بخشی از مقاله

چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل اصلی ارتقاء دهنده ی سهم دانشجویان دانشگاه در نظام تصمیم گیری می باشد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از نوع توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی استان قزوین تشکیل می دهد که با استفاده از جدول و گرجسی و مورگان تعداد نمونه 340 دانشجو برآورد گردید. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و در بخش آمار استنباطی به منظور پاسخگویی به سؤالات پژوهش و به عبارتی تعمیم نتایج به دست آمده از نمونه به جامعه آماری تحقیق، از آزمون های آمار استنباطی - تحلیل عاملی اکتشافی و ... - استفاده شده است. با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها مشخص گردید عوامل اصلی ارتقاء دهنده ی مشارکت دانشجویان در نظام تصمیم گیری عبارتند از: »اهداف و چشم انداز«، »مدیریت و رهبری«، »فردی و شغلی«، »فرهنگ و اجتماعی«، »فرا سازمانی«، »ساختار«، »آموزش و توسعه«، »تکنولوژی« و »ارتباطات موثر.« بین وضعیت موجود و مطلوب عوامل شناسایی شده تفاوت معناداری وجود داشت که به منظور کاهش شکاف بین آنها راهکارها و مکانیزم هایی پیشنهاد شده است.

واژه های کلیدی:دانشجویان، مشارکت، تصمیم گیری، دانشگاه.

مقدمه

جوهر اصلی تمام فعالیت های مدیر، تصمیم گیری است .[1] امروزه توانمندسازی و مشارکت بر پایه برابری، در همه زمینهها از جمله در فرآیند تصمیم گیری و مدیریت دانشگاهها یکی از پیش نیاز های توسعه پایدار میباشد که کشور ما سخت بدان نیازمند است. در جوامعی که هنوز تعادل مطلوب و قابل قبولی برای مشارکت در برنامه ریزیهای آموزشی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فراهم نشده و فرصت منصفانه بروز خلاقیت و استعداد انسان ها برقرار نگردیده است، در فرآیند توسعه باید از تمام ظرفیتهای سرمایه های انسانی دانشگاه بهرهگیری نمود .[2]آنچه مشخص است تصمیمات دانشگاه در خلاء اخذ نمی شود، بلکه عوامل و افراد مختلفی بر کمیت و کیفیت تصمیمگیری در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی تاثیر می گذارند که از آن جمله، اعضاء هیئت علمی، مدیران گروه، روسای دانشگاه ها و دانشکده ها، دانشجویان و کارکنان می باشند.

امروزه گروه های ذینفع به عنوان یک کانال اصلی برای بیان نظرات افراد به تصمیم گیرندگان محسوب میشود .[3] ماهیت پیچیده و غیر خطی تحولات، موجب شده است تا دوران تسلط یک ایده خاص، نظام سلسله مراتبی کاهش یابد و به تدریج زمینه برای حضور متنوع افراد و گروه ها در تصمیمگیری های سازمانی فراهم آید .[4] ساختار سازمانی موسسات آموزش عالی در صورتی که عمودی باشند، فعالیتهای علمی آن را دچار ابهام و مناسبات بخشهای مختلف را ضعیف و ناکارآمد میکنند 7]،6،.[5 ساختار پویا و افقی باعث اندیشهورزی خلاق و تشویق خودمختاری رشتههای دانشگاهی میشود .[8]

ساختار دانشگاهی عمودی و غیر مستقل برای فعالیتی که با اندیشه ورزی و انتظارات زیاد در پاسخگویی و ارزیابی های مکرر روبروست و گزارشهای متعددی را باید براینهاد های متقاطع تهیه کند، ناکارآمدی و آسیبهای کارکردی را باعث میشود .[9]»تنوع « نه تنها از ویژگی های مدیریت دانشگاهی است بلکه از خصوصیات بی همتای آن و محوری برای کیفیت فعالیت های دانشگاهی است. با توجه به ماهیت نظام دانشگاهی یعنی »استقلال«، »آزادی علمی«، »حرفهگرایی«، »مسئولیت پذیری و مپاسخ گویی« مشارکت افراد در تصمیمگیری امری اجتناب ناپذیر می شود. لذا مدیران باید به قدرت تصمیم گیری مشارکتی واقف شوند و باور داشته باشند که »اندیشه خوب از پایین به بالا شکل می گیرد نه از بالا به پایین.[10] «

با توجه به اینکه دانشگاه، شایسته ترین و باصلاحیت ترین نهاد اجتماعی به شمار میآید و ارکان اداره و مدیریت آن نیز به بیان صریح آئین نامه مدیریتی دانشگاه و موسسات آموزش عالی »شوراها« است. شایسته است از توانمندی سرمایه های انسانی خود بهره گیری نماید؛ از جمله اینکه آنان را در تصمیم گیری های مربوط دخالت دهد.با توجه به اینکه، »برتری تصمیم گیری فردی یا گروهی به شرایط وموقعیت های زمانی، مکانی و همچنین افرادی که در یک سازمان کار می کنند بستگی دارد.[11] « در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا مشارکت دانشجویان در تصمیم گیری های آکادمیک یکی از نیازهای اساسی آن به حساب می آید؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت: »نیاز گرایش به گروه و شرکت در جامعه از نیازهای اساسی انسان است.

او علاوه بر آنکه نیاز به عضویت در گروه دارد، باید در گروه نقشی نیز داشته باشد تا با نقش پذیری و ایفای نقش ارزش و توان خود را از طریق انجام کار مثبت و پرسود نشان دهد. نیازها ی قدر و منزلت از راه مسئولیتی که به افراد داده می شود تامین می شود، هرچه برای فرد ارزش و اعتبار بیشتری قایل شویم و به او اعتماد بیشتری داشته باشیم، به او مسئولیت های بزرگتر و مهمتری می دهیم. در حقیقت، نیاز به خود شناساندن و شناخته شدن از طرف دیگران از طریق مشارکت فرد تامین می شود.[11] «مرور بر پیشینه تحقیق در داخل کشور پیرامون سهم دانشجویان در نظام تصمیم گیری آموزش عالی مبین بررسی ها و مطالعات بسیار معدود می باشد. اما پژوهشگر با ملاحظه موارد مطرح شده از یک سو و - 1 - فقدان یک پژوهش منسجم برای شناسایی عوامل ارتقاء دهنده ی دانشجویان در تصمیم گیری دانشگاه و - 2 - عدم شفافیت عوامل زمینه ساز تصمیم گیری دانشجویان دانشگاه، در صدد پاسخگویی به این موارد می باشد.

فلسفه مشارکت در تصمیم گیری
از دید فلسفی در مفهوم مشارکت اندیشه هایی راستین و راهبر جای دارد. بنیادی ترین اندیشه زیرساز مشارکت، پذیرش اصل برابری افراد است. افراد هرگاه در پیوند با یکدیگر از اهمیت و وزن برابر برخوردار باشند آنگاه مشارکت میان آنان می تواند به »برخاستن و خیز برداشتن« یاری دهد و سود و بهره مندی های بسسیار برای همه افراد فراهم آورد. اندیشه دیگر آن است که مشارکت فراگرد ی است که از راه آن، افراد به دگرگونی می آیند و با دگرگونی بودن ها خود را به شدن های دلخواه تبدیل می کنند. در چنین وضعیتی انسان راه بالندگی می پوید، به دگرگونی فکر می پردازد، پیوند های تازه می آفریند و در سود جستن از فرصتهای نیک مجاز شمرده می شود، و سرانجام، هدفهای بزرگ اجتماعی را در دای ره هدفهای شخصی خویش جای داده و حتی آنها را برتر می شمرد .[12]

بنابراین، یکی از مهمترین علل موفقیت و گسترش نظام ها ی مشارکت در جهان و استقبال روز افزونی که از آن به عمل می آید می تواند مربوط به فلسفه و محتوای انسانی آن باشد که اجازه می دهد کلیه کارکنان با استفاده از نیروی ابداع و ابتکار خود هرگونه پیشنهادی را که برای پیشرفت سازمان خود و بالا بردن کیفیت فعالیت ها به فکرشان می رسد به صورتی داوطلبانه و با رغبت تمام به مسئولان امر ارایه دهند، و علاوه بر اعتلای معنوی و برخورداری از ارزش های روحی و انسانی در محیط کار خود و احساس مفی د و موثر بودن، از منافع مادی که ناشی از همان پیشنهاد می باشد نیز سهمی شایسته ببرند.

مرور ادبیات
پژوهشی با عنوان »طراحی و تبیین الگوی مناسب تصمیم گیری مدیران عالی« توسط حسینی و خائف الهی - 1378 - صورت گرفته است. هدف اصلی پژوهش مذکور طراحی الگوی تصمیم گیری مناسب مدیران عالی دانشگاهها است. جامعه آماری تحقیق را کلیه مدیران عالی و رده پایینتر آنها در دانشگاه هایی که با توجه به شاخص های تعیین شده آموزشی و پژوهشی بیشترین و کمترین امتیاز را دارا هستند می باشد. روش پژوهش از نوع میدانی بوده و برای گردآوری داده ها از پنج پرسشنامه استفاده شده است. دو پرسشنامه برای سنجش آمادگی، دو پرسشنامه برای سنجش تصمیم گیری مدیران عالی و یک پرسشنامه برای تعیین وزن شاخص های موفقیت.

نتایج پژوهش نشان می دهد که سطح آمادگی زیردستان به تنهایی عامل تعیین کننده سبک تصمیم گیری مدیران نیست، بلکه سطح آمادگی خود مدیر نیز در سبک تصمیم گیری موثر است. همچنین بین سبک تصمیم گیری مدیر و موفقیت وی رابطه معناداری وجود دارد .[13]زو و راتسوی - 1999 - پژوهشی را با عنوان »مشارکت دانشجویان در مدیریت دانشگاه« در دانشگاه آلبرتا ی کانادا انجام داده اند. محققان در پی شناسایی حوزه، فرآیند و اثرات مشارکت دانشجویان در مدیریت دانشگاه بوده اند. جامعه آماری را دانشجویان - اتحادیه دانشجویان ، انجمن فارغ التحصیلان دانشگاه و انجمن آموزشی دانشجویان - ، اعضای هیئت علمی، مدیران دانشگاه و کارکنان علمی دانشگاه تشکیل میدهد. اطلاعات و داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری شده است.

نتایج تحقیق نشان می دهد که دانشجویان قادر به اداره امور مربوط به خود، هم چنین برآورده کردن نیاز های مختلف خود می باشند. نتایج پژوهش نشان می دهد که هم عوامل فردی و هم عوامل محیطی در مشارکت دانشجویان در مدیریت و تصمیمات دانشگاه تاثیرگذار می باشد .[14]پلاناس و همکارانش - 2013 - پژوهشی را با عنوان »مشارکت دانشجویان در مدیریت دانشگاه: نظرات اساتید و دانشجویان« انجام داده اند. تمرکز اصلی پژوهش روی مشارکت دانشجویان در اداره دانشگاه با این اهداف مشخص بوده است: - 1شناسایی موانع اصلی مشارکت دانشجویان و - 2 شناسایی چگونگی تسهیل فرآیند مشارکت دانشجویان در اقدامات دانشگاه. جامعه آماری پژوهش اساتید و دانشجویان بوده است.

اطلاعات مورد نیاز از دانشجویان و اساتید به ترتیب بوسیله پرسشنامه و مصاحبه گردآوری شده است. نتایج تحقیق نشان داد که عواملی همچون فرآیند های مشارکتی مشخص در ساختار دانشگاه، نقش اساتید، نقش کارکنانی که ارتباط نزدیکی با دانشجویان دارند و همچنین میزان آگاهی دانشجویان از کانال های مشارکت، عوامل اصلی ارتقاء دهنده مشارکت در تصمیمات و اقدامات دانشگاه می باشد.[15]حافظ ابراهیم تحقیقی - - 1997 را با عنوان »فرآیند تصمیم گیری در موسسات آموزش عالی: مطالعه موردی عربستان صعودی« با هدف شناسایی عوامل اصلی تاثیرگذار در فرآیند تصمیم گیری در موسسات آموزش عالی عربستان صعودی و همچنین یافتن روشی برای مدیریت عوامل شناسایی شده انجام داده است. محقق دو متغیر اصلی فرهنگ و ساختار آموزش عالی را مورد بررسی قرار داده است. روش تحلیل داده ها به صورت ترکیبی - کمی-کیفی - بوده است. نتایج تحقیق حاکی از فقدان کارایی فرآیند تصمیم گیری در موسسات آموزش عالی عربستان می باشد.

اهداف پژوهش
هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت است از: شناسایی عوامل اصلی ارتقاء دهنده ی سهم دانشجویان دانشگاه در تصمیم گیری دانشگاه

اهداف جزئی:

·    بررسی وضعیت موجود مشارکت دانشجویان در نظام تصمیم گیری دانشگاه؛

·    ارائه راهکارهایی جهت کاهش شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب مشارکت دانشجویان در تصمیم گیری دانشگاه.

سوالات پژوهش
.1عوامل اصلی ارتقاء دهنده سهم دانشجویان در تصمیمات دانشگاه کدام اند؟

.2آیا ابعاد و مولفه ها ی ارتقاء دهندهی سهم دانشجویان در تصمیم گیری دانشگاه دروضع موجود ومطلوب تفاوت دارد؟

.3چه راهکارهایی برای کاهش شکاف بین وضع موجود و مطلوب می توان ارایه داد؟

روش شناسی پژوهش
روش پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از نوع توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی استان قزوین تشکیل می دهد که با استفاده از جدول و گرجسی و مورگان - 1970 - تعداد نمونه 340 دانشجو برآورد گردید همچنین روش نمونهگیری بصورت روش »نمونهگیری تصادفی طبقه نسبی« بوده است.به منظور گردآوری داده ها و اطلاعات به دو صورت کتابخانهای - کتابها و مقالات و نشریات معتبر مختلفی که به صورت زبان اصلی و ترجمه شده وجود دارند - و میدانی - پرسشنامه محقق ساخته که دارای 41 سوال می باشد - استفاده شده شده است.

به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و در بخش آمار استنباطی به منظور پاسخگویی به سؤالات پژوهش و به عبارتی تعمیم نتایج به دست آمده از نمونه به جامعه آماری تحقیق، از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شده است.تجزیه و تحلیل داده ها سوال اول: عوامل اصلی ارتقاء دهنده سهم دانشجویان در تصمیمات دانشگاه کدام اند؟برای پاسخ به سوال فوق تحلیل عاملی اکتشافی، با استفاده از روش تحلیل حداکثر درستنمایی استفاده شد. شاخص کفایت نمونهبرداری برابر با 0/713 و نتیجه آزمون کرویت بارتلت ، با درجه آزادی 946، در سطح معناداری 0/001، برابر با 17273/51 بدست آمد.این شرایط، امکان انجام تحلیل عاملی را برای پرسشنامه فراهم می کند. برای تعیین این مطلب که پرسشنامه ای که برای سنجش عوامل اصلی ارتقاء دهنده سهم دانشجویان در تصمیمات دانشگاه از چندعامل اشباع شده، سه شاخص ارزش ویژه، درصد تبیین واریانس، و نمودار چرخش یافته ارزشهای ویژه scree مورد برر سی قرار گرفت. از نمودارشیب دار می توان استنباط کردکه سهم نه عامل نخست در واریانس کل پرسشنامه چشمگیر و از سهم بقیه عامل ها متمایز است - شکل. - 1

بر پایه سه شاخص مذکور از مجموعه پرسشها تعداد نه عامل استخراج شد، که با این نه عامل 73/81 درصد کل واریانس تبیین میشود. قبل از چرخش، عامل یکم با ارزش ویژه 12/85 به اندازه 32/12 درصد واریانس کل و عامل دوم با ارزش ویژه 3/22 به اندازه 8/06 درصد واریانس و عامل نهم با ارزش ویژه 1/44 به اندازه 3/61درصد واریانس کل سوالهای پرسشنامه را توجیه میکند.بعد ازچرخش عامل یکم با ارزش ویژه 4/39 به اندازه 10/98 درصد واریانس کل و عامل دوم با ارزش ویژه 4/02 به اندازه 10/05 درصد واریانس کل و عامل نهم با ارزش ویژه 2/26 به اندازه 5/65درصد واریانس کل سوالهای پرسشنامه را توجیه میکند. این ارقام در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید