بخشی از مقاله

چکیده:

واژهی دلبستگیٌ در روانشناسی ریشه در کارهای جان بالبیٍ روانپزشک و روان تحلیلگر انگلیسی دارد،دلبستگی رابطهای نسبتاً پایدار است که در آن نگاره دلبستگیَ به عنوان یک موضوع بیهمتا و غیر قابل جایگزین با فرد دیگر مطرح میشود. دین بیش از هر چیز خود را به عنوان نوعی جهت گیری نشان میدهد. افرادی که جهت گیری درونی دارند انگیزههای اصلی خود را در دین می-یابند. افراد دارای این جهت گیری دینی، عقیده دارند که تعالیم دینی و تجربه هایشان از دین، از اعتقاد درونی و قلبی آنها نشأت میگیرد.خدا به عنوان چهرهی دلبستگی، پایگاهی امن برای رفتارهای کاوش و پناهگاه ایمن در زمان پریشانی یا تهدید برای مومنان و خداپرستان در نظر گرفته میشود و زمانی که این افراد از خدا دور و یا جدا میشوند، احساس اضطراب میکنند. مومنان خواستار نزدیکی به خدا هستند و این تماس برای آنها در میان ارتباط با خدا در شکلهای دعا و مشارکت در فعالیتهای مذهبی دلپذیر و خوشایند است. همچنین زمانی که مومن و فرد خداپرست خبرهایی در مورد مرگ و یا از دست دادن عزیز خود دریافت میکند، تمایل دارد که به خدا به عنوان پناهگاه امن، نزدیک شود تا دوباره حس امنیت و آرامش را به دست آورد.

واژگان کلیدی:دلبستگی، دلبستگی فطری، جهت گیری دینی،آرامش روانی

مقدمه:

واژهی دلبستگیٌ در روانشناسی ریشه در کارهای جان بالبیٍ روانپزشک و روان تحلیلگر انگلیسی دارد. تعریف دلبستگی: دلبستگی رابطهای نسبتاً پایدار است که در آن نگاره دلبستگیَ به عنوان یک موضوع بیهمتا و غیر قابل جایگزین با فرد دیگر مطرح میشود. در این رابطه فرد تمایل زیادی برای تداوم صمیمیت و نزدیکی با نگاره دلبستگی دارد و در هنگام غیبت آن، تلاشی برای برقراری مجدد و مجاورت و تعامل صورت میدهد. دلبستگی یک رابطه عاطفی است و آشناترین مثال برای آن رابطهای است که بین شیرخوار و مراقب اولیهاش ایجاد میشود. این رابطه دارای ویژگیهایی است که آن را از انواع دیگر روابط جدا میکند - . - Shaffer and Kipp4 2007

در حوزهی دلبستگیِ، اگر چه نظریه پردازی بالبی بر ریشههای تحولی نظام دلبستگی تمرکز یافت و تجلی عمدهی آن در روابط کودک خردسال- چهرهی مادرانه بود، در عین حال وی از ابتدا آشکارا معتقد بود که فرایندها و پویاییهای دلبستگی، تأثیرات گستردهای بر تحول اجتماعی و کارکرد شناختی فرد در طول زندگی دارد، ضمن اینکه پویاییهای دلبستگی در چارچوب نظامهای دیگر، مانند دلبستگی به کلیسا یا وطن ادامه مییابد - . - patrick6 1999

از حدود دهه نود میلادی نیز کرک پتریک، روانشناس دینْ، دلبستگی را به عنوان چارچوبی توانمند برای درک و یکپارچه سازی بسیاری از جنبههای باور دینی اختیار نموده است - . - Kirkpatrik8 2002 علت اصلی انتخاب این نظریه به منظور تبیین و سازماندهی یافته های مربوط به دین، مطابقت آشکار بین این دو میباشد - همان منبع - . تحقیقات مختلف نشان داده است که برداشت اصلی اکثریت افراد از دین، داشتن رابطهی نزدیک با خداوند است،نه صرفاً مجموعهای از باورها و اعمال - . - Argyel9 2000

دلبستگی فطریًٌ: اگر رفتار دلبستگی فطری باشد، ما توقع داریم که این دلبستگی همگانی باشد به طور کلی پژوهشهای بین فرهنگی از شکلدهی یک دلبستگی اولیه توسط نوزادان همه فرهنگها حمایت میکند. اما استثنائاتی وجود دارند و در شیوهای که مردم فرهنگهای مختلف با نوزادانشان ارتباط ایجاد میکنند تنوعات فرهنگی به چشم میخورد.بنابراین میتوان نتیجه گرفت که جنبههایی از دلبستگی فطری است - . - flanagan11 1999 جهت گیری دینی: دین بیش از هر چیز خود را به عنوان نوعی جهت گیری نشان میدهد. افرادی که جهت گیری درونی دارند انگیزههای اصلی خود را در دین مییابند. افراد دارای این جهت گیری دینی، عقیده دارند که تعالیم دینی و تجربه هایشان از دین، از اعتقاد درونی و قلبی آنها نشأت میگیرد. این افراد از آنجا که تعالیم دینیشان را درونی کردهاند، میتوانند مردم دیگر را تحمل کنند . - Alport and m1 1967 -

پارگامنتٍ - : - 1997 دین معنای زندگی میباشد و این جستجو به صورت روشهای که به امور مقدس مربوط است ، انجام میگیرد. در مواقع فشار رویدادهای ناگوار، معنی زندگی، اهمیت بیشتری پیدا میکند و از اینرو مقابله را به عنوان جستجوی معنی زندگی در مواقع فشار تعریف میکند. دین مجموعهای از معانی همراه با پیام روشن تفسیرهای ممکن از وقایع و موقعیتها، فراهم میآورد. پارگامنت - 1990 - پیشنهاد کرد که رابطه بین دین و سلامت روان را از طریق مدل مقابله دینی، بهتر میتوان تبیین نمود. وی این الگوی نظری را یک ماهیت پیچیده میداند که طی آن یک فرایند مستمر از طریق دین با زندگی افراد به نحوی پیوند میخورد که به آنان اجازه میدهد تا با فشارهای زندگی خود سرو کار داشته باشند - . - maltby3 and lewis4 1999

آرامش روانی:

خدا به عنوان چهرهی دلبستگی، پایگاهی امن برای رفتارهای کاوش و پناهگاه ایمن در زمان پریشانی یا تهدید برای مومنان و خداپرستان در نظر گرفته میشود و زمانی که این افراد از خدا دور و یا جدا میشوند، احساس اضطراب میکنند. مومنان خواستار نزدیکی به خدا هستند و این تماس برای آنها در میان ارتباط با خدا در شکلهای دعا و مشارکت در فعالیتهای مذهبی دلپذیر و خوشایند است. همچنین زمانی که مومن و فرد خداپرست خبرهایی در مورد مرگ و یا از دست دادن عزیز خود دریافت میکند، تمایل دارد که به خدا به عنوان پناهگاه امن، نزدیک شود تا دوباره حس امنیت و آرامش را به دست آورد. همچنین فرد با اعتقاد به اینکه خدا اساس ایمنی است، احساس قدرت نموده، اعتماد به نفس هنگام اضطراب و ترس افزایش مییابد - سپاهمنصور، م و همکاران . - 1387این احساس ایمنی به آرامش درونی در فرد منجر شده، وی را برای مقابله با مشکلات و چالشهای زندگی آماده میکند. بنابراین این احساس ایمنی و آرامش درونی در این افراد پادزهری در برابر ترس و اضطراب است. در این رابطه همین بس که در کتاب آسمانی مسلمانان در سوره رعد»آیهی «28 آمده است: که »الا بذکر االله تطمئن القلوب« همانا با یاد خدا دلها آرامش مییابد. پس دلبستگی و به یاد خداوند بودن برای افراد یکتاپرست اهمیت بسیار بالایی دارد و در زندگی آنها تأثیر زیادی دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید