بخشی از مقاله
چکیده
تسلط بر زبان شعري، هنر تصویرگري، مهارت در شناخت و بهکارگیري عناصر ادبی و فرم و شکلِ یک اثر، میزان
خاص» بودنِصاحبِ« آن را مشخص میسازد. خاقانی ،خالق تحفهالعراقین ، شاعري است بزرگ، که درخاص» بودنِ«اوعناصر متعددي دخیل هستند
این مثنوي اثري است ژرف و تأثیرگذار و شایستگیِ آن را دارد که بارها مورد غور و بازاندیشی قرارگیرد. ساختارگرایان و جمعی از منتقدان ادبی، بر این باورند که زیباییهاي آثار ادبی اغلب، مربوط به شکل و ساختار آنهاست. واژهها و محدودیتهاي زبانی نمیتواند شاعر توانا و چیره دست را در اختیار خود بگیرد، بلکه شاعر و نویسنده توانمند، امکانات زبان و واژگان را در اختیار می گیرد، تا اثري ارزشمند و اثرگذار خلق کند.
موضوع کلی این بحث، بررسی برخی از ویژگیهاي ظاهري و ساختاري تحفهالعراقین است. ابتدا ویژگیهاي صوري تحفهالعراقین در چهار بخش جدا بررسی می شود، سپس آن دسته از ویژگیهاي ساختاري که در محور عمودي شعر، خود را نشان میدهد، تحلیل خواهد شد.
مقدمه
تحفهالعراقیناثري است عظیم و در خور توجه که با تأمل در ساختمانِ صوري، محتواي دروﻧﯽ، بلاغت و سایر ویژگی-هاي ساختاريِ نهفته در ساخت1 آن، بهافتههاي ارزشمندي رسید. از آنجاکه صورت2 شعر به ترتیب در دو محور افقی و عمودي به طور هم زمان گسترش می یابد در بررسی کمال شعري هر اثر باید بتوان با اتکا به اصول ساختاري، صورت و ساخت اثر را به طور مستقل و جدا مورد بررسی قرار داد.
منظور ازمحورافقی آن دسته از ویژگیهاي شعري است که در ظاهر بیت خود را نشان می دهد و تحت عنوان امکانات صوري معرفی میشوند. این ها با صورت شعري سروکار دارد که در مفردات و در طول یک بیت مشاهده می شود. در محور عمودي با ساخت شعري سر و کار داریم. ساخت شعري به مجموع عو امل سازندة کلام به صورت »کل یکپارچه« اطلاق میشود. این عوامل تحت عنوان امکانات ساختاري مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ویژگیهاي صوري
امکانات ساختاري قابل توجهی در مثنوي تحفه العراقین مشاهده می شود که درك کارایی این عوامل علاوه بر اینکه نشانه هنر خاقانی است ، راهکاري براي بالا بردن سطح کلام در محور افقی، به دور از ملاحظات ساختاري - محور عمودي - به حساب میآید. معمولاً ارزش صوري کار خاقانی در قدرت ترکیبسازي اوست.
شفیعی کدکنی معتقد است سیر ترکیبات شعر خاقانی و نظامی... از خودشان شروع شده است. - شفیعی کدکنی، - 28 : 1380 او این مسئله را از ویژگی هاي ممتاز خاقانی و نظامی می داند و بر آن است که هرکس هر قدر گسترش زبانی داشته باشد به همان اندازه داراي جهان بینی وسیعتري است.
کلمه ممکن است حاوي برخی ارزشهاي تصویري، موسیقایی، معنوي، تلفی قی و... باشد که شاعر یانویسنده، با احاطه و تسلط براین کارکردها در القا و مؤثرتر جلوه دادن پیام شعري موفق خواهد شد. استعداد شناخت کلمه از امور متعدد ناشی می شود که مهم ترین آنها را می توان در دقّت و توجه به شکل و ترکیب و مفاهیم مجازي وحقیقی کلمه، شناخت خاصیت اصوات، پرباري ذهن از نظر دایرة لغات، وسعت زمینه هاي فرهنگی و نیز ذوق و قریحه و شعور و هوشیاري شاعر خلاصه کرد
از این نظر، هنر خاقانی نه تنها به دلیل ترکیبسازيهاي نوین اوست؛ بلکه استعداد ویژه وي در بعد تألیفی واژگان نمود بیشتري دارد؛ یعنی جایی که نظامی با ایجاد شبکه هاي درهم تنیدة موسیقایی، تصویري، تلفیقی و... واژگان را در تقابل با یکدیگر برجسته تر می کند. بنابراین، خاقانی در عمل، جزو شاعرانی است که با توجه به بوطیقاي جدید، چهرهاي ممتاز دا رد؛ بدین معنی که شعر را به لحاظ تصویرگري به نقاشی و به لحاظ موسیقایی بودن کلام به موسیقی نزدیک کرده است؛ یعنی از طرفی با ابزارهاي علم بیان از قبیل تشبیه و استعاره به جاي سخن گفتن نقاشی کرده و از طرف دیگر با ابزارهاي علم بدیع مخصوصاً بدیع لفظی، موسیقی درونی شعررا اعتلا داده است.
به همین منظور در این بخش با استفاده از الگوي زبانشناختی یاکوبسن به طرح وبررسی این مسئله میپردازیم: از نظر یاکوبسن کارکرد شعري زبان، اصل تعادل یا معادل بودن کلمات را از محور گزینشی به محور ترکیبی کلام فرا می-افکند
وقتی شاعر– یا هر کاربر زبانی دیگر – در محور گزینش به انتخاب دست میزند، معمولاً انتخاب هاي بسیاري دارد. شاعر در مرحله انتخاب، معمولاً ازمیان واژه هاي هم معنا، هم صدا یا کلماتی که خانوادة دستوري یکسانی دارد واژه اي را انتخاب میکند. تا اینجا او قسمت عام و مشترك زبان را به کار برده است. به محض اینکه شاعر یا نویسنده در محور ترکیب، به منظور رعایت تناسب هاي لفظی، معنوي و موسیقایی انتخاب خاصی داشته باشد از بخش ادبی زبان نیز بهره مند شده است. این معناي گفته یاکوبسن است که متأسفانه سوء تعبیرهاي نامناسبی از آن به عمل آمده است.
با در نظر گرفتن دو محور جانشینی - گزینش - و هم نشینی - ترکیب - یعنی به ترتیب قدرت انتخاب شاعر در گزینش واژگان و واژه سازي و به دنبال آن قدرت وي درترکیب این عناصر در محور همنشینی - در صورتی که این همنشینی باعث برجسته سازي برخی عناصر واژگانی شود- بهتر میتوان دربارة هنر شاعري وي سخن گفت. از آنجا که دربارة قدرت ترکیبسازي، واژه سازي و دایرة غنی واژگان خاقانی - که همگی در محور جانشینی قرار دارد - حرفهاي زیادي گفته شده است، سعی می شود دراین قسمت به قدرت کاربرد کلمات در محور همنشینی نزد خاقانی نظري انداخته شود.
به طور خلاصه، واژگان در تقابل با یکدیگر در محور همنشینی - ترکیب - ارزش هاي خود را بیشتر نشان می دهند و از نگاه فرمالیستی مشخص تر میشوند. این نمود برتر ممکن است در چهار حوزة کلی روي دهد: جلوهگري موسیقایی، جلوهگري تصویري، جلوهگري تلفیقی وجلوهگري بدیعی.
1تشخّص موسیقایی
اینکه بارِ موسیقایی واژه در وجه تألیفی خود به جنبه تخیلی و عاطفی شعر یاري می رساند، نکته اي است که فرمالیست ها بخوبی آن را دریافتهاند. طبیعی است انتخاب یک واژه از میان مترادفات، دشوار نیست؛ اما این انتخاب زمانی سودمند میشود که با تناسبات آوایی دیگري همراه باشد. جادوي مجاورت اگرچه تفاوت نظم را از شعر، چندان متمایز نمیکند، ازشاخص هایی است که گاه کلام را تا حد معجزه بالا میکشد.
پخته جگران خام پوشان تریاك دهان زهر نوشان - - 584 انتخاب ترکیبات » پخته جگران، خام پوشان، تریاك دهان، زهر نوشان « ، گزینش تصادفی نبوده است؛ بلکه حوزة آوایی مشترك »سجع متوازي« در کنار تضاد، زیبایی خاصی به این بیت بخشیده تا جایی که آن را در حد یک بیت مشخص و نمایان ساخته است. نکته دیگر که بار موسیقایی کلام را دو برابر کرده، گزینش و به تبع آن همنشینی واژگان »جگران، خام، پوشان،تریاك، نوشان « که تکرار واج »آ« در آن ان، مجموعه تناسبات آوایی را دو چندان کرده است.
در نمونه هاي زیر قدرت استخدام واژگان در محور جانشینی و آنگاه تقابل واژگان در محور همنشینی کاملاً مشهود
است.
دیباچه روم را ز تو رنگ // آیینه زنگ را زتو زنگ
این بیت از بیت هایی است که ارزش موسیقایی آن نمود ویژه اي دارد، تناسبات آوایی به شرح زیر دیده می شود:
زنگ، زنگ: جناس تام - زنگ یکبار در معناي سیاه و یک باربه معنی زنگار - روم و رنگ - تناسب آوایی در صامت »ر - «، رنگ، زنگ، زنگ - تناسب آوایی در صامت »گ - « هم آوایی و سجع در واژه هاي »دیباچه و آیینه« علاوه بر آن تضاد حاصله از »روم وزنگ« نیز به زیبایی کلام افزوده است.
.2تشخّص تصویري
از دیگر شاخص هاي ارزشی واژگان، ارزش تصویري آنان است. تصویرپردازي خود را صرفاً در بافت تألیفی نشان می دهد. چون ضرورت تشکیل تصویر، حداقل وجود دو قطب است که در علم بیان با مشبه - مشبه به تعریف می-شود، پس طبیعی است که وجه تصویري واژگان در شکل دیالکتیکی - تقابل - آن نمود پیدا کند؛ این بدین معناست که تصویرسازي با تمام امکانات بیانی خود اعم از تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز ونمونه هاي کام ل تر آن یعنی آرکی تایپ، سمبل و رمز بر اساس یک رابطه دوگانه استوار است. این رابطه دوگانه بدان معناست که محور همنشینی شدیداً بر محور جانشینی تأثیرگذار است و خاقانی هم استادانه این محور را پرورانده است:
شکل تو به عالم سپنجی // نارنج حدیقه ترنجی
۳- این کد واج آرایی که در بلاغت غربی با سه نامalliteration , consonance, assonanceو در بلاغت اسلامی تحت عنوان توزیع شناخته می شود ازویژگی هاي موسیقایی تحفه العراقین است.