بخشی از مقاله
چکیده
در قرآن کریم سرگذشت بسیاري از پیامبران با قصه بیان میشود. از جمله قصه یوسف - ع - که به زندگی این پیامبر میپردازد. این سوره صد و یازده آیه دارد. سه آیه نخست و ده آیه اخر غیر داستانی وآیات دیگر بدون آنکه آیه هاي غیر داستانی، تسلسل آنها را بر هم بزند، داستان را بیان میکنند. هدف قرآن داستان پردازي نیست ولی این سوره بسیاري از جنبه ها و عناصر داستانی متعارف در ادبیات داستانی را دارد. هدف این مقاله بررسی فراوانی عناصر داستانی، در این قصه است.مقاله حاضر توصیفی آ تحلیلی است و طی آن به بررسی و تحلیل عناصر داستانی نظیر کشمکش، شخصیت، شخصیت پردازي ،زاویه دید، گفت و گو، ساختار، طرح میپردازد.قصه یوسف، تنها قصه قرآن کریم است که از ابتدا تا انتهاي آن، در یک سوره آمده است. در این قصه با بهره مندي از فنون عناصر داستان پردازي نوین، اهداف والاي قرآن کریم، آشنایی با فرهنگ مذهبی، تعلیم، تربیت، هدایت و عبرت آموزي انسان، در قالب یک داستان بیان شده است. پرداخت عناصر داستانی در این قصه به گونه اي است که مخاطب در برخورد با آن به مثابه یکی از شخصیت هاي داستان حضور فعال دارد.
کلیدواژهها: قرآن، داستان، عناصر داستانی، قصه حضرت یوسف - ع -
مقدمه:
کلمه قصه در لغت به معناي داستان، روایت، حکایت، بیان حالقصه در اصطلاح عبارت است از بیان کردن مطلب به همان صورتی که اتفاق افتاده است. در آیه شریفه »نحن نقص علیک احسنالقصص«نیز معناي قصه آمده است؛ یعنی ما براي تو اي پیامبر بهترین حکایتها را بیان میکنیم؛ بنابراین قصه افسانه یا خیال نیست؛ بلکه بیان کردن جریانی است که اتفاق افتاده و عدهاي نیز شاهد آن بودهاند. قصه را به این جهت قصه میگویند که دومی در نقل آن از اولی پیروي میکند. قصه در قرآن گاه به معنی بیان نمودن، بازگفتن، حکایت کردن و برخواندن به کار برده شده است؛«فرمانروایی جز براي خدا نیست، حق را بیان میکند و او بهترین داوران است» و گاه به معناي سرگذشت، داستان و ماجرا؛اءه و قَص - علَیه القَصص - - قصص» - 25/چون نزد او رفت و ماجرا را برایش گفت» لفظ »قص، قصص و قصه« در قرآن 26 بار تکرار شده است. اما تنها لفظ »قصه« به معناي داستان فنی بهکار رفته است. به طور مثال در آیه 120سوره مبارکه هود خطاب به پیامبر گرامی اسلام می فرماید:
و هر یک از سرگذشتهاى پیامبران ]خود[ را که بر تو حکایت میکنیم چیزى است که دلت را بدان استوارمیگردانیم و در اینها حقیقت براى تو آمده و براى مؤمنان اندرز و تذکرى است آمده است: - فَاقصهمچنیندر صِسورهمبارکهالقَصاعرافصآیه176لَعلﱠهم یتَفَکﱠرونَ - پس این داستان را ]براى آنان[ حکایت کن شاید که آنان بیندیشند ﱢأُولی الأَلْبونیزسورهابِیوسفما آیهکَانَ111 حدیثًا یفْتَرَى ولَکن تَصدیقَ هدى ورحمهً لﱢقَومٍ یؤْمنُونَ •111Œبه راستی در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتی استسخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد بلکه تصدیق آنچه ]از کتابهایی[ است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و براى مردمی که ایمان میآورند رهنمود و رحمتی است از نص صریح آیات مذکور درك میشود که داستان پیامبران با هدف تأمل در حکایت آنان و پند گرفتن از فرجام امت ایشان بوده است.
خالق هستی اغراض دینی را در قالب داستان و با تصویرگري بی نظیر و به کارگیري عناصر داستانی هشتگانه ارائه نموده است تا قوي ترین تأثیر را بر مخاطب نهد. هدف این مقاله بررسی عناصر هنري پیرنگ - یا طرح - ، کشمکش، شخصیتها، صحنه پردازي، گفتگو، زاویه دید، اندیشه و اسلوب داستان حضرت یوسف - ع - در قرآن است که از داستانهاي بلند قرآن به شمار می آید.قرآن سرشار از داستان هاي پند آموز است ، که به انسان درس زندگی می دهد این داستان هاي هدف دار انسان را بسوي کمال رهنمون می سازد ، داستان هایی که به ما درس بهتر زندگی کردن می دهد . قرآن در همه اعصار پاسخگوي نیازهاي بشري است و می تواند جایگاه مؤثر خود را در جامعه انسانی حفظ نماید ، تفسیرپذیري بی نهایت آن است. قرآن کتاب محکمی است که چینش و گزینش حروف، کلمات، عبارت ها، آهنگ و معانی آن به اراده خداوند حکیم و آگاه انجام پذیرفته و درجاي جاي آن نکته هاي نهفته، بسیار است.
از ویژگی هاي بارز قصه هاي قرآن این است که به حوادث و سرگذشت هایی واقعی می پردازد و از بیان داستان هاي تخیلی و غیر واقعی صرف نظر می کند، علاوه بر این خصوصیت هدف از این داستانها بیان و تذکر مضامینی است معنوي و حکمی که انسان را به فلاح و رستگاري است.چون این داستان ها در راستاي دعوت و تذکر قرآنی است هدف نزول قرآن به مضامین مورد نظر سوره ها لاجرم تقسیم و قسمت بندي شدن قصه ها را به دنبال داشته است .بنابراین قصه هاي طولانی و دنباله داري چون قصه ي حضرت یوسف ، حضرت موسی و قوم او، قصه ي حضرت لوط و ، قصه ي حضرت صالح و سایر قصه هاي طولانی، در هر مرحله و قسمت داراي مضمون و ایده ي خاصی است که ذکر آن در یک سوره ممکن بود با روح کلی مضمون آن سوره منافات داشته باشد و به نوعی هماهنگی سوره در قالب و محتوي را در هم بریزد.
در این مقاله به روش نمودار محتوایی یکی از روش هاي پذیرفته شده است که در سال هاي اخیر براي انتقال مفاهیم علوم و نشان دادن رابطه میان مباحث پراکنده آنها به کار می رود، که به لحاظ کارآیی و تأثیري که این روش در انتقال سریع مفاهیم به مخاطبان دارد بسیار مورد استقبال واقع شده و به تدریج جاي خود را در میان همه علوم باز کرده است . در این روش، ابتدا مباحث اصلی و محوري مشخص شده و سپس زیرمجموعه هاي آن یکی پس از دیگري و با رعایت نحوه ارتباط آنها با یکدیگر ردیف می شود و از آنجا که نمودار از کل به جزء حرکت می کند می تواند همه جزئیات مباحث را پوشش داده و ارتباط آنها را با موضوع اصلی روشن کند و جایگاه هر بحث را در مجموع نشان دهد.
سبک داستان پردازي در قرآن تکرار قصه در قرآن:
از دیرباز هر محققی که از دریچه تناسب آیات به سوره هاي قرآن نگریسته و ارتباط آنها را در مجموع سوره درك کرده است با شور و شعف بسیاري از اهمیت والاي این علم سخن گفته است خیلی از این محققان از ارتباط آیات قرآنی سخن به میان آور ده اند .ابن عربی در کتاب سراج المریدین می نویسد:» ارتباط آیات قرآن با یکدیگر به حدي است که همچون یک کلمه، معانی آن منسجم و مبانی آن منتظم،و علم بسیار ارزنده اي است که خداوند به روي ما راهی بدان گشود، چون براي آن اهلی نیافتیم ناگزیر، بر آن مهر زده و بین خود و خدا قرار داده و به وي برگرداندیم«بقاعی نیز در تفسیر »نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور« می گوید:با کشف نحوه ارتباط آیات، حکمت تکرار یک قصه در سوره هاي مختلف روشن می شود. و از همین جا به این نکته منتقل می شود که بین غرض سوره و نحوه قصه پردازي در آن رابطه مستقیم وجود دارد.علامه طباطبایی نیز در ابتداي سوره قصص که در آن به هجرت موسی از مصر و سپس بازگشت افتخارآمیز او به شهرش اشاره دارد بر وجود هماهنگی بین سرگذشت موسی و هدف سوره تأکید دارد.