بخشی از مقاله

مقدمه

در حوزه ي هیجان، عاطفه ي مثبت و عاطفه منفی به عنوان »دو بعد عاطفی عمده« پدیدار میشوند - تلجن، 1985؛ به نقل از لارسن و کتلار، - 1991 و در حوزه ي شخصیت نیز، دو بعد اصلی برون گرایی و روان نژندي به عنوان »دو بعد شخصیتی عمده« در نظر گرفته میشوند - آیزنک، . - 1967 مطابق با نظریه ي آیزنک، روان نژندي - و نه برون گرایی - با خلق منفی و برون گرایی - و نه روانشنژندي - با خلق مثبت مرتبط است.

آیزنک معتقد بوده است که احتمالاً برون گراها نسبت به درون گراها، عاطفه ي مثبت بیشتر، و روان نژندها نسبت به افراد پایدار هیجانی، عاطفه ي منفی بیشتري را تجربه می شکنند - راستینگ و لارسن، - 19اما آیزنک براي آمادگیهاي عاطفی متمایز برون گرایی و روان نژندي، تبیین نظري ارائه نداده است - زلنسکی و لارسن، . - 1999 الگوي فرض شده به وسیله »گري« پیشبینی میکند که تعاملی بین برون گرایی و روان شنژندي در پیش شبینی عاطفه ي مثبت و منفی وجود دارد؛ به گونهاي که رابطه ي بین روان نژندي و عاطفه ي منفی، به موقعیت فرد در بعد برون گرایی بستگی دارد - راستینگ و لارسن، . - 1997 

چندین مطالعه شواهدي را ارائه میشدهند که برون گرایی با عاطفه ي مثبت، و روانشنژندي با عاطفه ي منفی ارتباط قابل توجهی دارد ش - کاستا و مککري، 1980؛ لارسن و کتلار،1991،1989؛ راستینگ و لارسن، 1995، 1997؛ راستینگ، 1999؛ شگومز و همکاران، 2000؛ رابینسون و همکاران، - 2007ل نظریه ي گري 1971 - ، 1981، 1989؛ به نقل از لارسن و کتلار، - 1991 یکی از نظریههایی است که بر اساس آن می توان حساسیت هیجانی متمایز برون گرایی و روان نژندي را تبیین نمود. مطابق با نظریه ي گري، برون گرایی و روان نژندي، تفاوت هاي فردي در نیرومندي نسبی دو نظام فعالساز رفتاري گSطن شehavioralنح ش
هشSystemشctivationطوشنظام بازداري رفتاريشگSقنهشSystemشnhibitionقشehavioralنح را بازنمایی میکنند.

مطابق با این نظریه، مؤلفه ي زودانگیختگی برون گرایی، فعالیت Sطن قوي یا حساسیت بالا به نشانههاي پاداش، و مؤلفه ي اضطراب روان نژندي، فعالیت Sقن قوي یا حساسیت بالا به نشانههاي تنبیه را بازنمایی میکند - راستینگ، . - 1999 لارسن و کتلار 1989 - ، - 1991 بر این باورند که این حساسیت به پاداش و تنبیه ممکن است با حساسیتهاي هیجانی مرتبط باشد. عاطفه ي مثبت از مواجهه با نشانههاي پاداش، و عاطفه ي منفی از مواجهه با نشانه هاي تنبیه ناشی میشود.

به طور کلی، در مورد ارتباط بین ابعاد شخصیتی برون گرایی و روان نژندي و عاطفه ي مثبت و منفی، اغلب یافتهها مؤید نظریه ي آیزنک است - به عنوان مثال، لارسن و کتلار، 1989، - 1991 و برخی یافته ها نیز با نظریه ي »گري« هماهنگی بیشتري دارند. پژوهش حاضر نیز به بررسی ارتباط بین ابعاد شخصیتی برون گرایی و روان نژندي و حالت هاي عاطفی مثبت و منفی طبیعی - پیش از القاي خلق - و القا شده - پس از القاي خلق - ، می پردازد.

روش

الف- نمونه و روش نمونه گیري: ابتدا از بین 654 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تربیت مدرس که مقیاسهاي برون گرایی، روان نژندي ودروغ - lie - نسخه ي تجدید نظرشده ي پرس شنامه ي شخصیتی آیزنک R - زPQم - را تکمیل نموده بودند؛ 56 نفر، بر اساس نمرههاي انتهایی توزیع در دو بعد شخصیتی برون گرایی و رواننژندي، به عنوان آزمودنیهاي اصلی انتخاب شدند. طرح این پژوهش، از نوع طرحهاي شبه تجربی و اندازههاي مکرر است.

ب- ابزار و مقیاسهاي پژوهش: ا- نسخه ي تجدید نظرشده ي پرسش نامه ي شخصیتی آیزنک: این نسخه داراي 100 ماده است که 23 ماده ي آن مربوط به مقیاس برون گرایی، 24 ماده ي آن، مربوط به مقیاس رواننژندي، 32 ماده ي آن مربوط به مقیاس روانپریشیگرایی و 21 ماده ي آن مربوط به مقیاس دروغ استل -2 مقیاس عاطفه ي مثبت و عاطفه ي منفی: به منظور بررسی حالتهاي عاطفی افراد و اثر دستکاري خلق مثبت و منفی، خلق افراد پیش و پس از دستکاري، به وسیله ي مقیاس عاطفه ي مثبت و عاطفه ي منفی S - طNطP؛ شpositiveaffect scaleشaffectشnegativeشand؛ واتسون، کلارك و تلجن، - 1988 اندازهگیري و مقایسه شد.

-3 القاي خلق: از ترکیب دو شیوه ي القاي خلق، یعنی تصویرسازي ذهنی هدایت شده imagery - ش - guided بر اساس متن کوتاه - vignette - و موسیقی براي القاي حالتهاي خلقی مثبت و منفی استفاده شد. ج- روند اجراي آزمایش: افرادي که بر اساس پرسش نامه ي شخصیتی آیزنک به عنوان آزمودنیهاي اصلی انتخاب شده بودند، در دو جلسه با فاصله ي دو هفته و به گونه ي فردي، آزمایش شدند. به هر یک از آزمودنیها در یک جلسه ي خلق مثبت و در جلسه ي دیگر، خلق منفی، به گونه ي فردي القا شد و کارآمدي شیوههاي القاي خلق نیز ارزیابی گردید.

مراحل اجراي آزمایش در هر دو جلسه یکسان بود: آزمودنیها ابتدا مقیاس عاطفه ي مثبت و عاطفه ي منفی را دقیقاً بر اساس احساس کنونی خود در آن لحظه، تکمیل میکردند؛ سپس خلق مثبت یا منفی، با دو ترتیب تصادفی از قبل تعیین شده و به مدت شش دقیقه القا میشد. براي القاي خلق، از آزمودنیها خواسته میشد که پس از خواندن هر متن، به مدت سه دقیقه، در حالی که به موسیقی خوشایند و یا ناخوشایند گوش میدهند، تجربه ي رویدادهاي توصیف شده در متنها را به طور واضح تصور کنند - اقتباس از راستینگ، - 1999؛ پس از شش دقیقه، آزمودنیها مقیاس عاطفه ي مثبت و عاطفه ي منفی را دوباره تکمیل میکردند.

یافته ها

به منظور بررسی ارتباط بین ابعاد شخصیتی برون گرایی و روان نژندي و حالتهاي خلقی مثبت و منفی طبیعی - پیش از القاي خلق - و القا شده، از چند آزمون همبستگی استفاده شد که نتایج آن در جدول 1 منعکس شده است. نتایج آزمونهاي همبستگی حاکی از آن است که برون گرایی، تنها با خلق مثبت القا شده، به گونه ي مثبت و معنادار 0/01 - خ - P مرتبط است؛ و رواننژندي در پیش و پس از القاي خلق مثبت و منفی، به گونه ي مثبت و معنادار 0/01 - خ - P با عاطفه ي منفی، و به گونه ي منفی و معنادار 0/01 - خ - P، با عاطفه ي مثبت ارتباط دارد. به سخن دیگر، برون گرایی با واکنش عاطفی فزاینده به شیوههاي القاي خلق مثبت مرتبط است؛ در حالی که روان نژندي با واکنش عاطفی هم با شیوههاي القاي خلق منفی و هم با شیوههايشالقاي خلق مثبت، ارتباط دارد.

بحث و تفسیر

هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین ابعاد شخصیتی برون گرایی و رواننژندي و حالتهاي عاطفی مثبت و منفی طبیعی - پیش از القاي خلق - و القا شده - پس از القاي خلق - ، بود. یافتههاي پژوهش حاضر بیانگر ارتباط مثبت بین برون گرایی و عاطفه ي مثبت در پی القاي خلق خوشایند است؛ همچنین نتایج نشان میدهد که بین رواننژندي و عاطفه ي مثبت طبیعی و عاطفه ي مثبت در پی القاي خلق خوشایند، ارتباط منفی، و بین رواننژندي و عاطفه ي منفی طبیعی و عاطفه ي منفی در پی القاي خلق ناخوشایند، ارتباط مثبت وجود دارد.

بخشی از نتایج پژوهش حاضر، با یافتههاي لارسن و کتلار 1989 - ، - 1991 همسو است؛ طبق یافتههاي آنها برون گراها در مقایسه با درونگراها، تنها به القاي عاطفه ي مثبت - ولی نه منفی - ، حساس بودند؛اما طبق یافتههاي پژوهش آنها رواننژندها در مقایسه با افراد پایدار هیجانی، تنها به القاي عاطفه ي منفی - ولی نه مثبت - واکنش متمایزي نشان دادند. راستینگ و لارسن - 1997 - و گومز و همکاران - 2000 - الگوهاي نظري آیزنگ و گري را در رابطه با آمادگی عاطفی مثبت و منفی بررسی نمودند.

نتایج مطالعه ي آنها با پیشبینیهاي نظریه ي آیزنک بیشتر مطابقت داشت. در هر دو مطالعه برون گرایی به گونه ي مثبت با عاطفه ي مثبت در پی القاي خلق خوشایند، مرتبط بود و هیچ شواهدي براي تعامل برون گرایی و رواننژندي - آن گونه که در نظریه گري پیشبینی میشد - در پیشبینی پاسخهاي هیجانی، به القاي خلق مثبت وجود نداشت و همچنین رواننژندي به گونه ي مثبت با عاطفه ي منفی در پی القاي خلق منفی مرتبط بود. متفاوت بودن شیوه ي انتخاب نمونه - که افراد بر اساس نمرههاي انتهایی در دو بعد شخصیتی برون گرایی و رواننژندي انتخاب شدهاند - و طرح پژوهش حاضر - که یک طرح همبستگی است - از مطالعات قبلی، میتواند این ناهمسویی در یافتهها را تبیین نماید.

گرچه آیزنک براي آمادگیهاي عاطفی متمایز برون گرایی و رواننژندي، تبیین نظري ارائه نداده است - زلنسکی و لارسن، - 1999، با توجه به نظریه ي گري، این نتایج ممکن است به حساسیت متمایز برون گرایی و رواننژندي، به ترتیب به نشانههاي پاداش و تنبیه مرتبط باشد که موجب حساسیت به عاطفه ي مثبت در برون گراها و حساسیت به عاطفه ي منفی در افراد رواننژند میشود.

استرولا 1987 - ؛ به نقل از لارسن و کتلار، - 1991 صورتبندي نظري دیگري از رابطه ي بین عاطفه و شخصیت ارائه داد. استرولا فرض کرد که چون نشانههاي پاداش منبع عاطفه مثبت هستند و برون گراها نیز به نشانههاي پاداش حساسیت بیشتري دارند، برون گراها بیشتر از درونگراها به عاطفه ي مثبت مستعد هستند و به گونه مشابه، به دلیل اینکه نشانههاي تنبیه منبع عاطفه ي منفی هستند و رواننژندها به نشانههاي تنبیه حساسیت بیشتري دارند، رواننژندها، نسبت به افراد پایدار هیجانی و یا افراد غیر رواننژند، به عاطفه ي منفی مستعدترند.

به طور خلاصه، نتایج پژوهش حاضر، حاکی از حساسیت صفت شخصیتی رواننژندي به حالتهاي عاطفی مثبت و منفی است و همچنین نتایج نمایانگر حساسیت صفت شخصیتی برون گرایی به شیوههاي القاي خلق مثبت است. از آن جایی که یافتههاي پژوهش حاضر، مبتنی بر بررسی افرادي بوده است که نمرههاي آنها دو بعد شخصیتی برون گراي و رواننژندي، در انتهاي توزیع نمرهها واقع شده است، پژوهشهاي آتی میتواند با در نظرگرفتن الگوهاي روششناختی متفاوت، به روشنگري این روابط بیفزاید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید