بخشی از مقاله
چکیده :
امروزه مدیریت زنان نه تنها در کشورهاي در حال توسعه بلکه در کشورهاي توسعه یافته نیز از مقوله هاي مهم است .
هدف از این پژوهش شناسایی عوامل موفقیت و از سویی مشکلات موجود بر سر راه مدیریت زنان در آموزش عالی و ارائه راهکارهاي برطرف کردن آن میباشد . این مقاله از نوع پژوهش توصیفی بوده و ضمن واکاوي مشکلات زنان مدیر در آموزش عالی ، به دنبال یافتن عوامل موفقیت و موانع و مشکلات مدیران زن در مدیریت آموزش عالی و ارائه راهکارهاي حل آن است.
یافته هاي تحقیق موانع اصلی موفقیت مدیران زن در دانشگاه را در سه مؤلفه اجتماعی،عوامل سازمانی وعوامل فردي و عوامل موفقیت زنان مدیر در دانشگاه را در 7 مؤلفه دسته بندي نمود . نتایج این پژوهش نشان داد که راز موفقیت مدیران زن در آموزش عالی در دقت، پشتکار و حساسیت بر انجام درست کارها میباشد .
-1 مقدمه
امروزه مدیریت زنان نه تنها در کشورهاي در حال توسعه بلکه در کشورهاي توسعه یافته نیز از مقوله هاي مهمی است که مورد توجه صاحب نظران علوم مختلف قرار گرفته و در سطح جهانی نیز سازمانهاي بین المللی توجه ویژه به جایگاه زنان در کشورهاي مختلف دارند. از این رو، همواره مقوله زنان و به ویژه مشارکت آنها در تصمیم گیریها و مشاغل سطوح عالی مورد توجه بوده است
در طول تاریخ نادیده گرفتن زنان و بی توجهی به آنان در تمام جوامع بشري کم و بیش وجود داشته است. حتی با تشکیل حکومتها و دولتهاي مختلف علی رغم پدید آمدن نظم نسبی در جهان مشترکاتی در بین کشورهاي پیشرفته و در حال توسعه یا غربی و شرقی به وجود آمد که یکی از این مشترکات تبعیض علیه زنان بود
از طرفی با اینکه از نظر قانون به زنان و مردان یکسان نگریسته شده و با توسعه آموزش عالی زنان در اشغال مشاغل بیرون از خانه موفقیتهاي نسبی کسب نمود ه اند، ولی هنوز در اشغال سمت هاي مدیریتی از تبعیض هاي چندگانه رنج می برند
احراز سمت هاي مهم براي زنان بسیار پیچیده است و متغیرهاي زیادي را دربرمی گیرد. شناسایی و تشخیص متغیرهاي درونی و بیرونی که بر روي دستیابی زنان به سمت هاي مهم اثرگذار است بسیار مهم و حیاتی است
از طرفی زنان قابلیتهاي ویژه اي دارند و از مهارتهاي نرم در مدیریت نیروي انسانی برخوردارند که در شرایط امروز بیش از گذشته مورد نیاز سازمانهاست. در واقع شرایط امروز سازمانها ، سبک رهبري آزادیخواهانه - دموکراتیک - و حساس بودن به نیازهاي افراد را می طلبد. علاوه بر آن حضور زنان در سازمانها موجبات گسترش فرهنگ سالم و اخلاقی را فراهم می سازد. همچنین با حضور زنان در مشاغل مدیریتی، تحول سازمانها از لحاظ بهبود ارتباطات سازمانی و ترویج نوآوري تسهیل می شود. در ضمن فناوري اطلاعات نیز زمینه حضور زنان را بیشتر کرده است
به طور کلی نگر شها راجع به قالب هاي جنسیتی در حال تغییر است. بررسی هاي به عمل آمده در سال هاي 1965 و 1985 از نگرش مدیران دربارة موقعیت زنان در مدیریت نشان می دهد که برداشتها به شدت تغییر پیدا کرده است.
یافته هاي مطالعه 1985 نشان داد که زنان خواستار مشاغل، موقعیت و قدرت هستند، آنان همچنین براي کار کردن به عنوان یک زیردست براي رئیس زن احساس راحتی می کنند - بابایی زکلیکی،. - 1384 تاریخ جهان شاهد نقش بسیار عظیم و انکار ناپذیر زنان در حوادث گوناگون است. امروزه که مباحث توسعه کشورهاي جهان مطرح میباشد، نقش زنان در این فرآیند به شدت مورد توجه قرار گرفته است.
برگزاري جلسات، سمینارها و کنگره هاي متعدد در خصوص جایگاه زنان و نقش آنان در توسعه، حکایت از این موضوع حیاتی دارد. با کمی دقت می توان دریافت که برگزاري این گونه برنامه ها نشان از موضوع نه چندان خوشایند دیگري نیز دارد و آن این است که تاکنون یا دست کم در سده هاي اخیر نقش زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان در حال توسعه نادیده گرفته شده است.
این امر نشان از وجود تبعیض ها و نابرابریهاي جنسیتی در زمینه هاي گوناگون سیاسی، اقتصادي، اجتماعی و غیره دارد. ارتقاي زنان به پستهاي مدیریت در جامعه امروز بیش از پیش حائز اهمیت است. اشتغال زنان خصوصاً در سطوح بالاي مدیریت داراي پیامدهاي مثبتی از قبیل رشد شاخص هاي توسعه انسانی زنان و به تبع آن افزایش دانش و مهارت آنان و همچنین رشد فرهنگ عمومی، افزایش شاخص هاي بهداشتی، بهبود پیشرفت تحصیلی فرزندان زنان تحصیلکرده و ایجاد و تقویت احساس امنیت می باشد - تقی زاده و همکاران ،. - 1391بنابراین در پژوهش حاضر این سوالات مطرح است که:
-1 چه عوامل باعث موفقیت مدیران زن در مدیریت آموزش عالی میباشد ؟
-2 چه موانعی بر سر راه موفقیت مدیران زن در مدیریت آموزش عالی وجود دارد ؟
-3 چه راهکارهایی می تواند باعث موفقیت بیشتر مدیران زن در آموزش عالی شود ؟
2زچارچوب مفهومی
اغلب مطالعات مربوط به زنان در مشاغل مدیریتی در سه دهه گذشته صورت گرفته است . به طوري که در چاپ اول کتاب کلاسیک رهبري 1 اثر استاگ دیل 2 سال 1947 پژوهشهاي محدودي مرور شده، و لی در چاپ بعد ي در سال 1990 تعداد آنها افزایش یافته است
در اواخر دهه 1980 ، زنان مشاغل مهم و مناسب سیاسی و اجتماعی را در اختیار می گیرند. آنان یک چهارم سمتهاي سرپرستی را در شرکتها و صنایع آمریکا اشغال کرده و نقشهاي رهبري در حوزه هاي آموزش و پرورش، دفاع، بهداشت و بخشهاي غیر انتفاعی ایفا می کنند. بعلاوه، بسیاري از زنان مؤسسات خانوادگی را اداره می کنند . با این وجود تعداد زنان مدیر در مقایسه با کل جمعیت آنان و همچنین در مقایسه با مردان بسیار اندك بود
دگرگونی فرهنگی باعث کاهش تفاوتهاي جنسیتی در رهبري و موجب بهبود نگرشها نسبت به مدیران زن شد . قانون فرصتهاي برابر شغلی و تصمیمات دادگاه ها در کشورهاي پیشرفته موجب توسعه اشتغال تمام وقت زنان شده است . در عین حال هنوز برخی شغلها متکی به جنسیت می باشند. اما این باور روز به روز رنگ می بازد.در گذشته فرصتهاي مدیریتی براي زنان ، به مشاغل سرپرستی محدود بود .
بررسیهاي متعدد نشان می دهند که زنان براي به دست آوردن مشاغل مدیریتی باید چالشهاي بیشتري را نسبت به مردان تحمل کنند . این چالشها در واقع موانع ارتقاي شغلی زنان به پستهاي مدیریتی تلقی می شوند که به سه دسته کلی قابل طبقه بندي می باشند : موانع فردي، موانع سازمانی، موانع فرهنگی و اجتماعی