بخشی از مقاله
چکیده
نظر به اینکه رسالت در الگو حد واسط آرمان و افقهاست لذا نقش برجستهای در کلیت تدوین الگوی پایه دارد زیرا افقها برای تحقق رسالت و در راستای آرمانها تعریف میشوند و حسب رسالتهای متفاوت طبعاً افقهای متفاوتی قابل تصور است. افقهایی که تدابیر به معنی مؤلفههایی که جنبه ناسوتی داشته و مدیریت جریان پیشرفت در کشور به گونهای قابل رصد و تطبیق با مبانی و مفاهیم اصلی الگو را امکانپذیر مینماید، لذا تعریف درست و دقیق رسالت بسیار حائز اهمیت است. در پیشنویس سند الگوی پایه ذیل عنوان رسالت آمده است که: " رسالت تعهد آگاهانه و عقلانی ملت ایران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران به گسترش وحی و حکمت و تعالیم قرآن و اهل بیت - ع - از طریق :
· بسط معارف الهی و ایمان دینی
· التزام به دانش روز، علوم انسانی و زندگی حکمت بنیان
· پیادهسازی حقوق و احکام اسلام و تحقق عدالت و آبادانی در پرتو حمایت از محرومان و مستضعفان جهان
· توسعه اخوت و اخلاق اسلامی به منظور حرکت در جهت آرمانها و نیل به افق پیشرفت اسلامی - ایرانی است." در رابطه با گزارههای ذکر شده هم ابهاماتی وارد است و هم ایراداتی. دراین مقاله به اجمال به ایرادات و ابهامات پرداخته شده و در انتها تعریف مدنظر درمورد رسالت الگو وجامعه الگو درافق آورده شده است.
نظر به اینکه رسالت در الگو حد واسط آرمان و افق هاست لذا نقش برجسته ای در کلیت تدوین الگوی پایه دارد زیرا افق ها برای تحقق رسالت و در راستای آرمان ها تعریف می شوند و حسب رسالت های متفاوت طبعاً افق های متفاوتی قابل تصور است. افق هایی که تدابیر به معنی مولفه هایی که جنبه ناسوتی داشته و مدیریت جریان پیشرفت در کشور به گونه ای قابل رصد و تطبیق با مبانی و مفاهیم اصلی الگو را امکانپذیر می نماید، لذا تعریف درست و دقیق رسالت بسیار حائز اهمیت است. در پیش نویس سند الگوی پایه ذیل عنوان رسالت آمده است که: "رسالت تعهد آگاهانه و عقلانی ملت ایران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران به گسترش وحی و حکمت و تعالیم قرآن و اهل بیت - ع - از طریق :
· بسط معارف الهی و ایمان دینی
· التزام به دانش روز، علوم انسانی و زندگی حکمت بنیان
· پیاده سازی حقوق و احکام اسلام و تحقق عدالت و آبادانی در پرتو حمایت از محرومان و مستضعفان جهان
• توسعه اخوت و اخلاق اسلامی
به منظور حرکت در جهت آرمان ها و نیل به افق پیشرفت اسلامی - ایرانی است." در رابطه با گزاره های ذکر شده هم ابهاماتی وارد است و هم ایراداتی. ابهاماتی از این دستکه اصولاً مراد از "گسترش وحی" کدام است؟ با اعلام خاتمیت نبوت آیا گسترش وحی موضوعیت دارد؟ گسترش وحی امری پیامبرانه است یا کار یک ملت؟ آیا مراد گسترش آموزه های وحیانی است؟ چرا مسئولان نظام جمهوری اسلامی جدا و علاوه بر ملت ایران احصاء و مورد خطاب قرار گرفته اند؟ مگر آنان جزئی از ملت نیستند؟ اگر جدایند آیا رسالت مردم و مسئولان با توجه به تفاوت اختیارات و امکانات یکسان است؟
و ایراداتی از این دست که: گسترش وحی و تعالیم قرآن از طریق بسط معارف الهی که تکرار هدف در روش است یعنی گسترش تعالیم قرآن توسط بسط معارف الهی یا پیاده سازی حقوق و احکام اسلام در پرتو حمایت از محرومان و مستضعفان جهان که به نظر می رسد کاملاً باژگونه نوشته شده، بدین معنی که حمایت از محرومان و مستضعفان در پرتو پیاده سازی احکام اسلام امکانپذیر و معنا دار است و نه بر عکس. اما براستی رسالت ملت ایران که با بکارگیری و اجرائی شدن الگوی اسلامی پیشرفت قابل تحقق خواهد بود کدام است؟ به تعبیر دیگر در افق الگو 50 - سال دیگر - رسالت ملت ایران چه خواهد بود؟ یا چه باید باشد؟
برای پاسخ به این سو،ال لازم است ابتدا معانی ومفاهیم رسالت به اجمال مرور شود سپس به ادامه مطلب پرداخته گردد. درگذر به فرهنگ های لغات در مورد رسالت از جمله به این معانی اشاره شده است : پیغامبری ، پیغام بردن ، پیام آوردن از جانب خداوند ، ماموریت ، مسیولیت ،وظیفه ،سفارت . از سوی دیگر در مرور مفهومی به مقوله رسالت نیز به مواردی برمیخوریم مثل : رسالت یعنی اینکه از زمان تولد تا مرگ در زندگیمان چه کارهایی میخواهیم انجام دهیم ؟ چه چیزی از خودمان برای دیگران به جای میگذاریم ؟ رسالت ما درزندگی ما همان هدف نهایی و غایی ما درزندگی است .
دررابطه با معنی رسالت آنچه برداشت میشود یک معنی خاص رسالت انبیا الهی و پیامبران است که رسالتشان ابلاغ وحی به جامعه بوده است - ما علیک الالبلاغ المبین - تا بدین ترتیب با انذار وتبشیر - بیم و امید دادن - جامعه عصر خود را به صراط مستقیم الهی هدایت کنند. ویک معنی عام که مسیولیت و وظیفه وسفیر بودن است ومخاطب همه مردمند .
وقتی صحبت از جامعه ایران در افق الگوست یعنی از یک جامعه اسلامی -ایرانی صحبت میکنیم لذا این سوال مطرح میشود که چگونه بین معنای عام وخاص رسالت میتواند جمع اتفاق بیافتد ؟ زیرا بدیهی است جامعه اسلامی در سیطره هدایت وحی و انذار وتبشیر انبیائ الهی بویژه پیامبر خاتم - ص - طی مسیر میکند لذا ماموریت عام خود را درارتباط باماموریت خاص پیامبر باید تعریف کند. به نظر میرسد جمع وارتباط دو معنای خاص و عام رسالت را میتوان اینگونه بیان کرد که : رسالت پیامبر رساندن پیام خداوند و ابلاغ وحی به مردم - جامعه - است و رسالت جامعه جامه عمل پوشاندن به مفاهیم وحیانی و عملیاتی کردن آن آموزه هاست و بدین طریق معنا بخشی به زندگی وهدف غایی زندگی انسانی .
اگر چه ملت ایران در بلند مدت بخشی از امت اسلامی خواهد بود اما در همین افق زمانی الگو به عنوان یک جامعه با اکثریت تام مسلمانان و به عنوان جامعه ای که الگوی توسعه خود را از معانی ارزشی دینی و اسلامی اخذ کرده، رسالت اش را نیز از همین آموزه ها دریافت می کند و میفهمد. اگر خداوند تبارک و تعالی پیامبران را برای هدایت بشر فرستاده است، رسالت جامعه ایرانی در جغرافیای ایران نیز از کتاب کتاب خداوند و سنت پیامبرش باید فهم کرد.