بخشی از مقاله
چکیده
هدف از تحقیق شناسایی واژگان همصدا و موزون در زبان فراگیر و زبان فارسی و فعال کردن ذهن در بخاطرسپاری واژه نو ، رسم تصاویر کارتونی واژگان موزون ولی با معانی متفاوت و باز یافتن معنی واژه توسط فراگیردر ابتدای شناسایی تصویرجهت بوجودآوردن ذوق و پیشرفت سریع و آسان دریادگیری واژگان،ترکیب صدا در دو زبان .دانستن زبان فراگیر در این امر ضروریست ومثمر ثمر. هدف اصلی این مقاله معرفی مجموعه ای از استراتژی ست در تسهیل پیشرفت فراگیران و تسلط آنان بر واژگان میباشد.
براساس نتایج حاصل از مطالعات و تجربیات طی 13سال گذشته با گروه دانشجویان زبانشناسی دانشگاه و همچنین طی بررسی روش بکارگرفته شده توسط متخصصان بازاریابی از طریق بکارگیری روشی غیر معمول جهت حک آگهی در حافظه مشتریان ، توانسته ام به راههای موثری برای یادگیری واژگان و مفاهیم آن در ذهن یادگیرنده بدست آورم .
- با ارائه و معرفی واژگانی که بصورت یکسان یا مشابه در زبان مادری فراگیر و زبان فارسی وجود داردو ارتباط دادن دو هم صدا به یکدیگر مانند : واژه ی باران –که به لهستانی بمعنای گوسفند است و یا واژه کت –به لهستانی بمعنای گربه میباشد در حالیکه در فارسی معنای دیگری دارند. - البته تدریس اینگونه ملزم به شناخت و آگاهی لازم به زبان فراگیر است - هر چه این شناخت بیشتر باشد روش به آسانی صورت میگیرد و یادگیری سریعتر.
- موارد دیگر شامل ترکیب تصاویر آشنا ،صدای یکسان در دو زبان و در نهایت حدس واژه بر اساس تصویر. این نوآوری در ذهن فراگیر فراموش نشدنی ست چنانچه ارزیابی بین افرادی که در دانشگاه تحصیل میکنند و چه افرادی که هیچ قصد فراگیری زبان فارسی را نداشته اند صورت گرفته و نتییجه ی آن بعد از یک هفته بدون اینکه تمرینی در بین، انجام گرفته شوداین بوده است که پاسخ در ذهن براحتی قرار گرفت ودریافتم این راهنمای بسیار موفقیت آمیزی است بر تسلط واژگان . اینگونه بخاطرسپاری واژه بسیار ساده و سریع است وتغییری است در روند آهسته یادگیری از طریق حفظ کردن واژگان که به زمان و دقت بیشتری محدود می گردد.
توجه من به دو زبان که از لحاظ جغرافیایی دور از هم هستند مانند لهستانی وفارسی متمرکز است،با این عنوان که جزو زبانهای هندواروپایی می باشند هم آوایی واژگان را می توان در دو زبان بسیار یافت. در این مکانیزم، چرا مورد سوال نیست طبق نظریه زیگموند فروید - - 1916 در کتاب شوخ طبعی و ارتباط آن با ناخودآگاه بیان می کند، شنونده با داستان ناقصی روبرو می شود وسعی بر آن دارد تا به مفهوم آن برسد پس از یک لحظه تفکر شدید می تواند معنای آنرا استنباط کند و براساس تجربه ی زبانی و عملی خود آن را به مرحله ی توضیح برساند .
توانایی درک پیام به فراگیررضایت و لذتی می دهد که برای شناسایی واژه به اندازه ی کافی هوشیاری بخرج داده است و رضایتی مثبت ، این سبب می گردد تا واژه براحتی در ذهن فراگیر بماند. طبق نظریه فروید بر آن شدم تا روشی برای آموزش آسان وسریع بدست آورم وآنرا با تلاشی که من طی آموزش داشته ام به نتیجه ای مثبت برسانم. این آموزش که حداقل در سه مورد می تواند پرکاربرد باشد را عنوان می کنم .