بخشی از مقاله

چکیده:

در عصر حاضر، شرکت ها برای انطباق با شرایط متغیر در بازار و مقابله با رقبا به دنبال کسب مزایای رقابتی هستند تا بتوانند زمینه بقای خود را در محیط پرتلاطم فراهم کرده و عملکرد بهتری از خود نشان دهند. در واقع قابلیت انعطاف پذیری موجبات پذیرش شرایط پیش بینی نشده و تغییرات سریع محیط را برای شرکت فراهم می کند. هدف این مقاله شناسایی و اولویل بندی عوامل موثر بر انعطاف پذیری صنایع کوچک و متوسط است. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش از نوع توصیفی - پیمایشی است. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از بین پرسشنامه های توزیع شده در 86 شرکت کوچک و متوسط واقع در شهرک های صنعتی غرب استان مازندران در نهایت72 پرسشنامه صحیح و قابل بررسی بازگردانده شد.

تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS انجام شد. طبق مدل مفهومی پژوهش سه عامل منابع و دارایی ها، ظرفیت رقابت پذیری و یادگیری و فرهنگ به عنوان متغیرهای اصلی تاثیرگذار بر انعطاف پذیری صنایع کوچک و متوسط شناسایی شده اند که این عوامل نیز توسط شاخص هایی تبیین می شوند. در واقع پارامترهای تاثیرگذار بر انعطاف پذیری صنایع کوچک و متوسط، شاخص هایی می باشند که با تحت تاثیر قرار دادن سه عامل فوق، انعطاف پذیری این صنایع را تحت تاثیر قرار می دهند.

این شاخص ها عبارتند از: - منابع مالی، منابع مادی، منابع انسانی، منابع شبکه ای، منابع نامشهود - مربوبط به منابع و دارایی ها، - بازاریابی نوآورانه، فراوانی منابع، فناوری های نوین، شبکه سازی - مربوبط به ظرفیت رقابت پذیری و - ارزش های فرهنگی، تصمیم گیری مدیران ارشد، کارجمعی و ایجاد حس مشترک، رفاه کارکنان - مربوط به یادگیری و فرهنگ میباشند. نتایج تحقیق نشان می دهد که همه عوامل فوق الذکر، بر عنوان مولفه های تاثیر گذار مطرح می باشند. بر این اساس بیشترین تاثیر را متغیر منابع و دارایی ها بر روی انعطاف پذیری صنایع کوچک و متوسط دارد.

کلمات کلیدی:انعطاف پذیری، شرکت های کوچک و متوسط، منابع و داردایی ها، ظرفیت رقابت پذیری، یادگیری و فرهنگ، شهرکهای صنعتی

.1مقدمه

در دو دهه اخیر، بازار کار جهانی عمیقا دستخوش تغییر و تحولات گردیده است . بطوری که جریان های بازار کار سیال تر و نسبت به قبل انعطاف پذیرتر شده است. از این رو انعطاف پذیر ساختن سازمان رویکردی است که در جهت انطباق با ریسک های محیطی در دستور کار مدیران قرار گرفته است. انعطاف پذیری ظرفیت یک سازمان به منظور زنده ماندن و ادامه حیات، انطباق و حفظ کسب وکار در مواجهه با تغییرات و آشفتگی ها تعریف می شودمعمولاً. شرکت ها تلاش می کنند تا به وسیله نقاط قوت خود مانند خلق دانش و نوآوری به انعطاف پذیری دست پیدا کنند. مساله انعطاف پذیری صنایع تولیدی در مواجه با عدم قطعیت در قیمت، تقاضا، تنوع، چرخه کوتاه طول عمر و توسعه سریع محصولات به عنوان یکی از راهبردهای مهم حفظ منافع و رقابت پذیری مطرح می باشد و حفظ منافع کامل سازمان در گرو توانایی واکنش مناسب به رویدادهای مرتبطی است که در محیط کسب و کار رخ می دهند.

در واقع کسب وکار باید به اندازه کافی انعطاف پذیر باشد تا هم تهدیدات غیرقابل پیش بینی و هم فرصت های موجود در آینده نامطمئن و محیط بی ثبات را مدیریت کند.[1] با توجه به این موضوع از استراتژی های قابل قبول در امر توسعه صنعتی که در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از کشورهای در حال توسعه و حتی توسعه یافته بوده، روی آوردن به سیاست کوچک سازی صنایع و اتکا به توسعه و گسترش صنایع کوچک و متوسط - - SME به عنوان موتور توسعه صنعتی و اقتصادی کشورها بوده است. از این رو با ظهور فناوری های جدید در تولید و ارتباطات، تحولاتی در روشهای تولید، توزیع و ساختار تشکیلاتی صنایع پدید آمده است که بر اهمیت واحدهای کوچک افزوده است.

لذا دولت ها، سیاست های ویژه ای را برای ارتقای صنایع کوچک و متوسط اتخاذ نموده اند، چرا که بر اساس تجربه، رقابت پذیری صنایع بزرگ به تعامل مناسب با صنایع کوچک و متوسط وابسته است. افزایش رقابت و تمرکز شرکت ها بر فعالیت های محوری، موجب تفکیک عمودی شرکت ها، گسترش روابط پیمانکاری با تأمین کنندگان قطعات و مواد اولیه و تقویت روابط در زنجیره عرضه شده است. همه این تحولات، لزوم توجه به واحدهای کوچک و متوسط را دو چندان کرده است. البته نه واحدهای کوچک منفک و مجزا، بلکه واحدهای کوچکی که جزیی از شبکه و زنجیره های تولید بوده اند و فناوری، نیروی کار متخصص را در خود فراهم کرده اند.

صرف نظر از مزیت های فوق، دولت ها به منظور تضمین رقابت در بازار آزاد و جلوگیری از انحصار شرکت های بزرگ، همیشه استراتژی ها و سیاست های ویژه ای را برای ارتقاء صنایع کوچک و متوسط و همچنین تسهیل ورود شرکت های کارآفرین به عرصه اقتصاد اتخاذ نموده اند. به نظر می رسد ایران نیز می تواند از پتانسیل صنایع کوچک و متوسط خود برای دست یابی به اهداف چشم انداز بیست ساله استفاده کند. علی رغم اهمیت این صنایع در کشور ما با وجود آنکه نودوپنج درصد واحدهای تولیدی در گروه صنایع کوچک و متوسط قرار می گیرد این صنایع سهم قابل توجهی در تولید ناخالص ملی و ایجاد ارزش افزوده کسب ننموده و از کمبودهای شدیدی رنج می برند.[2]

بنابراین در شرایط فعلی اقتصاد ایران و با توجه به نقش غیرقابل انکار صنایع کوچک و متوسط در تحقق اقتصاد مقاومتی، انعطاف پذیری این صنایع به منظور رسیدن به منظور پاسخگویی به تغییرات در محیط کسب و کار و مصون ماندن در برابر تهدیدات و نوسان های محیطی امری ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد که باید در دستور کار مدیران شرکت ها قرار گیرد. اطلاعات به دست آمده از مصاحبه های صورت گرفته با کارکنان شرکت های شهرک های صنعتی غرب استان مازندران گواهی دهنده این است که بیش از نود درصد شرکت های مستقر در این شهرک های صنعتی در زمره صنایع کوچک و متوسط قرار می گیرند که طی ده سال گذشته تعداد قابل توجهی از این نوع صنایع به دلیل عدم انعطاف کافی در برابر تغییرات و مخاطرات محیطی منحل و یا غیرفعال شده اند.

.2 مبانی نظری و پیشینه پژوهش

.2-1 مفهوم انعطاف پذیری: چیستی و چرایی

ادبیات موضوع مدیریت نشان می دهد که انعطاف پذیری به عنوان یک"کار خوب" .[6] در نظر گرفته شده است، هر چند که یک "خوب مطلق"نیست. پاسمور[7] معتقد است که انعطاف پذیرتر شدن یک سازمان باعث می شود که آن سازمان نسبت به تغییر، پاسخگوئی بهتری داشته باشد. زمانی که از اصطلاح انعطاف پذیری در همه جا استفاده می شود، به معنای روشن و واضح بودن مفهوم آن نیست.[8] یکی از دلایل مشکل بودن تعریف انعطاف پذیری این است که تعاریف اغلب به خاطر شرایط و یا مسائل ویژه مدیریتی، تغییرپذیر هستند.[9] انعطاف پذیری به عنوان دستورالعملی برای دستیابی به اثربخشی شرکت ها توصیه می شود.

انعطاف پذیری توسط شرکت ها برای تطابق با تغییرات و عدم اطمینان در محیط استفاده می شود. به عنوان قابلیت پویای شرکت ها برای واکنش فعال به محیط رقابتی در حال تغییر تصور شده است. در واقع شرکت ها برای برآوردن نیازهای در حال تغییر مشتریان، نیازمندند تا محصولات استاندارد با خدمات جدید ارائه دهند. به طورکلّی انعطاف پذیری را به عنوان شاخص ارتباط دهنده بین سیستم و محیط خارجی اش برای جذب عدم قطعیت، درجه پویائی سیستم و همچنین به عنوان توانایی تغییر و سازگاری می توان در نظر گرفت.[10]مفهوم انعطاف پذیری در زمینه های گسترده و گوناگونی از قبیل اکولوژی، روانشناسی فردی و رفتار سازمانی، مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت بحران و مهندسی ایمنی به کار رفته است.

در دو دهه گذشته، انعطاف پذیری به طور روز افزونی به عنوان یک قابلیت تأکید شده است، که شرکت ها را قادر می سازد تا مزیت برتری را دست آورده و آن را نگه دارند و باعث بهتر شدن عملکرد در محیط کسب و کار رقابتی و پویای امروز شوند. مدیران شرکت ها از فواید انعطاف پذیر شدن آگاه هستند ولی متاسفانه، چارچوب ها و الگوهای نظریه کمی برای راهنمایی مدیران در ادراک و شناسایی انواع مختلف انعطاف پذیری و خلق و نگهداری شرت های انعطاف پذیر وجود دارد. در حالی که امروزه انعطاف پذیری در بیشتر شرکت ها، معیار ارزشیابی و ارزیابی عملکرد استدر کل و برای جمع بندی می توان بیان کرد که در همه زمینه ها مفهوم انعطاف پذیری به عنوان قابلیت و توانایی یک عنصر برای واکنش فعال به محیط رقابتی در حال تغییر و تطابق با تغییرات و عدم اطمینان در محیط استفاده می شود.[4]

.2-2 انعطاف پذیری سازمانی

یک سیستم سازمانی متشکل از شبکه پیچیده ای از عناصر و اجزای فنی و اجتماعی مرتبط به هم می باشد که به وسیله تعامل و ارتباط غیر خطی که با یکدیگر دارند، هویت سازمانی منحصر به فردی را به وجود می آورند. در محیط کنونی که تغییر مستمر از ویژگی های جدا آن به شمار می رود، یک سیستم نیازمند آن است که به منظور پاسخگویی به نوسان های محیطی و حفظ عملکردش به قابلیت انطباق دست پیدا کند، از این رو منعطف ساختن سازمان رویکردی است که در جهت انطباق با ریسک های محیطی در دستور کار مدیران قرار گرفته است.[5] مطالعه ادبیات مربوط به انعطاف پذیری سازمانی می توان بیان کرد که برخی محققان انعطاف پذیری سازمانی را به عنوان به عنوان قابلیت پویای سازمان برای واکنش فعال به محیط رقابتی در حال تغییر تعریف کرده اند. انعطاف پذیری در سازمان هدفی است که با ترکیب فعالیت های مدیریتی از جمله مدیریت ریسک، مدیریت امنیت، مدیریت بحران، مدیریت اضطراری و مدیریت تداوم کسب و کار می توان به آن دست یافت .[11] با در نظر گرفتن سازمان به عنوان سیستم انطباقی پیچیده می توان به این نتیجه رسید که سه مانع اصلی بر سر راه سازمان ها به منظور ارتقای انعطاف پذیری وجود دارد [12] اولین مانع آگاهی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید