بخشی از مقاله
چکیده
برونسپاری بهعنوان یک ابزار اجرایی ساده و اقتصادی روزبهروز کاربردهای بیشتری پیدا میکند.مدیران تجاری و صنعتی ضمن آنکه علاقهمندند از استراتژی برونسپاری استفاده کنند اما در عمل مسایل و مشکلات مفهمومی متنوعی در این زمینه روبرو هستند.متأسفانه مطالعات علمی معدودی در زمینهی برون سپاری خدمات موجود است.در حالیکه پژوهشهای آکادمیک قابلملاحظهای در زمینهی استفاده از برونسپاری در فعالیتهای ساخت محصول موجود می باشد.
بر این اساس هدف از تحقیق حاضر شناسایی و سنجش مولفههای برونسپاری با استفاده از مدل معادلات ساختاری با ارائه یک شاهد تجربی است. سازمان مورد مطالعه شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهرداری تهران میباشد. ابزار جمع آوری اطلاعات مطالعات کتابخانهای و پرسشنامه است. تعداد نمونه تحقیق 122 نفر از کارکنان سازمان متبوع می باشند.
برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی و استنباطی چون مدل معدلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تحقیق نش ان می دهد که همه مولفه های مورد بررسی توانایی تبیین برونسپاری و تاثیر معنی داری بر آن دارند. بر این اساس پیشنهاد میشود سازمانها جهت رسیدن به چابکی بایستی قسمتی از عملیات را برون سپاری کنند و یک نگرش استراتژیک در قبال تصمیمات برون سپاری اتخاذ نمایند.
مقدمه
برونسپاری خرید کالا پدیدهای نوین نیست. سازمان ها همواره در موردخرید یا ساخت تصمیمگیری می کنند. در اقتصاد خدمتگرای جاری تصمیمات ساخت یا خرید که حالا تصمیمات انجام یا خرید نام نهاده میشود به این پرسش استراتژیکی منتج میشود که آیا نیاز است نهادهای بیرونی برای انجام فعالیت های مهم خدمات پشتیبانی استخدام شوند؟ کارهای پشتیبانی همانند فنآوری اطلاعات و خدمات مشتریان میتوانند به نهادهای خارجی واگذارشوند تا منفعتهای سازمانی بسیاری ایجاد شود. شرکتها بارها به درآمدناشی از تقلیل هزینه برای نیروی انسانی و آموزش اشاره میکنند. برونسپاری کارهای پشتیبانی آسان نیست و شرکتها باید فاکتورهای ریسک کیفی، کمی و استراتژیکی را مدیریت کنند. زمانی که کارهای پشتیبانی داخلی به نهادهای خارجی سپرده میشود، مخاطراتی شرکت را تهدید میکند
از برون سپاری تعاریف متفاوتی شده است؛ از واگذار کردن کار خود به دیگران تا استفاده از خدمات خدمتگزاران بیرون از سازمان. برونسپاری در اصل، واگذاری یک خدمت یا انجام کار داخلی به یک پیمانکار بیرونیست
اگر سازمان محلی را موجودیتی سازمان یافته تعریف کنیم که دارای مشخصه های حکومتی بوده و از استقلال اداری و مالی و نه الزاما سیاسی برخوردار باشد و هدف آن ارائه خدمات عمومی به مردم محل با حد اکثر کارایی و اثربخشی است، باید گفت با توجه به گستردگی خدماتی که ارائه میدهند، نیازمند به کارگری راهبرد برونسپاری هستند. برونسپاری شکلی از تدارک خارجی از پیش تعیین شده است برای ارائه کالاها یا خدماتی که قبلا توسط خود سازمان تامین میشد. ادبیات برونسپاری بیشتر با تصمیمهای"ساخت یا خرید"مرتبط هستند. منابع مورد استفاده سازمان را میتوان به دو گزینه انجام فعالیت ها در درون سازمان و تحت حاکمیت سلسله مراتب، و برونسپاری و قرار دادن آنها تحت حاکمیت بازار تقسیم کرد
براساس آمار جهانی بیش از %90شرکتها حداقل یکی از فعالیت-های خود را برون سپاری میکنند و براساس آخرین گزارشات حدود %30 آنها پس از 2 سال از برون سپاری خود ابراز نارضایتی کردهاند. برون سپاری در برگیرنده بیش از 80 معیار اندازهگیری است که این امر نشان میدهد چگونه شرکتها تلفیقی منطقی از برنامهریزی و اجرا را ارایه مینمایند. اندازهگیریها و شیوههای بکارگیری برونسپاری در شرکتها مشهور مانند"جنرال الکتریک، جنرال موتورز، آیبیام، دیسنی، فایزر و مایکروسافت"موید این است. حجم برونسپاری جهانی به میزان 350 میلیارد دلار با بیش از 20 میلیارد قرارداد در سال 2002 برآورد میشود،که حدود %60 استفادهکنندگان از آن رضایت داشتهاند.
همچنین این گزارش نشان میدهد شرکتهایی که برای دستیابی به بهرهوری و کارآیی از برونسپاری استفاده کردهاند برخی موفق و برخی دیگر ناموفق بودهاند. محققان حدس میزنند که بیش از 3 میلیون شغل های مدیریتی تا سال 2015 در کشور امریکا از بین خواهد رفت و به کشورهای هندوستان و چین و روسیه و فیلیپین منتقل خواهد شد
از طرفی آلپش و همندرا [8]، مهمترین اثرات برون سپاری را این-گونه برشمرده است:
کاهش هزینهها، متمرکز کردن سازمان بر شایستگیهای محوریاش، افزایش بهرهوری سازمانی، دستیابی به بهترین استعدادها و فناوری-ها، بهبود کیفیت خدمات، انتقال ریسکها و خدمات مرتبط با توسعه سازمان به دیگران، افزایش قابلیت بازیابی در مقابل حادثههای ناگوار و استمرار برنامهها در چنین حالتی و تسریع در تغییرات سازمانی گسترده
بنابراین برخی چارچوبها با رویکرد دلالت بر استراتژی سازمان به تصمیمگیری برای برون سپاری پرداختهاند. تعداد زیادی از این چارچوبها توسط اصول مرتبط با دیدگاه مبتنی بر منابع تأثیر پذیرفتهاند.برای مثال، ونکاتسان به بیان رویکردی میپردازد که در شرکت تولیدکننده موتور خودرو در کشور آمریکا بررسی شده است.او ایدهای را معرفی میکند که در آن به واسطهی یکپارچگی مشتقات محصولات، تحلیل خانواده محصولات و قابلیت تولید، به تصمیم گیری برای برونسپاری میپردازد.
رویکرد مزیت رقابتی که از مدل مبتنی بر منابع استنتاج شده است، تأثیر بسزایی در برونسپاری یا نگهداری فرآیندها در داخل سازمان داشته است. کوئین به بیان این موضوع میپردازد که برونسپاری اثربخش برای یک سازمان در گرو توجه به دو مطلب است؛یکی تمرکز بر مزیت های رقابتی برای رسیدن به جایگاهی سرآد در بازار و دیگری برونسپاری فرآیندهایی که برای سازمان حیاتی نیستند و یا سازمان در آنها توانایی خاصی ندارد.
برونسپاری در سه سطح صورت میپذیرد: سطح تاکتیکی، استراتژیک و تعدیلی. سازمانها از برون سپاری تاکتیکی استفاده میکنند تا مشکلات ویژهای را که با آنها مواجه میشوند حل کنند؛ مثلا کمبود منابع مالیبرای سرمایهگذاری، فقدان شایستگی مدیریتی در داخل سازمان یا گرایش به کوچک سازی و غیره. درواقع، برونسپاری تاکتیکی گونهای ازبرونسپاری سنتی است و بر مقایسه هزینهها و برتصمیم ساخت -یا -خرید مبتنی است. برونسپاری تاکتیکی منافعی از قبیل صرفهجوییهای نقدی، کاهش نیازبه سرمایهگذاری در آینده و حل مسائل کارگزینی را دربر میگیرد.
برونسپاری تاکتیکی همچنین میتواند فعالیتهای جانبی برونسپاری را دربرگرفته و مدیریت را قادرسازد تا از طریق شراکت با یک فروشنده یانتخابی به قابلیتهای ویژهی صنعت دست یابد. این روش رایجی است کهشرکتهای بزرگ از آن برای انجام دادن کارهای تکراری و با حجم بالا استفاده میکنند. از قبیلتعاملات لیست حقوق،مدیریت منابع انسانی و تهیهو تدارک .
برون سپاری ابتدا به عنوان عملی اجباری به وسیله مدیران ناراضی اجرا شد،اما اکنون فرصتی طلایی برای شرکت های مختلف است. بررسیها نشان میدهد حدود 40 درصد فعالیتهای500 شرکت معتبر - مانند مایکروسافت، موتورولا،اوراکل،لیوسنت و نظایر آنها - تحت نفوذ برون سپاری هستند. الگوی مناسب برونسپاری میتواند 50 تا 70 درصد هزینههای سازمان راکاهش دهد. جنبههای مختلفی از صنایع تحت نفوذ آن هستند اما بیشترین نفوذ را TI با 28درصد و بعد از آن منابع انسانی با 16 درصد، بازاریابی و فروش با 15 درصد،منابع مالی با 11درصد، امور اجرایی با 9 درصد و سایر موارد با 22 درصد داشتهاند. به تصویر صفحه مراجعه شود - طبق مطالعه کرنی کشور در سراسر دنیا بر اساس شاخصهای جذب سرمایهمالی مقایسه شدهاند
مطالعات و پژوهشهای مستقل فراوانی در این حوزه در سالهای اخیر به عمل آمدهاند نشان میدهند،بسیاری از شرکتهای جهانی - بیش از 400 شرکت - ، هم اکنون بخش اعظم فعالیتهای منابع انسانی خود را به وسیلهء پیمانسپاری به انجام میرسانند. و هر ساله تعداد این شرکتها رو به افزایش است. ادعای بسیاری از مدیران ارشد منابع انسانی نیز مؤید آن است.
در یک نظر سنجی، بیش از 1500 نفر از آنان عامل اصلی پیمان سپاری در بخش آموزش سازمان خود را بهرهگیری از تخصص افراد و سازمانهای حرفهای در این زمینه دانسته و نسبت به این تجربه نگرش مثبتی داشتهاند. از آنجا که تصمیمگیری برای پیمانسپاری در آموزش کارکنان یک تصمیم کاملا پیچیده و مهم و اقدامی ضروری برای سازمان ها به شمار میرود،لذا مدیران باید قبل از هر اقدام،اثرات متنوع آن را بر تمامی اجزای سازمان در کوتاهمدت و بلندمدت مدنظر قرار دهند و در به کارگیری آن،به تمامی جنبههای فنی و تخصصی از دیدگاه مشتریان، ذینفعان، سهامداران،کارکنان و در نهایت اهداف سازمان،توجه کنند. تا ضمنحمایت کافی از سوی سازمان، با مشکلات عدیدهای مواجه نشوند.
بنابر اظهار نظر موسسه پژوهشی جهانی گارتنر، آمار نشان میدهد که تا پایان سال 2004 از هر 10 شغل در صنعت نرم افزار در آمریکا یک شغل به بازارهای نوظهور و ارزانی مانند چین و هند منتقل شده است و این روند به سرعت در حال افزایش است. در امریکا برونسپاری منابع انسانی که تاکنون بیشتر توسط شرکت های بزرگ دنبال شده است، رقمی بالغ بر 8 میلیارد دلار را به خود اختصاص داده است که تا پایان سال 2010 این رقم به بیش از 4 برابر رسید. در سطح جهانی رقم برونسپاری بخش مالی و حسابداری در سال 2004 حدود 40میلیارد دلار بود که در سال 2009 به 75 میلیارد دلار رسید.
حجم کل بازارهای برونسپاری در حدود386 بیلیون دار تخمین شده میشود و با نرخی حدود 25 درصد در سال افزایش مییابد. همچنین حدود 80 درصد از 500 شرکت بزرگ جهان در فهرست مجله فورچون، بخشی از فعالیت خود را برونسپاری کردهاند و روند برونسپاری در این شرکتها در حال افزایش است. روند برونسپاری میان شرکتهای اروپایی نیز از سال2003 تا 2008 هر ساله رشدی بین 30 تا 40 درصد داشته است.14با توجه به روند فوق ملاحظه میشود اغلب شرکتهای پیشرو و موفق دنیا برونسپاری را به عنوان یکی از راهبردهای بنیادینکسب و کار مد نظر قرار دادهاند.از مزایای برونسپاری میتوانتمرکز بر قابلیت های هستهای،کوچک سازی، دستیابی به بهترین عملکرد، کنترل و شفافسازی هزینهها اشاره نمود .
بیشترین بحث مطرح شده درباره مزیتهای برونسپاری درباره افزایش سطح عملکرد مالی و نیز اثرات بر عملکرد غیر مالی مانند بالا رفتن تمرکز روی شایستگی محوری میباشد. برخی از پیامدهای منفی برونسپاری:
.1 وابستگی به فروشنده و تأمین کننده، .2 هزینههای مخفی، .3 از دست دادن دانش فنی در ارتباط با کشفیات جدید تکنولوژیکی که برای نوآوری در محصولات و فرآیندها فرصت و شانس بشمار می رود، .4 از دست دادن رقابت در تحقیق و توسعه بلندمدت - - RD، .5 ریسک همکاری کردن با یک فروشنده متقلب که دسترسی مستقیم یا غیر مستقیم به اطلاعات و دانش فنی بنگاه دارد،که ممکن است از آن در آینده برعلیه شرکت استفاده شود، .6 فقدان توانمندیهای لازم در ارایهدهنده خدمات، .7 مشکلات ارتباطی و هماهنگ بودن.
عدهای عقیده دارند اگر این موارد تحقق یابند، برونسپاری یکی از قویترین و پایدارترین گرایش و روند در تجارت ده سال آینده خواهد بود.
علیرغم مزایای بسیار این مسأله، برون ساری ریسکهایی هم بدنبال دارد.یک بنگاه که از برون سپاری استفاده میکند به ناچار مقداری از کنترل خودش بر روی آینده خود را از دست میدهد،بصورتی که مقداری از آن در دست یک بنگاه دیگر قرار میگیرد که انگیزه آن بنگاه هم رسیدن به حداکثر سود است. در نتیجه برای مثمر ثمر بودن تمام مزایای بالقوه برونسپاری، یک بنگاه باید تمامی ریسکها و تهدیدات مرتبط را بشناسد.