بخشی از مقاله
خلاصه
هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی مولفه های فرهنگ سازمانی در آموزش عالی با استفاده از تکنیک AHPبوده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گرد آوری داده ها از نوع پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق مدیران و کارشناسان خبره دانشگاه نوشیروانی بابل در نظر گرفته شد. با استفاده از نظر خبرگان پرسشنامه های مربوطه تهیه گردید.
با جمع آوری دادهها و اطلاعات مورد نیاز، در قالب روش تحقیق کتابخانهای ومیدانی به شناسایی و اولویت بندی مولفه های فرهنگ سازمانی در آموزش عالی پرداخته شد. در نتیجه تحقیق 4 مولفه سازگاری ، انطباق پذیری ، درگیر شدن در کار و رسالت شناسایی گردید. که؛ محاسبات نشان دادند که؛ مولفه سازگاری با وزن نهایی - 0.329 - به در رتبه اول، مولفه انطباق پذیری با وزن نهایی - 0.271 - در رتبه دوم، مولفه درگیر شدن در کار با وزن نهایی - 0.240 - در رتبه سوم و مولفه رسالت با وزن نهایی - 0.157 - در رتبه چهارم، قرار گرفت.
مقدمه
فرهنگ سازمانی موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. به دنبال نظریات و تحقیقات جدید در مدیریت، فرهنگ سازمانی دارای اهمیت روزافزونی شده و یکی از مباحث اصلی و کانونی مدیریت را تشکیل داده است.
جمعیت شناسان، جامعه شناسان واخیراً روان شناسان و حتی اقتصاددانان توجه خاصی به این مبحث نو و مهم در مدیریت مبذول داشته و در شناسایی نقش و اهمیت آن نظریه ها و تحقیقات زیادی را به وجود آورده و در حل مسائل و مشکلات مدیریت به کار گرفته اند. با بررسی که توسط گروهی از اندیشمندان علم مدیریت به عمل آمده فرهنگ سازمانی به عنوان یکی از مؤثرترین عوامل پیشرفت و توسعه کشورها شناخته شده است. به طوری که بسیاری از پژوهشگران معتقدند که موفقیت کشور ژاپن در صنعت و مدیریت یکی از علل مهم توجه آنها به فرهنگ سازمانی است.
لزوم توجه به فرهنگ سازمان به علت تأثیری است که فرهنگ سازمان برتمام ابعاد سازمان می گذارد.فرهنگ سازمانی می تواند سازمان را به جلو راند و یا از حرکت باز دارد و این توان بالقوه به خاطر تأثیری است که فرهنگ بر رفتار دارد.لذا اگر خواسته شود علل موفقیت و عدم موفقیت در سازمان ها مطالعه شود باید به بررسی فرهنگ سازمانی پرداخته شود.
بسیاری از صاحبنظران در این مورد اتفاق نظر دارند که مقصود از فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترک است که اعضا نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود.
از آنجاییکه دانشگاه هاجزء اصلیترین پایگاههای خلق دانش جدید وانتقال آن به دیگران میباشد بدیهی است مسایل درونی آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است لذا بررسی جایگاه فرهنگ سازمانی از مواردی است که باید مورد توجه دانشگاهیان و متخصصان آموزشی قرار گیرد از این رو در این پژوهش به شناسایی مولفه های فرهنگ سازمانی و اولویت بندی آنها می پردازیم ؛از این رو این تحقیق به دنبال پاسخ به سوالات زیر میباشد:
- مولفه های فرهنگ سازمانی در دانشگاه نوشیروانی بابل کدامند؟
- اهمیت نسبی این مولفه ها نسبت به هم چگونه است؟
مبانی نظری و پیشینه تحقیق:
فرهنگ سازمانی:
فرهنگ سازمانی، سیستمی است متشکل از ارزشها - چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست - و عقاید - چطور افراد عمل می کنندو چطور عمل نمی کنند - که در تعامل متقابل با نیروی انسانی، ساختار سازمانی و سیستم کنترل بوده و در نتیجه هنجارهای رفتاری را درسازمان بنا می نهد
فرهنگ یک سازمان، باورها، نگرشها ، فرضیات و انتظارات مشترکی را در بر می گیرد که در نبود یک قانون یا دستور العمل صریح،رفتارها را هدایت می کند و در اکثر سازمانها، غالب موقعیتهای مدیریتی این چنین است . فرهنگ می تواند منبع نیرومندی از هویت، هدف مشترک و رهنمود انعطا فپذیر باشد
تاثیر فرهنگ سازمانی بر اعضای سازمان به حدی است که می توان با بررسی زوایای آن، نسبت به چگونگی رفتار، احساسات،دیدگاهها و نگرش اعضا ی سازمان پی برد و واکنش احتمالی آنان را در قبال تحولات مورد نظر ارزیابی، پیش بینی و هدایت کرد . با اهرم فرهنگ سازمانی، به سادگی میتوان انجام تغییرات را تسهیل کرد و جهتگیریهای جدید را در سازمان پایدار کرد - الوانی، - 1387فرهنگ سازمانی برچسبی اجتماعی است که از راه ارز شهای مشترک، تدبیرهای نمادین و آمانهای اجتماعی، اعضای سازمانها را به هم می پیوندد.
پروفسور دانیل دنیسون - - 2000 تحقیقاتی در زمینه فرهنگ سازمانی و اثربخشی سازمان انجام داد . وی در مدل خود ویژگیهای فرهنگی را اینگونه برشمرد -1 درگیر شدن در کار -2سازگاری -3انطباق پذیری -4ماموریت یا رسالت
درگیر شدن در کار :
سازمانهای اثربخش افرادشان را توانمند می سازند ، سازمان را بر محور گروههای کاری تشکیل می دهند و قابلیت های منابع انسانی را در همه سطوح توسعه می دهند .اعضای سازمان به کارشان متعهد شده و خود را به عنوان پاره ای از پیکره سازمان احساس می کنند .افراد در همه سطوح احساس می کنند که در تصمیم گیری نقش دارند و این تصمیمات است که بر کارشان مؤثر است و کار آنهامستقیماً با اهداف سازمان پیوند دارد.درگیری زیاد درکار به معنای درگیر شدن ذهنی کامل با کار است .در این مدل این ویژگی با سه شاخص اندازه گیری می شود:
-توانمندسازی :4افراد اختیار، ابتکار و توانایی برای اداره کردن کارش ان دارند . این امر نوعی حس مالکیت و مسؤلیت در سازمان ایجاد می کند.
-تیم سازی :5در سازمان به کار گروهی در جهت اهداف مشترک، ارزش داده می شود .به طوری که کارکنان به مانند مدیران احساس می کنند در محل کار خود پاسخگو هستند .این سازمانها برای انجام کارها به گروه ها تکیه می کنند.
-توسعه قابلیتها :6سازمان به منظور تأمین نیازها و باقی ماندن در صحنه رقابت به طور مستمر به توسعه -مهارتهای کارکنان میپردازد.
سازگاری :
تحقیقات نشان داده است که سازمانهایی که اغلب اثربخش هستند با ثبات و یکپارچه بو ده و رفتارکارکنان از ارزشهای بنیادین نشأت گرفته است . رهبران و پیروان در رسیدن به توافق مهارت یافته اند حتی زمانی که دیدگاه متقابل دارند و فعالیتهای سازمانی به خوبی هماهنگ و پیوسته شده است . سازمانهایی با چنین ویژگیهایی ، دارای فرهنگ قوی و متمایزند و به طو ر کافی بررفتار کارکنان نفوذ دارند .این ویژگی با سه شاخص بررسی می شود:
- ارزشهای بنیادین8 :اعضای سازمان در یک دسته از ارزشهایی که هویت و انتظارات آنها را تشکیل میدهند شریک اند.
- توافق :9 اعضای سازمان قادرند در اختلاف مهم به توافق برسند . این توافق هم شامل توافق در سطح زیرین و هم توانایی در ایجاد توافق در سطوح دیگر میباشد.