بخشی از مقاله

چکیده

یکی از عناصر مهم در داستان نویسی شخصیت است. نویسنده با خلق شخصیت ها و بازگو کردن اعمال و رفتاری که از آن ها سر می زند، در واقع اثری می آفریند که خواننده آن را عینی و ذهنی تصور کرده و با آن ها رابطه برقرا می کند.

محمود دولت آبادی از نویسندگان رئالیست ایران می باشد،تعدّد شخصیت در آثارش آن ها را منبع خوبی برای مطالعه قرار داده است؛ از جمله آثار وی رمان داستانی " جای خالی سلوچ" است. این پژوهش سعی کرده است علاوه بر اینکه تعدّد و تنوع شخصیت ها و شیوه ی شخصیت پردازی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد به این امر مهم نیز بپردازد که انتخاب شخصیت و شیوه ی پردازش به آن ها تا چهحد در موفقیّت این رمان نقش داشته است.

مقدمه

ساختار ادبیات داستانی را عناصر مختلفی در بر می گیرد که به آن "عناصر داستان" گفته می شود و داستان بر پایه آن شکل می گیرد؛ از جمله ی آن ها گره افکنی، گره گشایی ، زاویه دید، جدال ، تجربه و شخصیت می باشد. شخصیت یکی از مهم ترین عناصر در ادبیات داستانی است که کل داستان بر حول و محور آن می چرخد؛ چه بسا اگر نباشد داستانی شکل نمی گیرد.

درواقع می توان احساسات، عقاید و عواطف نویسنده را در خلق شخصیت هایش شناخت، گاهی به شیوه ی مستقیم که راوری، شخصیت یا شخصیت های داستان را خود به خواننده معرفی می کند و گاه به شیوه ی غیر مستقیم که بر کنش و افعال شخصیت داستان استوار است خواننده از طریق رفتار و گفتارِ شخصیت ها به شناخت آن ها میرسد.

محمود دولت آبادی - سبزوار - 1319/ از نویسندگان بزرگ رئالیستی ایران است؛ وی با چاپ داستان "ته شب" در مجله ی آناهیتا در سال 1341 داستان نویسی را شروع کرد و سال ها بعد، داستان هایی چون " لایه های بیایان ،آوسنه باباسبحان 1347؛ " سفر " ، " باشبیرو" ، "عقیل عقیل" ، " زخم چنبر" ، "جای خالی سلوچ" ، " کلیدر" و این اواخر " کلنل" را به چاپ رسانده است.

این نویسنده یِ رمان های روستایی و محلی، خالق شخصیت های زیادی در آثارش است که هر کدام در عین شبیه بودنِ به هم ، دارای شناسنامه ی جداگانه ای هستند. جای خالی سلوچ و کلیدر نقطه ی عطف نویسندگی محمود دولت آبادی است که هر کدام دارای شخصیت های متنوع و متعددی هستند که همه برگرفته از جامعه و محیطی است که در آن زندگی می کند. وی رمان جالی خالی سلوچ را بعد از آزادی از زندان ساواک، طی هفتاد روزن نگاشته و در سال 1358 به چاپ رسانده است. این مقاله به تحلیل انواع شخصیت ها و شیوه ی شخصیت پردازی در این رمان پرداخته است و به این سوال پاسخ گفته که بین شیوه مستقیم و غیرمستقیم در ×شخصیت پردازی، نویسنده بیشتر از کدام روش بهره جسته است.

بعضی از نویسندگان، عناصر داستان نویسی را در آثار محمود دولت آبادی مورد نقد قرار داده اند از جمله کتاب "× نقد و تفسیر آثار محمود دولت آبادی " از محمد رضا قربانی، " نقد آثار دولت آبادی " از عبدالعلی دستغیب ، " شخصیت و شخصیت پردازی " حمید عبدالهیان و کتاب " ما نیز مردمی هستیم" از امیر حسن چهلتن می باشد و مقالات زیادی در این زمینه به رشته ی تحریر در آمده است. شیوه مورد استفاده در این تحقیق کتابخانه ای بوده و کتب متعددی مورد مطالعه و استناد قرگرفتها اند که دقّت درآن ها می تواند چراغی باشد برای پژوهش های بهتر.

بررسی شخصیت

در ادبیات داستانی عناصر زیادی وجود دارد که داستان بر اساس آن شکل می گیرد؛ عناصری چون پیررنگ، زاویه دید، کشمکش، گفتگو، راوی و شخصیت. شخصیت که طرح استاند بر آن استوار است از اهمّیت فراوانی برخوردار می باشد.

"در دایره المعارف بزرگ نو " پرسوناژ" "کارکتر" در لغت به معنی خلق و خوی و منش و در اصطلاح ادبیات داستانی و نمایشی کسی است که ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است. هر شخصیت و داستانی برآیند و برگرفته از پروتیپ خود است، پروتیپ شخصی است که نویسنده آن را الگو و سرمشق قرار می دهد و با توجه به آن دست به ×شخصیت آفرینی می زند."

شخصیت یا کاراکتر به معنی حکاکی است یکی از عناصری است که نویسنده خالق آن است، آن را خلق می کند و در داستان می آورد؛ اعمال ، گفتار و کرداری به او منتسب می کند، او را به کنش وا می دارد و از این طریق به خواننده شناسانده می شود. شخصیت هرچقدر پویاتر و زنده تر باشد بیشتر و بهتر در دل خواننده جای می گیرد. و " عنصری است که نویسنده آن را وارد داستان و ازآن خارج می کند و برای شناساندن شخصیت یا شخصیت های داستان به ×خواننده، شخصیت باید اعمالی از خود نشان دهد

بررسی شخصیت، کاری است که هر کسی همه روزه در زندگی واقعی انجام می دهد، ما پیوسته کسانی را می بینیم که در ارتباط با آن ها قرار می گیریم، ارزیابی می کنیم و در این کار به نکاتی از این قبیل توجه می کنیم : -1 قیافه ظاهری فرد -2 لباسی که می پوشد -3 نحوه ی حرف زدنش، -4 طبقه ی اجتماعی که به آن تعلق دارد؛ مجموعه این عوامل تصویری از شخص در ذهن ها می سازند، و در آن تصویر به سهم خود واکنش های ما را در رابطه مان با او تعیین می کند. اما دنیایی که داستان نویسی خلق می کند،ما صرفا با واسطه ی راوی و اطّلاعاتی که او به دست می دهد با اشخاص داستان آشنا می شویم؛ برای مثال فقط زمانی می توانیم دریابیم که شخصیت اصلی به کدام طبقه ی اجتماعی تعلق دارد که راوی صریحا این نکته را ذکر می کند

بررسی ارسطو نخستین بررسی در تحلیل شخصیت داستانی است. ارسطو شخصیت نمایش را افرادی می داند که از اعمال قهرمانان واقعی تقلید می کنند تا باعث خیال انگیزی تماشا کننده شوند ..... شخصیت داستانی در داستان به منزله ی شخصیت واقعی در جامعه تلقی می شود و بعضی آنان را رونوشتی از افراد جامعه می دانند که دارای خصلت های افراد واقعی اما به گونه ای مختصر و محدودند. تقریبا همه ی نویسندگان تصریح کرده اند که افرادِ خود را از روی الگوهای واقعی ساخته اند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید