بخشی از مقاله

چکیده

در زمره انتقاداتی که مخالفان پرشمار متصوفه به پیروان این طریق وارد میکنند، رویآوری آنها به گوشهگیری و دوریگزینی از خلق و فرار از مسئولیتهای اجتماعی است و چون جهاد با متجاوزان به کیان اسلامی و دشمنان اسلام و نیز مبارزه با ظلم ظالمان، یکی از تکالیف دینی مسلمانان شمرده می شود، صوفیه در طول تاریخ همواره به گریز از مبارزه و شانه خالی کردن از بار جهاد و به تبع آن، بیاعتنایی به سرنوشت مسلمانان در مقابل ظالمان و متجاوزان متهم بوده اند.این پژوهش که با استفاده از روشهای تحقیق »توصیف« و »تحلیل محتوا« به انجام رسیده است، نشان میدهد که در تاریخ پر فراز و نشیب تصوف، دستکم گروهی از متصوفه نه تنها از مسئولیت مهم مبارزه و جهاد رویگردان نبوده اند، بلکه در صف اول جهاد و غزو در سرحدات اسلامی قرار داشته اند.در همین جهت، مقالهی حاضر ضمن پرداختن به موضوع شرکت صوفیه در غزوات اسلامی و بررسی زمینهها، انگیزه-ها و دلایل شرکت آنها در این غزوات، برخی از صوفیان غازی را با استفاده از منابع تاریخی تصوف و تراجم و شرح احوالها معرفی خواهد کرد.

کلید واژه ها: تصوف، صوفیان، غزو، غازی، جهاد

مقدمه

اهمیت جایگاه جهاد و قتال در راه خدا، در فرهنگ اسلامی، قابل انکار نیست. آیات متعددی از قرآن کریم، مسلمانان را به جهاد و قتال با دشمنان دین و دفع تجاوز آنها از حریم مسلمانان ترغیب میکند و ضمن برتری دادن مجاهدان بر سایر مسلمانان، مژدهی پاداش بزرگ اخروی به آنان میدهد.3 احادیث فراوانی از پیامبر اسلام - ص - و سایر ائمه - ع - نیز بر اهمیت جهاد در راه خدا تأکید میکند . در اهمیت مقولهی جهاد و قتال در راه دین، همین بس که فقه اسلامی آن را به عنوان یکی از فروعات دین برشمرده و احکامی را برای آن تعیین کرده است.کلمهی جهاد که خود دارای مشتقات متعددی در فرهنگ اسلامی و عربی است، مترادفاتی نیز دارد که »غزوه«، »غزو« و »غزا« از جمله آنهاست. برای این سه واژهی همریشه، در فرهنگها معانی متعددی آمده است که از جملهی آنها »جنگ کردن با دشمن«، »قصد دشمنان برای جنگ و غارت دیار ایشان« و »با دشمن دین جنگ کردن« است.

- دهخدا،:1377 ذیل واژه غزو - همچنین غزو، در معنی »لشکری است که به قصد قتال با کفار به جایی گسیل شوند در صورتی که پیامبرشخصاً همراه لشکر باشد.« - معین ،:1371 ذیل واژه غزو - »غازی « نیز مترادف کلمهی مجاهد است و به معنی »مرد پیکار و با دشمن دین کارزارکننده«، و »آنکه به جهت ثواب با اعدای دین حرب کند« آمده است. - دهخدا و معین: ذیل واژه غازی - بررسیهای تاریخی نشان میدهد که در سه سدهی نخستین پس از اسلام، همراه با گسترش دامنهی نفوذ این دین،مرزهای کشورهای اسلامی شاهد کارزارهای نظامی با دولتهای غیر مسلمان همسایه بوده است و بهطور طبیعی، مسلمانان عرب و غیر عرب از هر طبقه و صنفی، شرکت در این کارزارها و استقرار در مرکز درگیریها را به عنوان غزو و جهاد تلقی کرده و آن را تکلیفی دینی برای خود بهشمار میآوردند.

در این میان، حدود و مرزهای شام که از همان سالهای نخست پس از هجرت و به دلیل داشتن ویژگیهای طبیعی و فرهنگی و نیز قرار داشتن در همسایگی امپراطوری روم شرقی همواره شاهد جنگهای مسلمین بر ضد روم و بالعکس - تهاجم بیزانس به قلمرو اسلامی - بود، - برومند اعلم، - 33 : 1384 از نظر امنیتی برای مسلمانان اهمیت ویژه ای داشت و از همین رو همواره شاهد تردد و حتی اقامت مسلمانان معتقد و مؤمن از طبقات مختلف برای شرکت در فریضهی جهاد و قتال بود. - ن. ک سجادی، بی تا: ج 17، ش: - 6297 بر اساس شواهد متعدد تاریخی، بخش بزرگی از مسلمانان شرکت کننده در این غزوات را زهاد دو قرن نخستین پس ازاسلام تشکیل میدادند - همان جا - ، این زهاد نخستین که مکتب فکری و عملی تصوف را بنیان نهادند، شرکت در غزوات و اقامت در مرزهای اسلامی را برای خود یک فریضه میدانستند.

با این حال بخشی از سیرهی عملی این صوفیان زاهد که برخاسته از مشارب فکری آنان است، از جمله ترک دنیا و در پیش گرفتن خلوت و اجتناب از آمیزش با خلق، به منتقدان این طبقه فرصت داده است تا آنان را به عدم تلاش و بیتحرکی و در نتیجه عادت به تنبلی، خانقاه نشینی و بیاعتنایی به قوانین و اساس زندگی متهم کنند. - زرین کوب، - 36 :1389 انتساب این اتهامات به متصوفه نیز نه به مذهبی خاص از مذاهب اسلامی اختصاص دارد و نه به زمانهای خاص از تاریخ اسلام مربوط می شود بلکه صوفیه در میان پیروان هر دو مذهب تشیع و تسنن، به ویژه فقهای هر دو مذهب، در طول زمان مخالفان و منکران جدی داشته اند و » مکرر مورد طعن و نقد منکران بوده اند. - «زرین کوب، - 156 :1369

در میان معتقدان هر دو مذهب نیز، کسانی اقدام به تألیف کتب و نوشتن رسالاتی در رد عقاید آنان کرده اند. چنان که »ابن جوزی510 - «ه1116/م - 12 رمضان 592 ه - ، فقیه، محدث، متکلم و تاریخنگار حنبلیمذهب بغدادی، در کتاب تلبیس ابلیس خود به شکلی تند به رد عقاید متصوفه پرداخته و ضمن انگشت نهادن بر بسیاری از عقاید و باورها و کردار صوفیه، آنها را نتیجهی القای ابلیس دانسته و از جمله گوشهنشینی و مسئولیتگریزی آنها را مورد انتقاد قرار داده است. دکتر زرین کوب در کتاب دنباله جست و جو در تصوف ایران که یک فصل آن را به »نقد صوفی« اختصاص داده، برخی از انتقادات ابن جوزی را به تفصیل ذکر کرده است. - زرین کوب، 47 : 1389 - 9

در میان معاصران اهل سنت بهخصوص نویسندگان عرب نیز، کتب متعددی در رد باورهای صوفیه نوشته شده و درضمن آنها به فرار صوفیان از جهاد و مبارزه با متجاوزان و ظالمان و حتی همدستی با آنان اشاره شده است. یکی از این نویسندگان در کتاب خویش، الطرق الصوفیه، ضمن نقد افکار و آراء صوفیه در فصل پایانی کتاب خود، در باره »اعراض صوفیه از جهاد و امر به معروف و نهی از منکر« شواهدی را ذکر کرده است. نویسنده در این بخش، صوفیه را به »تثبیت روح تنبلی و سستی بین مسلمانان و عدم جدیت در امور دنیا و اهتمام نورزیدن برای کسب قدرت در مواجهه با دشمنان اسلام و عدم آشنایی با آداب مقابله با دشمن« متهم کرده و از قول شافعی ذکر کرده است که »بنیان تصوف بر تنبلی نهاده شده است. - « دجین السهلی ، 2005، 154 - 153

وی در ادامه به ذکر نمونه هایی از گریز معاریف متصوفه از جهاد آورده و از جمله غزالی را مثال زده است که با این که یکی از جنگهای صلیبی در زمان اورخ داد و با وجود کشتار عظیم مسلمانان بهدست مسیحیان در سال 492 ه.ق وی هیچ ذکری از این جنگ در نوشته-هایش نکرده است. - همان: . - 156 او حتی پا را از این فراتر گذاشته و برخی از صوفیان گذشته را به همدستی با متجاوزان متهم کرده است. - همان:173 - 164 پیروان تشیع و بهخصوص فقها نیزغالباً به رد اندیشه و رفتار صوفیان پرداختهاند و در طول تاریخ بهویژه در عصرصفویه و قاجار به مبارزهی جدی با پیروان تصوف برخاسته اند. »البته نقد بر صوفیه و طعن در عقاید و آرای آنها به فقها و متشرعه محدود نیست.

کسانی هم که تصوف را از نظرگاه اجتماعی، اخلاقی یا ادبی و تاریخی نگریسته اند، لااقل پارهای از دعاوی و اقوال صوفیه را در خور نقد و رد یافتهاند و آنچه را »تنبلی، خانقاه نشینی، مفتخواری، سربار جامعه بودن، بیاعتنایی به قوانین و اساس زندگی« میخوانند، از جمله مفاسد اخلاقی و اجتماعی میدانند که صوفی-گری جامع آنهاست... اینگونه اعتراضها در کلام کسانی که نهضتهای انقلابی را وسیلهی رهایی دنیای شرق از نفوذ غربیها تلقی میکنندغالباً، تکرار میشود.« - زرین کوب، همان: 37 - 36 با آنکه بسیاری از زهاد و صوفیان نخستین خود در سلسلهی راویان حدیث قرار داشتند1 و بهطور طبیعی احادیث فراوانی را در باب جهاد از پیامبر - ص - نقل کردهاند، شاید یکی از دلایلی که منتقدان صوفیه را بر آن داشته تا صوفیان را به جهادگریزی منسوب کنند، سکوتی است که مؤلفان صوفیه در تصنیفات خود نسبت به مقولهی »جهاد« به معنی اخص آن داشتهاند.

در غالب تصنیفات مهم صوفیه همچون شرح التعرف، رساله قشیریه، کشف المحجوب، طبقات الصوفیه و ... اگر چه بابی به »مجاهده« اختصاص داده شده است، اما کمتر اشارهای به مقولهی »جهاد« به معنی قتال و غزو با کافران شده است. آنجا نیز که به جهاد پرداخته شدهغالباً، منظور مشایخ صوفیه جهاد با نفس است که آنان از آن به » جهاد اکبر« تعبیر میکنند.آنان در بیشتر تصنیفات خود به استقبال حدیثی از پیامبر رفتهاند که جهاد به معنی جنگ با کفار را »جهاد اصغر« نامیده و از مجاهده با نفس به عنوان »جهاد اکبر« تعبیر کرده است. از جمله هجویری که معتقد است »رسول - ص - مجاهدت نفس را بر جهاد تفضیل نهاد« - هجویری، - 252 : 1373

نویسنده شرح التعرف هم با ارائهی تفسیری از این حدیث، نتیجه گرفته است که ] »پیامبر[ جهاد کافر را جهاد خردترین خواند و جهاد نفس را جهاد بزرگترین خواند از بهر آن که کافر را از خود به شمشیر دور توان کردن و دیو را به یاد خدای عز و جل از خویشتن دور توان کردن و نفس را از خویشتن دور کردن روی نیست.« - مستملی ، - 46 :1363 این دیدگاه بزرگان متصوفه و عرفان در ترجیح جهاد اکبر، هر چند نه به معنای گریز از جهاد در معنای جنگ با کفارباشد بلکه آن را مقدمه و زمینهای برای ورود به عرصهی جهاد بدانند، باز هم میتواند دستاویزی برای منتقدان و مخالفان آنان برای جهادگریزی صوفیه بهشمار رود.

در مقابل این انتقادات،مدافعان صوفیه و پژوهشگران بیطرف نیز کوشیدهاند تا با ارائهی شواهد تاریخی ثابت کنند که صوفیه نه تنها از زیر بار مسئولیتهای اجتماعی و همراهی با مردم شانه خالی نکرده اند بلکه در دورههای گوناگون و به شکلهای متفاوت نقش اجتماعی و سیاسی خود را ادا کرده اند. در نظر این گروه، زهد و اعراض از دنیا و مواظبت مستمر بر واجبات و مستحبات، صوفیان نخستین نه تنها به معنای مردم گریزی و فرار از مسئولیت آنان نبوده بلکه حتی نوعی قیام زاهدان بر ضد کسانی بوده که دین به دنیا میفروخته اند. - انصاری، - 22 :1371 برخی از مدافعان تصوف هم برای رفع اتهام مسئولیتگریزی و فرار از جهاد و مبارزهی صوفیان، تصوف را به دو دسته تصوف نظرگرا و و تصوف عملگرا - راستین - تقسیمبندی نموده و معتقدند که »هیچ مکتب اجتماعی سیاسی، به قدر تصوف راستین ضد نظامهای فاسد ظالم نبوده است تا بدان حد که از نظر صوفیان درست، هر نظامی، هر سلطانی، هر

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید