبور كرده و به سطح مي‌رسند را امواج لرزه اي مي‌نامند. زلزله‌ها ممكن است در اثر صداي انفجار

ناشي از بمب، فوران‌هاي آتشفشاني و لغزش ناگهاني گسل‌ها ايجاد گردند. زمين لرزه‌ها قطعاٌ يكي از خطرات زمين شناسي براي كساني كه در مناطق مستعد زلزله زندگي مي‌كنند، مي‌باشند. امواج لرزه اي كه توسط زمين لرزه‌ها ايجاد مي‌گردند، براي مطالعه داخل زمين بسيار مناسب مي‌باشند.


((منشاْ زمين لرزه ها))
اغلب زمين لرزه‌هاي طبيعي در اثر لغزش ناگهاني در طول منطقه اي گسلي ايجاد مي‌گردند. تئوري الاستيك بيان مي‌كند كه در اثر حركت و لغزش گسل انرژي آزاد گرديده و زمين لرزه اتفاق مي‌افتد. اين تئوري در اثر اندازه گيري هايي كه درچندين نقطه از گسل انجام شده بود بيان گرديد. قبل از وقوع يك زمين لرزه اين نكته مد نظر قرار گرفت كه سنگهاي مجاور يك گسل در حال خميده شدن مي‌باشند. اين خمش‌ها پس از وقوع زمين لرزه ايجاد گرديدند و تصور مي‌شود انرژي ذخيره شده در سنگهاي خمش يافته ناگهان آزاد گرديده و باعث ايجاد زمين لرزه مي‌گردد.
((لرزه شناسي، مطالعه زمين لرزه ها)):


هنگامي كه يك زمين لرزه اتفاق مي‌افتد، انرژي الاستيك آزاد شده ارتعاشاتي را ايجاد مي‌كند كه از سرتاسر زمين عبور مي‌كنند. اين ارتعاشات امواج لرزه اي نام دارند. لرزه شناسي به مطالعه عمل امواج لرزه اي در زمين مي‌پردازد.
● Seismograms: منحني هايي مي‌باشند كه توسط دستگاه لرزه نگار ثبت ميگردند. امواج لرزه اي بصورت ارتعاشاتي سرتاسر زمين را طي مي‌كنند. سيسمومتر Seismometer وسيله اي است كه براي ثبت اين ارتعاشات استفاده مي‌شود و در واقع سيسموگرام اين ارتعاشات را بر روي گراف رسم مي‌كند. سيسمومتر بايد با ارتعاشات حركت كند تا بتواند اين ارتعاشات را رسم نمايد.


اين وسيله توسط ابزاري مجزا جهت ثبت ارتعاشات (مانند يك مداد) كامل شده است.اساس ثبت ارتعاشات لرزه اي به اين صورت است كه مداد به جسم بزرگي كه توسط يك سيم معلق نگاه داشته شده است ضميمه شده و جسم سنگين كمتر از برگه اي كه روي آن قرار دارد و به زمين متصل شده است، حركت مي‌كند.


● مركز يا منبع زمين لرزه كانون ناميده مي‌شود كه محلي در داخل زمين است و اين محلي است كه امواج لرزه اي ناشي ازآزادي ناگهاني انرژي الاستيك ذخيره شده، ايجاد مي‌گردند. مركز سطحي زمين لرزه (E picenter ) نقطه اي در سطح زمين مي‌باشد كه دقيقاٌ در بالاي كانون زلزله قرار گرفته است. گاهي اوقات رسانه‌ها اين دو مفهوم را اشتباه مي‌كنند.
امواج لرزه اي كه از كانون زلزله خارج مي‌شوند مي‌توانند به چندين جهت (راه) مختلف بروند، بنابراين چندين نوع مختلف از امواج لرزه اي ايجاد مي‌گردند.


○ امواج پيكري: اين امواج از كانون زلزله خارج شده و در تمامي جهات در سرتاسر زمين منتشر مي‌شوند. دو نوع موج پيكري وجود دارد: 1- امواج P و 2- امواج S
● امواج P: اين امواج، امواج اوليه مي‌باشند. اين امواج داراي سرعتي مي‌باشند كه بستگي به خصوصيات الاستيكي سنگي دارد كه در آن منتشر مي‌شوند. سرعت اين گونه امواج از طريق فورمول زير محاسبه مي‌شود:
● VP سرعت موج P، K تراكم ناپذيري ماده و µ سختي ماده و ρ چگالي ماده مي‌باشد.
امواج P همانند امواج صوتي مي‌باشند ، اين امواج از مواد فشرده عبور نموده و گسترده مي‌شوند. بنابراين سرعت امواج P به فشرده يا غير فشرده بودن اجسام و سختي اجسام و همچنين به چگالي اجسام بستگي دارد. امواج P در بين ديگر امواج بالاترين سرعت را دار مي‌باشد و لذا قبل از ديگر امواج به سيسموگراف مي‌رسد.


● امواج S: اين امواج را امواج ثانويه يا امواج برشي مي‌نامند.
○ امواج سطحي: تفاوت امواج سطحي با امواج پيكري در اين است كه اين امواج در سرتاسر زمين منتشر نمي شوند، اما در عوض در مسيرهايي نزديك به سطح زمين منتشر مي‌گردند. امواج سطحي رفتاري همانند امواج S دارند از اين جهت كه همانند امواج S به بالا و پايين و چپ و راست حركت مي‌كنند ولي از جهت سرعت، سرعتشان نسبت به امواج S كمتر بوده و از پيكر زمين عبور نمي كنند. امواج سطحي اغلب باعث ايجاد حركات شديد زمين در طي زلزله مي‌شوند.
ثبت يك زمين لرزه توسط سيسمومتر انجام مي‌شود و بصورت برگه اي كه نشان دهنده ارتعاشات

مي‌باشد ارائه مي‌گردد. در سيسموگراف زمان بصورت مداوم ثبت مي‌گردد بنابراين مي‌توان تشخيص داد كه اولين موج P چه موقع و اولين موج S چه هنگام به دستگاه رسيده اند. (به اين نكته دوباره توجه نماييد كه به علت اينكه سرعت امواج P نسبت به امواج S بيشتر است لذا اين امواج اولين امواجي مي‌باشند كه توسط دستگاه ثبت مي‌شوند.)

● مكان مركز سطحي زمين لرزه ها:
بمنظور پيدا كردن مركز سطحي زلزله نياز به گراف‌هاي ثبت شده توسط سيسموگراف از حداقل سه ايستگاه با فاصله‌هاي متفاوت نسبت به مركز سطحي زلزله مي‌باشد. به علاوه نياز به اطلاعاتي در مورد اينكه امواج P و امواج S هر كدام چه مدت طول كشيده تا به ايستگاه (سيسموگراف) رسيده اند و توسط دستگاه ثبت شده اند، مي‌باشد. چنين اطلاعاتي در طي 80 سال جمع آوري شده و از اين طريق منحني و نمودار مدت زمان انتشار امواج رسم گرديده است.
در هر ايستگاه ورود امواج S , P ثبت مي‌گردند (تفاوت زماني بين زمان ورود دو موج). توجه

داشته باشيد كه منحني مدت زمان انتشار امواج S , P با افزايش فاصله از مركز سطحي زلزله، افزايش مي‌يابد.
بنابراين ورود امواج P , S بيانگر فاصله مركز سطحي زلزله از ايستگاه سيسموگراف (جايي كه زلزله ثبت شده است) مي‌باشد. بنابراين در هر ايستگاه مي‌توان دايره اي روي يك نقشه كه شعاعي متناسب با فاصله از مركز سطحي زلزله دارد، رسم نمود. سه دايره از چنين دوايري يكديگر را در نقطه اي كه مركز سطحي زلزله مي‌باشد، قطع مي‌كنند.
● بزرگي زمين لرزه ها:
هنگامي كه زمين لرزه اي مخرب در جهان بوقوع مي‌پيوندد، مطبوعات به سرعت مي‌خواهند بدانند كه كجا اين زمين لرزه اتفاق افتاده است و بزرگي آن چه مقدار است (در ايالت كاليفرنيا معمولا‍ٌ اين سوال پرسيده مي‌شود كه آيا اين زمين لرزه بزرگ بوده است يا خير ؟). اندازه زمين لرزه با مقياسي كه بزرگي ريشتر ناميده مي‌شود بيان مي‌گردد. همانطور كه بيان شد بزرگي ريشتر مقياسي است در مورد بزرگي يك زمين لرزه كه اين مقياس اولين بار توسط لرزه شناسي به نام چارلز ريشتر بيان

گرديد.بزرگي ريشتر شامل اندازه گيري دامنه بزرگترين موج ثبت شده در فاصله مشخصي از زمين لرزه مي‌باشد. بنابراين مي‌توان گفت با افزايش هر درجه بزرگي ريشتر، دامنه موج 10 برابر مي‌گردد در مقابل بيان اينكه با افزايش هر درجه بزرگي ريشتر اندازه زمين لرزه 10 برابر مي‌شود نادرست مي‌باشد(درصورتي كه همين بيان نادرست امروزه در مطبوعات بيان مي‌شود).
○ اندازه گيري بهتر يك زمين لرزه، اندازه گيري حدود انرژي آزاد شده توسط آن زمين لرزه مي‌باشد. البته اين اندازه گيري از لحاظ تشخيص بسيار مشكل مي‌باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید