بخشی از مقاله

چکیده:

انسان داراي گسترهاي از نیازهاي اولیه تا نیازهاي متعالی است که میتواند پایه تعریف انسان قرار گیرد. از یک دیدگاه کلی، نیازهاي انسان در طول زمان و مکان، مشترك، همیشگی و تغییرناپذیر است. اما مطالعه تاریخ زندگی فردي و اجتماعی انسانها نشان میدهد که این نیازها در گذر زمان و از یک مکان به مکان دیگر، طیفی مشترك تا متفاوت را طی مینماید. در دروه مدرن، که نقطه عطفی در اینباره محسوب میشود ضمن تغییر نگرش به هستی، تخصصی شدن ابعاد زندگی فردي و جمع انسانها و دستیابی به امکانات جدید، برخی از داشتههاي معنوي انسانها از دست رفت.

آرامش، هویت، سلامت جسمی و روحی براي انسان، محیط و زیستگاههاي انسانی از جمله مهمترین عناصر از دسترفته انسان، است. بنابراین با طرح مساله فوق، هدف این مقاله، مطالعه سیر تحول نیازهاي انسانها در دورههاي شهرسازي مدرن، قبل و بعد از آن میباشد. این مقاله با روش تحقیق تاریخی، توصیفی_تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از مطالعات اسنادي و کتابخانه-اي انجام میشود.

نتایج این مطالعه نشان میدهد که نیازهاي انسان ماقبلمدرن در گذر به دوره مدرن ضمن تغییر نگرش به جهان هستی و مجهز شدن به امکانات جدید فنی، علمی و ایجاد نیازهاي تخصصی جدید، برخی از نیازهاي متعالی که نهفته در زندگی ماقبل از مدرن از دست داد. بطوریکه در دوره بعد از مدرن ضمن توجه به دستاوردهاي جدید، به نیازهاي معنوي همچون هویت، آرامش، حس تعلق به مکان، به نیازهاي متنوعی که زاده فرهنگ و محیط هستند، توجه وافري نمود. با مقایسه این دورهها، میتوان گفت شهرسازي مبتنی بر نیاز، نیازسنجی و ارتباط نزدیک به شهروندان و شهر بسیار ضروري بوده و برنامهریزي و طراحی شهري، طی فرایندي جامع و منعطف، انجام میشود. اما در شهرسازي بیتوجه به نیاز، مدیران یا متخصصین بدون ارتباط با مردم و شهر، برایشان تصمیم گرفته و آنرا عملی مینمایند.

-1 مقدمه:

انسان از بدو خلقت موجودي نیازمند بوده و گروههاي انسانی و در نتیجه شهر نیز انسان با نیازهاي گستردهاي قابل مطالعه و شناسایی میباشد. داراي گسترهاي از نیازهاي اولیه تا نیازهاي متعالی است که میتواند پایه تعریف انسان قرار گیرد. انسان در لغت به معناي آدمی، مردم، مردمک چشم است. در فلسفه، تعریف ارسطویی انسان یعنی "حیوان ناطق" مشهور است.

نیازهاي انسان را میتوان در دو بخش تقیسم نمود: بخش اول شامل نیازهاي غریزي است که انسان با آنها به دنیا میآید مانند آب و غذا. بخش دوم شامل نیازهایی است که ذاتی نبوده بلکه آموختنی میباشند

نیازهاي انسان بزعم مازلو داراي سلسلهمراتبی هستند که در یک هرم قرار میگیرند: نیازهاي که در پلههاي پایینتر هرم قرار میگیرند، بایستی پیش از نیازهاي بالاتر ارضاء شوند. در واقع نیازهاي رده بالاتر ظاهر نمیشوند مگر آنکه نیازهاي رده پایینتر لااقل تاحدودي ارضاء شوند

در این نظریه، نیازهاي آدمی در پنج طبقه قرار داده شدهاند که به ترتیب عبارتند از:

1.    نیازهاي زیستی - - Physiological Needs؛ نیازهاي زیستی در اوج سلسله مراتب قرار دارند و تا زمانیکه قدري ارضا گردند، بیشترین تأثیر را بر رفتار فرد دارند. نیازهاي زیستی نیازهاي آدمی براي حیات خودند؛ یعنی: خوراك، پوشاك و مسکن. تا زمانی که نیازهاي اساسی براي فعالیتهاي بدن به حد کافی ارضاء نشدهاند، عمده فعالیتهاي شخص احتمالاً در این سطح بوده و بقیه نیازها انگیزش کمی ایجاد خواهد کرد؛

2.    نیازهاي ایمنی و تأمین - - Security/Safety؛ نیاز به رهایی از وحشت، تأمین جانی و عدم محرومیت از نیازهاي اساسی است؛ به عبارت دیگر نیاز به حفاظت از خود در زمان حال و آینده را شامل می شود؛

3.    نیازهاي اجتماعی - - Social Needs یا احساس تعلق و محبت؛ انسان موجودي اجتماعی است و هنگامی که نیازهاي اجتماعی اوج میگیرد، آدمی براي روابط معنیدار با دیگران، سخت میکوشد؛

4.    احترام - - Esteem Needs؛ این احترام قبل از هر چیز نسبت به خود است و سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران براي فرد حاصل میشود. اگر آدمیان نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورند، در این حالت ممکن است فرد براي ارضاي نیاز جلب توجه و مطرح شدن، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شود؛

5.    خودشکوفایی - - Self–Actualization Needs؛ یعنی شکوفا کردن تمامی استعدادهاي پنهان آدمی؛ حال این استعدادها هر چه میخواهد باشد. همان طور که مزلو بیان میدارد: »آنچه آنسان می تواند باشد، باید بشود.«
 
شکل -1 هرم نیازهاي انسان از دیدگاه آبراهام مازلو

بنابراین با طرح مساله فوق، هدف این مقاله، مطالعه سیر تحول نیازهاي انسانها در دورههاي شهرسازي مدرن، قبل و بعد از آن میباشد. این مقاله با روش تحقیق تاریخی، توصیفی_تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از مطالعات اسنادي و کتابخانهاي انجام میشود.

-2رابطه انسان، نیازهاي انسان، شهر و شهرسازي

انسان داراي گسترهاي از نیازهاي اولیه تا نیازهاي متعالی است که میتواند پایه تعریف انسان قرار گیرد. از یک دیدگاه کلی، نیازهاي انسان در طول زمان و مکان، مشترك، همیشگی و تغییرناپذیر است. اما مطالعه تاریخ زندگی فردي و اجتماعی انسانها نشان میدهد که این نیازها در گذر زمان و از یک مکان به مکان دیگر، طیفی مشترك تا متفاوت را طی مینماید.

نیازهاي انسان ماقبلمدرن در گذر به دوره مدرن ضمن تغییر نگرش به جهان هستی و مجهز شدن به امکانات جدید فنی، علمی و ایجاد نیازهاي تخصصی جدید، برخی از نیازهاي متعالی که نهفته در زندگی ماقبل از مدرن از دست داد. بطوریکه در دوره بعد از مدرن ضمن توجه به دستاوردهاي جدید، به نیازهاي معنوي همچون هویت، آرامش، حس تعلق به مکان، به نیازهاي متنوعی که زاده فرهنگ و محیط هستند، توجه وافري نمود.

شکل -2 دیاگرام رابطه پویا و دوطرفه انسان، نیاز ، شهر و شهرسازي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید