بخشی از مقاله

چکیده:

توسعه بخش کشاورزی در بیشتر کشورهای دنیا، نشان می دهد که مسلما دیگر نمی توان محصولات تولیدی این صنعت زیربنایی را مانند سابق به بازارهای هدف عرضه کرد. بنابراین هدف این تحقیق شناسایی موانع بازاریابی در پذیرش محصولات کشاورزی ارگانیک در شهر مهاباد می باشد. این تحقیق به روش توصیفی- پیمایشی انجام شده و داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار6366 انجام شد.

نمونه ها از بین خانوار های این شهرستان با شانس مساوی انتخاب شدند, براساس جامعه آماری 38521 خانوار شناسایی شد که با کمک فرمول کوکران ×تعداد نمونه لازم 155 خانوار برآورد گردید و در نهایت نیز تعداد 155 پرسشنامه تکمیل و جمع آوری گردید. با توجه به نظرات اساتید برای تعیین پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن 0/81 بدست آمد.

با توجه به تحقیقات انجام گرفته مهمترین موانع بازاریابی محصولات کشاورزی ارگانیک عبارتند از: موانع دانشی و نگرشی, ضعف اطلاعات و میزان آگاهی مصرف کنندگان از محصولات ارگانیک موجود در بازار, موانع اقتصادی, موانع ×اجتماعی, موانع حمایتی و موانع مربوط به توزیع و دسترسی به بازار محصولات ارگانیک می باشد.

مقدمه:

با توجه به شرایط موجود مشکلات فنی مربوط به عملیات کاشت، داشت، برداشت، توزیع و بازاریابی آنBگرانی قیمت این محصولات برای مصرف کننده, عدم وجود فرهنگ مصرف وآگاهی از محصولات ارگانیک در جامعه, نبود ارتباطات - تبلیغ, ترفیع, فعالیت های روابط عمومی - و نبود براند یا نشان تجاری از مهم ترین چالش ها و محدودیتها برای بازاریابی و تقاضای ×محصولات ارگانیک از دیدگاه برخی از کارشناسان می باشد .

بازاریابی و تجارت محصولات غذایی با کیفیت, هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشور های در حال توسعه دارای اهمیت می باشد. در سال های اخیر بازار محصولات ارگانیک رو به رشد بوده و در بسیاری از کشورها تبدیل به یک بازار بالغ گردیده ×است.[1] عدم وجود بازاریابی برای محصولات کشاورزی ارگانیک برابر با نارسایی و کمبود است, امروزه هر محصولی ابتدا بازارهای منطقه ای را می پوشاند و کشاورزان هر منطقه سعی دارند ابتدا نیاز خود و منطقه را برآورد کند, سعی در تخصصی کردن ×مناطق بدون امکانات مدیریت بازاریابی شکست خواهد خورد.[3]

به موازات توسعه اقتصادی, شهرنشینی توسعه می یابد و در نتیجه فواصل مراکز تولید از مراکز مصرف دورتر می شود و نیاز به یک سیستم بازاریابی احساس می شود و اگر این نظام کارایی لازم را نداشته باشد که تقاضا موجود را بر طرف کند, قیمت ها بالا می رود و سطح تغذیه پایین آمده و در نتیجه بر روی بهره وری نیروی کار اثر منفی می گذارد و نیاز به یک سیستم ×مدیریت بازاریابی احساس می شود.

یکی از موانع اساسی و تاثیرگذار در تولیدات کشاورزی نبود تقاضای مصرف کنندگان می باشد.[4] یکی از چالشهای اصلی درآمدی کشاورزان, نحوه ی عرضه محصولات تولیدی در بازار مصرف و پایین بودن سهم دریافتی آنها از قیمتی است, که مصرف کنندگان نهایی پرداخت می نمایند .[5] عدم پرداخت مشوق نیز در زمینه تولید محصولات ارگانیک در بین کشاورزان یکی از چالش های موجود در این زمینه است .[2]×

مهم ترین موانع تولید محصولات ارگانیک شامل بالا بودن هزینه تولید محصولات ارگانیک, نبود دانش, آموزش و آگاهی کافی, نبود بازارهای مشخص برای فروش این محصولات و عدم اطلاع رسانی و تبلیغ موثر در زمینه تولید و مصرف ×محصولات ارگانیک بودند.[6] یکی موانع پیشروی مصرف کنندگان در زمینه پذیرش و تقاضا محصولات کشاورزی ارگانک عدم دسترسی آنها در مقایسه با ×محصولات عادی بوده است.[10]

قیمت بالاتر محصول و عدم دسترسی مناسب از مهم ترین عوامل منفی تاثیرگذار بر این موضوع هستند. کمبود اطلاعات و ×عدم آگاهی از ویژگیهای محصولات ارگانیک عامل اصلی عدم خرید توسط مصرف کنندگان امریکایی بیان شده است.[8] عدم اطمینان مصرف کنندگان نیز نسبت به محصولات کشاورزی ارگانیک مانع اصلی در پذیرش, تقاضا و بازار مصرف محصولات ارگانیک است. طبق تحقیق انجام شده اکثریت مصرف کنندگان مربوط به جامعه آماری حاضر به پرداخت هزینه اضافی برای محصولات ارگانیک نبودند.[7]

 اکثریت مردم به طور دقیق نمی دانند کدام محصولات ارگانیک و کدام غیر ارگانیک است.[9] یکی دیگر از مزایای شناخت چالشهای موجود برای محصولات کشاورزی ارگانیک این است که سیاست کشاورزی همیشه دارای چندین هدف بوده و معمولاً مجموعه ای از اقدامات مورد توجه سیاست گذاران قرار می گیرد, همه این ها سبب ×افزایش تقاضا و ایجاد بازار برای این محصولات می شود.

در کل به دلیل عدم وجود مراکز صدور گواهی و عدم حمایت دولت از کشاوزان ارگانیک کار و همچنین قیمت بالای محصولات ارگانیک و نبود آگاهی کافی از مزایای محصولات ارگانیک سبب شده که مصرف کنندگان رغبت زیادی به این گونه محصولات نداشته باشند, در واقع نبود تقاضا نیز سبب عدم استقبال بازار وعرضه این محصولات می شود. بنابراین، میتوان اظهارداشت که اکنون زمان پرداختن جدی به موضوع کشاورزی ارگانیک و موانع بازاریابی و تقاضای محصولات کشاورزی ارگانیک در ایران و بخصوص در شهرستانها فرا رسیده است.

بنابراین هدف کلی این تحقیق این است که موانع مختلف بازاریابی برای محصولات ارگانیک در شهر مهاباد شناسایی و بررسی شوند. تا مهمترین موانع موجود در زمینه های دانشی و نگرشی, ضعف اطلاعات و میزان آگاهی مصرف کنندگان از محصولات ارگانیک موجود در بازار, اقتصادی, ×اجتماعی, حمایتی و توزیع و دسترسی به بازار محصولات ارگانیک را بررسی و شناسایی کند.

مواد و روش ها

این پژوهش از نوع توصیفی B پیمایشی است. جامعه آماری شامل خانوار های این شهرستان بود. براساس جامعه آماری تعداد 38521 خانوار شناسایی شد که با کمک فرمول کوکران حجم نمونه لازم 155خانوار طبق جدول برآورد گردید و در نهایت نیز تعداد 155 پرسشنامه تکمیل و جمع آوری گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بود که روایی آن براساس نظر اساتید تایید گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار VV3V نسخه 20 تجزیه و تحلیل گردید. ضریب آلفای ×کرونباخ 0/81 بدست آمد که نشان می دهد پرسشنامه از پایایی مناسب برخوردار بوده است.

نتایج و بحث

نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که میانگین سنی پاسخگویان36 سال, جوانترین پاسخگو 23 سال و مسن ترین آنها 66 سال بود, همچنین نتایج نشان می دهد که بیشترین میزان پاسخگویان49/0 درصد در رده سنی 35 الی 40 سال قرار ×داشتند. از لحاظ جنسیت نیز - 65/2 - درصد پاسخگویان را مردان و - - 34/8 درصد را زنان تشکیل دادند.

نتایج بدست آمده در جدول 1 آورده شده است. همانطور که جدول شماره 1 نشان می دهد از دیدگاه مصرف کنندگان از بین موانع دانشی نگرشی بازاریابی و تقاضای محصولات کشاورزی ارگانیک گویه های" عدم دسترسی به آموزش مناسب", "عدم نگرش مثبت نسبت به محصولات کشاورزی ارگانیک"," فقدان دانش و آگاهی" به ترتیب از اهمیت و ارزش بیشتری نسبت به سایر متغیر ها برخوردار می باشند و همچنین متغیر" نبود تقاضا برای محصولات کشاورزی ارگانیک" نسبت به سایر گویه ها از اهمیت و ارزش کمتری برخوردار می باشد, سایر نتایج در جدول ذکر شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید