بخشی از مقاله

خلاصه

انسان موجودی است اجتماعی و همواره با عناصر و محیط اطراف خود در ارتباط است و نیاز به زیبا زیستن لازمه زندگی بشر است که وجه تحرک وتحول و تنوع و مثبت اندیشی شهرها محسوب شده است . دیدن فردا از طریق درک امروز و پند گرفتن از دیروز ʽروندی که در تمام شهرهای دنیا به صورت "مراکز فرهنگی " ظاهر گردیده ارزیابی شرایط فرهنگی و معماری امروز، شناخت نیازها و درگیر شدن با آنها و جستجوی راه حلی مناسب و رساندن جامعه به سطوحی از بالندگی که روزنه هایی ره به سوی آینده ای بهتر باز می کند، در پیشرفت جامعه بسیار مهم است.

تصویر واقعی ما همان چیزی است که در شهرهایمان ساخته شده و می شود، البته توسل به میراث فرهنگ ومعماری گذشته نیز باید به طریقی معقول و منطقی صورت گیرد. " مرکز فرهنگی" محلی متعلق به مردم شهرکه به منظور حضور معنی دار شهروندان در محیط و همچنین تقویت روابط فکری و اجتماعی طراحی میشود . مرکز فرهنگی" در برگیرنده مجموعه های با ارزش از لحاظ فرهنگ، هنر قدیم وجدید ، مکانی متعلق به مردم شهر که به منظور گذراندن اوقات فراغت شهروندان و همچنین تقویت روابط فکری و اجتماعی امری ضروری و اجتناب پذیر می باشد.

.1 مقدمه

محیط ساخته شده ای که ما به عنوان انسان در آن زندگی می کنیم از اهمیت بسزائی برخوردار است ومنظر معماری بر همه آنچه که انسان ها وروابط زیستی آنها ساخته و می سازند واقعیت این است که از زمان گذشته تا امروز ، در شهرها همواره فضاهایی برای اجتماع مردم و گفتگو در زمینه مسایل مختلف وجود داشته است . برگزاری چنین اجتماعاتی تا امروز مهمترین وجه پویایی شهرها محسوب شده است . روندی × که از گذشته وجود داشته ، امروزه در تمام شهرهای دنیا در قالب "مراکز فرهنگی " نمود پیدا کرده است.

مساله اصلی طراحی فضایی برای تعاملات اجتماعی افراد از قشرهای مختلف جامعه است . فضایی با انعطاف پذیری بالا که بتواند در نگاه اول افراد مختلف به خصوص قشر فرهنگی جامعه را به خود جذب کند.این فضا متنوع , ساده و قابل انعطاف است. از انجاییکه نیاز به ارتباط چهره به چهره با دیگران و ارائه اندیشه ها و افکار مثبت از ویژگی های روانی انسان هاست که در فضای شهری تبلور می یابد، آنچه اهمیت پرداختن به موضوع را نمایان می کند آنست که نسل جدید جمعیتی با دستیابی به اینترنت و فضای مجازی توانسته شیوه های دیگری از با هم بودن را تجربه کند شیوه های که با کمترین میزان کنترل و بالاترین میزان آزادی همراه است.

" مرکز فرهنگی" به مفهوم عام آن ، محلی متعلق به مردم شهر و جدا از تشکیلات اداری شهرداری است که به منظور حضور شهروندان و حیات اجتماعی طراحی میشود . ماهیت استقلال عملکرد مرکز فرهنگی ، از عملکرد مستقل شهروندان در اداره شهرشان مایه میگیرد . روشن است فرهنگ در جوامع شهری امروز ایران که بسیار وسیع و گسترده شده و روابط و ارتباطات آن پیچیده شده است برگزاری مرکز فعالیت های جمعی در شهرها لازم و ضروری است.

.2 مفهوم فرهنگ

جزء جدایی ناپذیر و مفهوم مورد نیاز در علوم اجتماعی است و مرجع پاسخ به همه اختلافات انسانی. امروزه فرهنگ در معنای وسیع آن به الگوهای زندگی و تفکر باز می گردد چرا که کاربرد مفهوم فرهنگ مستقیما به آنچه با معنا سروکار دارد، مربوط می شود.اما مطالعه علمی فرهنگ، تحول تاریخی آن را ایجاب می کند و این تحول تاریخی با تکوین اجتماعی تصور فرهنگ، در ارتباط است.

مطالعات فرهنگی که به مسائلی از قبیل همبستگی های اجتماعی، اعمال و عادات و ... پرداختند و بحث تلاقی فرهنگ ها را مطرح کردند. بحث استقلال فرهنگی اهمیتی ویژه دارد که با حفظ هویت جمعی بسیار نزدیک است چرا که فرهنگ و هویت دو مفهومی هستند که خواستگاه واحد دارند و لازم و ملزوم یکدیگرند. نکته مهم این است که فرهنگ در تمامی حوزه های جامعه، خود را آمرانه تحمیل نمی کند. فرایند فرهنگ پذیری اجتماعی، فرایندی بی نهایت پیچیده و ناخودآگاه است.

.3 پیدایش اجتماعی واژه و اندیشه فرهنگ

واژه فرهنگ که از کلمه لاتین cultura به معنی مراقبت کردن از مزارع و دام ها زاده شده است، جزء واژه های کهن زبان فرانسه است. کم کم این واژه تغییر معنایی داده و به معنای کشت و کار روی زمین بوده است اما تا پایان قرن هفدهم رواجی اندک می یابد و مورد پذیرش مراکز دانشگاهی قرار نمی گیرد و لذا وارد فرهنگ های لغت نمی شود.

در قرن هجدهم کم کم فرهنگ در معانی مجازی خود پذیرفته شده و وارد فرهنگ لغات آکادمی فرانسه شد اما در آن زمان فرهنگ با متمم های مفعولی همراه بود - مثل فرهنگ هنرها و فرهنگ علوم و ... - . کم کم فرهنگ از قید متمم ها رها شده و به شکل مستقل در معانی"شکل دهی و گسترش اندیشه و استعداد" به کار رفت. در قرن 18 فرهنگ فقط برای انسان به کار می رفت و در ایدئولوژی متفکران عصر روشنگری راه یافت و رفته رفته به واژه تمدن بسیار نزدیک شد.

.4 ابداع مفهوم علمی فرهنگ

پس از به وجود آمدن علومی چون جامعه شناسی و مردم شناسی و زیست شناسی و... پرسش های جدیدی به وجود آمد که به اختلافات بنیادین این علوم و تفاوت های آنان می 6پرداخت. برای پاسخ به این پرسش ها به مفهوم جدیدی نیاز است که آن مفهوم، فرهنگ است. واژه فرهنگ همه جا مطرح است اما همیشه در هاله ای از ابهام قرار داشت. لذا نیاز به تعریف این واژه احساس می شد.

لذا تعاریف متعددی از آن به وجود آمد، از جمله دو تصور عام - تعریف تایلور - و خاص - تعریف بؤاس - از فرهنگ. تایلور، مردم شناس انگلیسی، فرهنگ را "آن کل پیچیده ای می داند که شناخت ها، باورها، هنر، اخلاق، آداب و رسوم و دیگر توانایی ها یا عاداتی را که به وسیله انسان، به عنوان عضو جامعه کسب می گردد، شامل می شود". تایلور فرهنگ را تعبیری از کل زندگی انسان و اکتسابی می داند.

بؤاس چون پیش از مردم شناسی، جغرافی دان بود، در تعریف فرهنگ، بسیار بر نژاد تأکید داشت. او بعدها تعریف تایلور را پذیرفت.او مردم شناسی را به عنوان علم مشاهده مستقیم در نظر گرفت. بؤاس در مطالعه فرهنگ، معتقد به شناخت کامل فرهنگ بود. او فرهنگ را منحصر به فرد و خاص می دانست، لذا معتقد به نسبی گرایی فرهنگی بود. به نظر او، "هر فرهنگ از یک اسلوب ویژه برخوردار است که از طریق زبان و باورها و آداب و رسوم و نیز هنر و ... خود را نشان می دهد". دورکیم علی رغم اینکه پدیده های اجتماعی را دارای بعد فرهنگی می دانست، ولی از مفهوم فرهنگ استفاده نمی کرد.

دورکیم یک جامعه شناس بود ولی او نیز همانند بؤاس در تعریف فرهنگ به نوعی نسبیت فرهنگی معتقد بود. او تعریفی انعطاف پذیر از تمدن داشت و ویژگی های فرهنگی مختلف را خاص جوامع خاص می دانست. بدین ترتیب او به نوعی "ناحیه فرهنگی" معتقد بود. دورکیم تعریفی نظام مند از فرهنگ ندارد اما تعریف او از جامعه بر درک او از فرهنگ و تمدن، تأثیر بسیار داشت.

امروزه مفهوم فرهنگ، همه سودمندی خود را برای علوم اجتماعی حفظ کرده است. تخریب تصوری که از فرهنگ در نخستین کاربردهای این مفهوم وجود داشت و با نوعی بنیان گرایی و "اسطوره ریشه ها" همراه بود که برای هر فرهنگ خالص فرض می شد، مرحله ای بود ضروری، و پیشرفتی معناشناختی را امکان پذیر ساخت. بدین ترتیب توانستند بعد ارتباطی همه فرهنگ ها را آشکار سازند. - کوش، دنی - - 1381 -

5 .5 نگاهی بر مفهوم شناسی فضای شهری

شهر امروز حاصل یک سیر تطوری از دوران باستان، قرون وسطا، دوران نوزایی، انقلاب صنعتی است تا دوران فراصنعت و ظهور کلان شهرها، شهر های مجازی و جهان شهرها، متفکرین بزرگی به بیان نظریات خود در باب شهر، پرداخته اند که از میان آن ها میتوان به افلاطون، ارسطو، فارابی، بیکن، فوریه، تونیس، گافمن، لینچ، لوفبور، لودرو، هاروی و... اشاره کرد. شهر مفهومی است که میتوان از زوایای گوناگون همچون اقتصاد، فرهنگ، قدرت، زمان، خشونت، بیان، نشانه شناسی، فضا و... به آن نگریست.

"انسان شناسی شهری رویکردی جامع و کل گرا نسبت به شهر دارد که آن را در همه ی ابعادش و به صورت تفکیک شده و در ترکیبی پویا مورد مطالعه قرار میدهد". - فکوهی، همان . - 231:فصل مشترک فضا و شهر، وجود نوعی ابهام و پیچیدگی درون این مفاهیم است.با گسترش زندگی شهر نشینی، دریچه ای جدید به سوی جهانی نو پدیدار گشت؛ جهانی که حیات خاص خود را اقتضا مینمود، کنشگران خاصی را میطلبید، سیستم جمعی تازه ای را به دنبال داشت و نتیجتاً فضاها و خرده فضاها، اماکن و محیط های نوظهوری را ایجاد نمود. شهر، نماد قدرت و پیشرفت قلمداد شد؛ عناصر انسانی و غیر انسانی شهر امروز، همه و همه رنگ و بوی مدرنیته را به همره داشتند.

.6 مفهوم فضا

فضا نیز همانند سایر مفاهیم در ترمینولوژی علوم اجتماعی دارای نسبیت و پیچیدگی هایی است که در مواقعی با مفاهیمی همچون مکان و محیط هم پوشانی پیدا میکند؛ در صورتیکه واقعاً این طور نیست و باید با نگاهی خاص و دقیق به مفهوم هر یک از واژه های فضا، مکان و محیط نگریست."فضا مفهومی به خودی خود بدیهی نیست. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید