بخشی از مقاله

چکیده

شعر فارسی از آغاز آمیخته به اطلاعات و آگاهی های گوناگون سرایندگان آن بوده است . اصطلاحات و معارف عمومی رشته های دانش بشری از جمله اختر شناسی ، طب ، علوم معارف اسلامی ، آگاهی های تاریخی و جغرافیائی بطور وسیعی به مثابه ی مواد ادبی و زیبائی شناختی در شعر فارسی راه یافته است

این امر مخصوصاً از قرن ششم به بعد که شعر فارسی از دربار پادشاهان به حلقه های ادبا و شعر شناسان راه یافت و دشواری و سرشاری شعر از اطلاعات و معارف از امتیازات آن شمرده شد ، پررنگ تر و چشمگیر بوده است؛ مولوی ، و دیگر شاعران این قرون شعر خود را با مواد علمی ، تاریخی ، دینی و جامعه شناختی آکنده کرده اند و از آنها به عنوان دستمایه های بیان مفاهیم ذهنی خود سود جسته اند.

نگارندگان در این پژوهش برآنندبا استخراج نکات طبی مندرج در مثنوی و دیوان شمسِ مولوی از سوئی میزان گستره ی داشته های علمی این شاعر عارف ، در زمینه ی طب را مشخص نماید و از طرف دیگر به بررسی مطابقت این نکات با یافته های علمی اطبای قدیم ایران بپردازد ؛ چگونگی به کارگیری نکات طبی برای ال قاء مفاهیم ذهنیذ مولوی نیز مطمح نظر نگارندگان می باشد.    

این پژوهش نشان میدهد اولاً در دوران طلائی علمی ایران ، علم طب تقریباً با تمام جنبه های آن     - شناخت ،
درمان و پیشگیری جلوه - ی خاصی در آثار منظوم مولوی داشته است ، ثانیاً با بررسی و مطالعه ی کتب طبی در دسترس ، مطابقت کاملی بین نکات طبی مذکور در شعر این شاعر عارف و نظریات علمی اطبای نامی ایران زمین وجود دارد که این مطابقت نشانگر آگاهی شاعران با علم طب رایج در عصر زندگی خودشان است.

مقدمه

از آنجا که یکی از اصول کار در میان شاعران کلاسیک ایران زمین ، آشنائی بافنون و علوم مختلف بود ،شاعران بزرگ به خاطر رعایت این اصل و یا برحسب علاقه و استعداد و هوش و فراست ذاتی خویش به کسب فنون مختلف می پرداخته اند ؛ چنانچه وقتی زندگینامه ی هر یک از آنها را می خوانیم ، از گستردگی اطلاعات آنها در باره ی علوم و فنون مختلف مطلع می شویم ؛ از جمله ی این علوم و فنون ، ادبیات ، نجوم ، ریاضی ، فلسفه ، و طب است.

دراین میان برخی از بزرگان شعر بودند که اکثر این علوم را فرا گرفته و یا اطلاعاتی راجع به آ نها داشته اند ؛ علم طب نیز یکی از علومی بود که شاعرانی همچون فردوسی ، سعدی ، حافظ ، نظامی ، خاقانی و... به کسب اطلاعاتی در آن زمینه پرداخته اند و با بهره مندی از این اطلاعات ، اشعارشان از مفاهیم ارزشمند سرشار شده بود بطوریکه با ارائه ی یک نکته ی طبی ، هم اطلاعاتی به خواننده می دادند و هم مضمون عبارتی را که بدان اشاره می نمودند ، به آسانی می فهماندند 

مدت ها بود که کشورهای متمدن به گواهی تحقیقات چهل سال پیش محققینی چون مصطفوی ، ادعا میکردند که طب سنتیمخصوصاً طب قدیم ایران هیچگونه ارزش علمی نداشته و با اینکه مبنای طب امروزی همان طب سنتی ایران و یونان است ، آن را بکلی فاقد اعتبار و اهمیت تلقی می کردند

در حالی که اساس معلومات پزشکی امروز همان است که قدما بنیان گذاری کرده اند ؛ زیرا بسیاری از مطالبی که در کتب طب جدید می بینیم، عیناً از کتابهای پزشکی قدیم اقتباس شده است بدون اینکه کوچکترین اثری و نامی از دانشمندان قدیم برده شود و در عوض با تأثر از فرهنگ جدید همه چیز را ساخته و پرداخته ی تمدن مغرب زمین جلوه می دهند و این ، ظلم بزرگی در حق فرهنگ و تمدن قدیم ایران است .

سابقه ی طب سنتی در ایران به زمان زرتشت می رسد. در کتاب اوستا آمده است که توتیای پزشک هفت هزار سال قبل از میلاد ، گیاهان داروئی را می شناخته و با عصاره ی آنها به درمان بیماران می پرداخته است و به نظر می رسد که قدیمی ترین سند دنیا برای طب سنتی همان باشد. با گذشت زمان ، طب سنتی در یونان و سپس در ایران گسترش یافت و براساس تاریخ اطباءِ ایران و یونان ، طب سنتی را چندین بار دست به دست کردند ؛ زمانی که ایرانی ها موقعیت گسترش این طب را نیافته اند ؛ در یونان گسترش یافته و زمانی نیز این فرصت به ایرانی ها رسیده است .

پس از ظهور اسلام با ورود تعالیم بهداشتی اسلامی به قدرت طب سنتی افزوده شد و احادیث فراوانی در معالجه ی امراض با داروهای گیاهی و بکارگیری کارهای پیش گیرانه ای چون حجامت و فصد و ... آمده است ؛ خوشبختانه با این همه چالش ، طب سنتی ایران توانسته است راه خود را باز یافته و وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی نیز برآن شده است که از سال 1386 به شکل آکادمیک و دانشگاهی به تربیت متخصص طب سنتی اقدام نماید

قرون چهارم ، پنجم و قرن ششم از جمله دوره هائی هستند که در آن دوره علوم مختلف شرعی و عقلی مانند تفسیر ، حدیث ، کلام ، فلسفه ، ریاضی ، هیئت ، نجوم و طب بطور چشمگیری گسترش داده شده است و بزرگان زیادی در این دوره ظهور و آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته اند ؛ این دوره با حکومت امرای سامانی آغاز و در دوره ی حکومت غزنویان ادامه یافته و به جرأت می توان نام آن را عصر طلایی پیشرفت علوم شرعی و عقلی گذشته نامید. متأسفانه با روی کار آمدن خوارزمشاهیان و حمله ی مغول ، سیر نزولی به خود گرفت که در این میان مولوی را می توان جزء آخرین بازمانده های آن عصر دانست که با تدبیر عاقلانه ای راه روم را درپیش گرفته و خود را از معرکه نجات داده است .

بزرگانی چون زکریای رازی ، اخوینی بخارائی ، ابوریحان بیرونی ، ابومنصورهروی ، بوعلی سینا محصول این دوره هستند که علم پزشکی ایران به داشتن آنها به خود می بالد. گروه دیگری نیز از میان ادبا با عنوان شاعر برخاسته اند که در کنار فعالیت در عرصه سخنوری ، نگاهی نیز به علوم رایج زمان خود از جمله طب داشته اند که مولانا جلال الدین محمد بلخی از آن جمله بود که در تنوع بکارگیری اصطلاحات طبی و کثرت مضامین با بهرمندی ازاین علم به کلام خویش روح و لطافت خاصی بخشیده است

به گواهی بررسی نگارندگان جای تحقیقات مرتبط با اشارات و ارتباط شعر مولانا با مسئله طب، خالی می نماید؛ هرچند که در خلال دو همقال مربوط به طب در ادب فارسی با نامهای » تجلی طب در ادبیات فارسی و » نگاهی به اشعار طبی در ادب پارسی - و یک پایان نامه با عنوان طبیّات» در شعر فارسی از آغاز تا قرن هفتم -  اشارات پراکنده ای به این موضوع در شعر مولوی شده است.

مولانا و طب

مولوی که در میان ادب دوستان به یکی از عارفان بزرگ محسوب می شود؛ وی در سراسر آثار منظوم و منثور خویش در پروراندن و القای مفاهیم بلند اخلاقی و عرفانی به مخاطب خویش سعی و مهارتی بی نظیر داشت » مولوی مسائل مهم عرفانی و دینی و اخلاقی را مطرح می کند و هنگام توضیح ، به ایراد آیات و احادیث و امثال و یا تعریض به آنها مبادرت می جوید؛ وی در اثنای داستان ها و بیان مسائل دینی و اخلاقی و عرفانی از علوم مختلفی چون نجوم ، طب ، ... بهره می گیرد که نشان ده نده ی اطلاع این شاعر عارف ازمحتویات چنین علوم ی بوده است -

نگاهی به مثنوی و دیوان شمس از منظر پزشکیو مخصوصاً طب سنتی نشان از اطلاعات وسیع مولوی از علم طب دارد ؛ و در همه زمینه های پیشگیری ، شناخت دردها و درمان آنها ، مطالب قابل توجهی را بصورت ماهرانه در ذیل مباحث خویش ارائه نموده است ؛ برای بیان مطلب نگاهی اجمالی به مسائل پزشکی - علم الابدان - در طب قدیم ضروری است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید