بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر تلاش خواهد نمود تا با رویکردی کمینهگرا دستهای از کمیتنماها را در زبان فارسی مورد بررسی نحوی قرار دهد. درواقع هدف این مقاله متمایز کردن برخی از کمیتنماها در زبان فارسی و معرفی آنها نه به عنوان کمیتنما بلکه درجهنما است که در هسته گروهی موسوم به گروه درجه - DegP - جای میگیرند. سه واحدی که به عنوان درجهنما معرفی میشوند »چه«، »چقدر« و »خیلی« هستند که با کمیتنماهایی چون »هر« و »همه« تفاوت دارند.
علاوه بر دلایل نحوی و صوری، دلایل معنایی نیز شواهدی در حمایت از این نظر فراهم میکنند، به طوری که دو عنصر »هر« و »همه« اگرچه در برخی موارد دارای شباهتهای ساختاری با سه عنصر متمایزشده هستند، اما از لحاظ معنایی همان ویژگیها را نشان نمیدهند. درادامه، ضمن تعیین الگوهایی که سه کمیتنمای متمایز شده در آن قرار میگیرند، به بررسی ویژگیها و رفتارهای نحوی و در نهایت اشتراکات آنها پرداخته میشود. سپس این سه عنصر موسوم به درجهنما را به پیروی از اجر - 2003 - درجایگاه هسته فرافکن گروه درجه - - DegP قرارمیدهیم.
در زبان فارسی با توجه به این که سه درجهنمای مذکور در الگوهایی قرار میگیرند که از لحاظ معنایی همگی توصیفگر صفت هستند و حتی با وجود گروه اسمی نیز همچنان صفت را درجهبندی میکنند، هر یک از الگوهای مورد نظر را میتوان با استفاده از این فرافکن تحلیل نمود. در پایان متذکر میشویم اگرچه این فرافکن را برای هر سه عنصر یادشده میتوان به کار برد، اما در این زمینه تفاوتهایی نیز میان آنها وجود دارد.
.1 مقدمه
اگرچه اعضای مقوله »کمیتنما« همگی بر مفهوم کمیت دلالت دارند، اما تفاوتهایی هم میان آنها دیده میشود که تفکیک آنها را در برخی موارد ضروری میسازد. این پژوهش در صدد است در مقوله کمیتنما تقسیمبندی جدیدی مطرح نماید. در این راستا سه کمیتنمای »چه«، »چقدر« و »خیلی«، ویژگیها و رفتار نحویخاصی را از خود بروز میدهند که باعث شده است آنها را در یک گروه مجزا یعنی گروه درجهنما1قرار دهیم.
در زبانهای مختلف مطالعات فراوانی بر روی کمیتنماها انجام گرفته و اعضای این مقوله شناخته شده است - کینن و پاپرنو2، 2012 و بوبالجیک3، . - 2003 در این مقاله از میان پیشینه موجود، آثاری حائز اهمیت هستند که ویژگی درجهدار بودن در سه عضو این مجموعه شامل »چه«، »چقدر« و »خیلی« را به عنوان زیرگروهی از کمیتنما، یعنی درجهنما مدّنظر داشتهاند.
آثار موجود را میتوان به دودسته نحوی و معنایی تقسیم کرد که البته شمار بررسیهای معنایی در این حوزه بیش از بررسیهای نحوی است، اما آنچه اهمیت دارد خواه از لحاظ نحوی و خواه از لحاظ معنایی، وجود چنین خصوصیتی در تمام آن ساختهاست. از جنبه معنایی مهمترین ویژگی آن سه درجهنما، نمایش درجهای4 ساختی است که در آن قرار دارند.
درواقع ویژگی گفته شده علاوه بر آن که مستلزم حضور درجهنماست، به حضور »صفتکه« اساساً دارای موجودیتی درجهپذیر است نیز بستگی دارد. از میان آثاری که به این مفهوم اشاره کردهاند باید از کاستروویو میرو2007a - 1و - 2007b و گوتیِرز و آندوزا - 2011 - 2 در زبان اسپانیایی و رِت - 2008 - 3 در انگلیسی نام برد. پیوستاری بودن4، عنوان دیگری است که برخی نویسندگان مانند چرنیلووسکایا و نووِن2012 - 5 و - 2013 آن را در انگلیسی و هممعنی با »درجه« به کار بردهاند.
محور تمامی این آثار اشاره به مفهوم مرکزی درجه و پیوستار در ساختهای یاد شده است. علاوه بر این اجر - 347 :2003 - تحلیلی نحوی از وضعیت چنین ساختهاییارائه داده است. در اثر اخیر فرافکنی با عنوان درجه برای این ساختها درنظرگرفته شده است که درجهنماها در هسته آن و صفت در جایگاه متمم قرار دارد. ضمن این که از لحاظ آماری در پیشینه این بحث، از »چه« و »چقدر« اندکی گستردهتر از »خیلی« صحبت شده است اما بودن این ویژگی در هرسه عنصر حائز اهمیت است . به طور کلی وجود چنین ساختهایی در زبانهای مختلف میتواند نشانگر جهانی بودن این مفهوم نیز باشد.
از میان پژوهشهای انجام گرفته در زبان فارسی، علاوه بر آثار پیشین مانند صادقی و ارژنگ - 1357 - که از کمیتنماها به عنوان صفت یاد کردهاند، میتوان به سمیعیان - 1983 - ، معظمی - 1385 - ، صحرایی - 1389 - و قدیری - 1393 - اشاره کرد اما در این پژوهشها آنچه را که از آن به عنوان درجهنما یاد کردیم همان کمیت نما خوانده میشود و از خاصیت درجهای و پیوستاری بودن صحبتی به میان نیامده است. قائل شدن به زیرمجموعه-ای به نام درجهنما در مقوله کمیتنما، در مقاله حاضر مورد توجه قرار گرفته است، زیرا همانطور که گفتیم برخلاف سایر کمیتنماها، تنها سه عنصر گفته شده در بالا، این خصوصیت را از خود نشان میدهند
درواقع این سه واحد به طور مستقیم با مقوله »صفت« سروکار دارند که این ارتباط مستقیم در کمیتنماهای دیگر دیده نمیشود یا میتوان گفت دیگر کمیتنماها با مقوله اسم ارتباط دارند.