بخشی از مقاله

چکیده

انسان فطرتی لطیف دارد و با ذوق درونی خود همواره خواستار آوایی موزون است اما با توجه به سن، نوع آن تغییر میکند و به جرأت میتوان گفت که شعر یکی از وسایل و روشهای آموزش و پرورش در گذشته و امروز بوده است. از آنجایی که شعر خوب میتواند بهترین انگیزه برای کودکان در امر اندیشیدن، خواندن، و حتی نوشتن یا سرودن باشد و یادگیری را در وی آسان تر می-سازد؛ لذا شاعر کودک باید به جنبههای مختلف شعر توجه نماید و شعر خوب بسراید.

کودکان گرچه در آغاز بیشتر به ساختمان ظاهری شعر یعنی وزن و قافیه و جنبههای موسیقایی شعر توجه دارند ولی به تدریج به ارزش تصویرهای خیالی و ظرافتهای زبانی شعرپی میبرند و در ردیف خوانندگان آن قرار میگیرند. هر شعری به صرف آن که کودکان آن را میفهمند، شعرکودک نیست.

در این نوشتار ابتدا مطالبی درباره تاریخچه ادبیات کودک، شعر و شاعر کودک و ویژگیهای شعر کودک آمده و سپس مطالبی درباره قالبهای شعر کودک و نقش زبان در ساختار آن بیان شده است و در پی این است که آیا شاعران میتوانند شعری متناسب با کودکان بسرایند؟ و آیا تمام موازین شعرکودک در شعرهای کودکانه رعایت میشود؟ و در پایان پیشنهادهایی برای سرودن شعری متناسب باذوق و سن کودکان ارائه گردیده است.

مقدمه

»کودکی شعرزندگی / وشعرکودکی جهان هستی است.

النیور فارجون شاعر آمریکایی، تعریف زیبایی از شعر ارائه میدهد، و میگوید: »شعر چیست؟ که می داند؟! شعر، گل سرخ نیست، عطر گل سرخ است، آسمان نیست، روشنایی آسمان است، دریا نیست، آرامی دریاست، من نیست، چیزهایی که مرا می-سازد، دیدن و شنیدن و احساس کردن چیزی است که نثر نمیتواند آن را عرضه کند، و اگر بپرسیم که چیست؟ پاسخ این است: که میداند؟!«

شعر، نفس کشیدن ناخود آگاه کودک است. در همه اکنونهای خود به آن زنده است. پس میتوانیم بگوییم شعر، تنفس روان کودک است و همانگونه که زندگانی تن به نفس کشیدن باز بسته است، حیات جان به شعر پیوسته است. همان طور که تنفس در کوتاهترین اندازه به موجزترین وضع، اساسیترین نیاز تن را بر میآورد، شعر نیز باید بتواند، با ایجاز تمام، اصولیترین نیاز روان را کفایت کند و هم چنان که آن یک، وی را با جهان عینی بیرون میپیونداند، این در اتصال او به دنیای ذهنی درون کارساز باشد.

»شعر« را نوعی بازگشت به کودکی میدانند. سیرشاعر در درون ناآرام خود، شادیهای بیدلیل و خندههای بیحساب اوست. این که شعر چیست؟ شعرکودک کدام است، بررسیهای فراوانی صورت گرفته است؛ پژوهش حاضر بر این است که ضمن بررسی تاریخچه ادبیات کودک، شعر کودک، ویژگیهای حقیقی آن و زبان کودکانه، دریابد که اشعاری که به عنوان شعر کودک در اختیار کودکان گذاشته می شود، کودکانه است یا تلاشی است برای کودکانه جلوه دادن آن؟ و آیا روح شاد کودکانه آنها را سیراب میکند؟ و سپس پیشنهادهایی برای بهتر شدن شعر کودک ارائه شده است. امید که بتواند در بهتر شدن اشعار کودکانه و مقبولیت آن در نزد کودکان راه گشا باشد.

-1تاریخچه ادبیات کودک در جهان:

درست و به حق گفتهاند که مطالعه سرگذشت هر پدیده به اندازه شناخت خود آن پدیده، ضروری و سودمند است. مخصوصاً در دنیای علم و معرفت، که عالم شدن در هر شاخه از علوم و معارف آدمی، بدون مطالعه دقیق سرگذشت آن علمتقریباً، غیر ممکن است.

فولکور و فرهنگ عامه مردم هم چنان که سرآغاز پیدایش همه هنرهاست، سرآغاز ادبیات و به خصوص ادبیات کودکان نیز هست. لالاییها، مثلها، ترانههای کودکان، افسانههای خردسالان، داستانهای ماجرایی و حما سی و عاشقانه و اسطورهها که همه زاییده تخیل و تفکر مردم اعصار مختلف هستند بنیاد و اساس ادبیات کودکان و نوجوانان را تشکیل میدهند. این مجموعه که در طی زمانی بس طویل، سینه به سینه، به نسلهای بعدی منتقل شده است و میشود، اگر بگوییم ادبیات کودکان سرچشمه در فرهنگ عامه دارد و به کهنسالی زندگی بشر بر روی زمین است خلاف نگفته ایم

از آن چه گفته شد میتوان دریافت که تعیین تاریخ دقیق پیدایش ورواج »ادبیات کودکان« به معنای اعم آن، چندان کار سادهای نیست، زیرا، پرداختن به آموزش- پرورش کودکان و نوجوانان و اهمیت دوران کودکی در زندگی بزرگسالی از زمانهای بس قدیم مورد توجه بوده است. مراجعه به کتابها و آثار فیلسوفان شرق و غرب در قرنهای اولیه، این واقعیت را روشن و ثابت میکند، اما در همه آنها، کودک به عنوان مرد یا زن کوچک منظور شده است و اگر نوشتهای هم ویژه کودکان و نوجوانان تهیه شده است، برای رسیدن به هدف تربیتی یا تأمین نظر بزرگسالان بوده است.

اما شاید بتوان گفت نخستین کتاب مخصوص کودکان زیر عنوان »یادگاری برای کودکان« بین سال 1671 و 1672 به وسیله یک روحانی مسیحی به نام جیمز جانی وی - james janeway - در انگلیس نوشته شد و انتشار یافت که بیشتر رنگ مذهبی داشت و میخواست افکار و عقاید ذهنی را به عنوان بهترین وسیله جلوگیری از ترس به کودکان تلقین کند. در سال 1678 کتاب دیگری زیر عنوان »پیشرفت زوار« به وسیله جان بانیان - john Bunyan - نوشته شد.

این کتاب هم برای بزرگسالان و هم خردسالان قابل استفاده بود و به آموزش اخلاقی و مذهبی توجه داشت. در همین زمان کتابهای دیگری برای کودکان تألیف و منتشر شد ولی همه آنها تربیت اخلاقی کودکان را هدف خود قرار داده بودند، زیرا نویسندگان مربیان آن زمان غالباً تصور می-کردند که از راه الفاظ وعبارات می توان روش های اخلاقی یا زندگی اخلاقی را به کودکان آموخت وآنان رابه شکل های مورد نظر نویسنده و مربی در آورد. این گونه نوشتهها به تدریج زمینه را برای گسترش ادبیات کودکان فراهم ساخت. در قرن 18 گامهای مهم و مؤثری در این مورد برداشته شد و نویسندگان، داستانهایی برای کودکان تألیف و ترجمه کردند.

در فرانسه پل هازارد - paul Hazard - کتابهای خوب و مطبوعی زیر عنوان »کودکان و مردان« منتشر کرد و از این راه کوشید توجه مردم را به سوی کودکان جلب کند.

انتشار کتاب »امیل« ژان ژاک روسو در سال 1792 عصرتازهای برای کودک به شمار میرود، زیرا او گفت : زندگی سعادتمند برای یک کودک، این است که آزاد باشد و در محیط سالم طبیعی زندگی کند. افکار و عقاید روسو موجب پیدایش تغییرات انقلابی در گرایشها و نظرات مردم - به ویژه مربیان - نسبت به کودک و آموزش - پرورش شد. این نیز سبب شد که نه تنها در فرانسه بلکه در انگلیس و امریکا داستانهایی برای کوکان بنویسند و حتی آموزش مذهبی از طریق این داستانها انجام بگیرد.

از قرن نوزدهم به بعد به تدریج و به آرامی تغییراتی در کتابهای کودکان پدید آمد. و کتابخانههای تازهای برای کودکان تأسیس شد. داستانهای مربوط به رفتار خوب و مطلوب بیش از پیش اهمیت یافتند. برنامه درسی مدارس تغییر یافت و به علوم طبیعی، تاریخ، جغرافیا و آموزش - پرورش یک شهروند خوب بیشتر توجه شد. بازی به صورت یک قسمت پذیرفته از زندگی کودک در آمد و این تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در هر نوع کتاب منعکس شد. و سرانجام ادبیات مخصوص کودکان به طور آشکار رشد و گسترش یافت

همچنین در اوایل قرن نوزدهم تعداد قابل توجهی شعر برای کودکان به منظور سرگرم کردن آنها سروده شد. در این دوره داستانهای اخلاقی خشن به ترانههای تعلیمی تبدیل شد؛ اشعاری شاد در باره اعمال تخیلی حیوانات، مورد پسند واقع شد؛ لالاییها و تعابیری از »عشق« بین کودک و پدر و مادر در شعر نمایانگر شد، همچنین در آغاز شعر دوره ویکتوریا بذله گوها پدیدار شدند و هیچانهسرایی به بخش مهمی از شعر کودک تبدیل شد. تا آن موقع قالبهای عادی شامل مخمسهای سرگرم کننده اشعارروایی، ترجیع بندها، ترانهها و اشعار قافیهدار کودکانه بود و همه اینها الزاماً، قافیه دار و موزون بودند، و تا نیمه دوم قرن بیستم، شعر آزاد ژانر مسلط نبود.

هر چند در ربع آخر قرن بیستم بسیاری از تصورات در باره شعرکودک کنار گذاشته شد. اما قافیه در شعر کودک کنار گذاشته نشد؛ زیرا گوش دادن به قافیه بسیار لذت بخش است؛ شاید به این دلیل که صداهای بلند و مرتب پایان ابیات در ذهن تشدید میشوند و تپش قلب رامنعکس میکنند، بدون تردید کودکان با خشنودی به قافیه پاسخ میدهند.

»موراگ استایلز« در سرآغاز مقاله پژوهشی خود »شعر برای کودکان« مینویسد: »میتوانم بگویم چیزی به نام شعر کودک وجود ندارد اما اشعار فراوانی در » مورد کودکان« موجود است. بسیاری از بهترین اشعاری که تاکنون سروده شده است، درباره »دوران کودکی« است که در بیشتر آنها شاعران در جستجوی فراز و نشیبهای دوران کودکی و جوانی خود هستند

اولین اشعاری که در ایران سروده شده است،»در باره ی کودک« است نه »برای کودک.« نخستین سازندگان شعرهای مستقل برای کودکان ایران، از ایرج میرزا و حاجی میرزایحیی دولت آبادی و مهدی قلی خان هدایت - مخبرالسلطنه - و محمدتقی بهار و یا به اعتبارمفاهیم امروزی شعر، نیما یوشیج نام برده می شود

شعرکودک به مفهوم دقیق آن، یعنی شعری که به عالم خاص کودکی نیز توجه به خصوصیات ویژه ذهن کودک نظری دارد، با کارهای باغچهبان ویمینی شریف آغاز شد. شعرهای عباس یمینی شریف از بسیاری جهات از جمله سادگی، وزن و واژگان و آهنگ، بسیار به دنیای کودکان نزدیک است. در کتابهای درسی نیز به اشعار کودکان توجه تازهای شد و جایی نه چندان وسیع برای شعر کودک باز شد.

-2شعر کودک چیست: شاعر کودک کیست؟!

در بسیاری از تعاریف، شعر را »اتفاقی در زبان« میدانند. آیا شعر کودک نیز میتواند گونهای »اتفاق« در زبان به حساب آید یا از گونهای دیگراست؟

»دیوید مک کورد« در مقاله خود به عنوان »شعر برای کودکان« که بخش زیادی از آن ذکر خاطرات دوران کودکی و برخورد وی با شعر در آن دوران است، مینویسد: »دلم میخواهد تعدادی از قوانین و اصولی را که در پیشبرد نوشتههای من مؤثر بودند، بیان کنم. هر چند ممکن است این موارد، بیاهمیت جلوه کنند ولی هرگاه میخواستم برای کودکان شعر بگویم، همه چیز تحت کنترل آنها بود: اول از همه، پیش از آن که بزرگ باشی، تلاش کن که کودک باشی و اجازه نده هیچ چیز در این فرایند دخالت کند.

آن چه مینویسی از خودت و برای خودت بنویس. توصیه دوم این که، هرگز عبارت »نوشتن شعر برای کودکان« را جدی نگیر، زیرا اگر برای آنها بنویسی خودت را گم میکنی؛ از کامپیوتر ذهنت سؤال کن که درباره دنیای ذهنی یک کودک چه میداند، جواب این است: »هیچ.« تو حتی نمیتوانی وانمود کنی که میفهمی آنان در مورد دنیای جدید چگونه فکر میکنند؛ آنها آن را باگذشته مقایسه نمیکنند؛ این تنها دنیایی است که آنان میشناسند. هرگز فکر نکن تو در حال تماشای کودکان هستی بلکه مطمئن باش آنها در حال تماشای تو هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید