بخشی از مقاله

چکیده :

این مقاله کوششی جهت تبیین و تشریح شمهای از شاخصها، بایدها و الزامات و پیش شرطهایی جهت رسیدن ایران اسلامی به قله های افتخار، عزتمندی، اقتدار و بالندگی در سطح منطقه و جهانی و همچنین شناسایی فرصتها و چالشها و موانع پیشرفت ایران اسلامی است.

بدون شک ایران اسلامی با سابقهی درخشان تاریخیاش میتواند به عنوان امالقری جهان اسلام و در نگاه دورتر به عنوان طلایهدار ارزشها، قداستها، و فرهنگها در سطح بینالمللی باشد. این امر منوط به این است که بتوانیم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را در ابعاد مختلف نمودار سازیم، تا ایران سربلند به جایگاه رفیع و برتر در عرصه فرهنگ، سیاست، تمدن، اقتصاد، علم و فناوری و علوم انسانی و اجتماعی و زیستی برسد.

این وادی و راه رسیدن به آن دور از دسترس نیست. با تقویت بنیهی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و دفاعی، تمسک ورزیدن به اصول چهارگانه - آگاهی، تلاش، نظم و اتحاد - میتوان به قلههای پیشرفت و ترقی دست یافت. مؤلفههایی چون احیاء جنبش نرمافزاری، تغییر و تحول در نظام مدیریتی، استراتژی گسترش مناسبات با کشورهای مختلف، احیاء حیات طیبه، برقراری امنیت، پاسداشت استقلال، وحدت عمومی، همبستگی و وفاق، آمادگی جهادی، نوسازی فرهنگی، انضباط اجتماعی، طراحی چشمانداز ملی با محوریت عدالتخواهی و تمسک به ارزشهای دینی میتوان به بلندترین درجات متعالی همهجانبه رسید تا به عنوان چهار قدرت برتر دنیا در تمامی زمینهها و عرصه ها باشیم.

مقدمه :

عبارت ایران به عنوان » قدرت هژمونیک « ، تصویری جدیدی است که مدتی است توسط برخی از دولتمردان و صاحب نظران در خصوص جمهوری اسلامی ایران بکار می برند.

هژمون در سیستم بین المللی بدان معناست که یک واحد سیاسی ، قدرت نفوذ ، رهبری و برتری بدون منازعه ای داشته باشد

از نظر صاحب نظران روابط بین الملل ، نظام هژمونیک دارای شاخص های ویژه ای همچون برتری نسبی در برابر سایر بازیگران ، قدرت داخلی و قدرت نفوذ و الهام بخشی ... می باشد . در حال حاضر ، غالب استراتژیست ها و مقامات غربی با ذکر این شاخص ها ایران را یک قدرت برتر - هژمون - منطقه ای معرفی می کنند.

»خاویر سولانا « هماهنگ کننده سیاست خارجه اتحادیه اروپا در اظهار نظری گفت :

ایران برای نخستین بار رهبری منطقه خاورمیانه را بدست گرفته است . ایران در جریان بازی قدرت آن قدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود. خاویر سولانا که براساس ارزیابی خود از توانمندی هسته ای ایران و موقعیت ایران در عراق و افغانستان ، نتیجه فوق را گرفت ، پیتر رادمن معاون امور امنیت بین الملل وزارت دفاع امریکا که افکارش مورد حمایت جدی کاخ سفید قرار دارد ، نیز به بعد دیگر قدرت برتر منطقه ای ایران اشاره دارد ، وی ایران را قدرت انقلابی با ایدئولوژی تسلط بر خاورمیانه و خلیج فارس خواند.

از سوی دیگر » جان ابی زید« پس از گذشت 6 سال از آغاز حیات سیاسی جمهوری خواهان اذعان نمود که » ارتش زمینی ، نیروی موشکی و توان دریایی ایران به اندازه ای قوی و کارآمد هستند که ایران را به قدرتمند ترین نیروی نظامی خاورمیانه تبدیل کرده است . » روبرت بانر « مامور سابق سازمان سیا با توجه به روند رو به پیشرفت قدرت ایران گفت : ما باید این واقعیت را قبول کنیم که ایران در آینده ای نزدیک کنترل خلیج فارس را در دست خواهد گرفت و زمانی که امریکا ، عراق را ترک کند ، ایران تنها قدرت منطقه ای خواهد بود.

تصویری که از ایران به عنوان یک قدرت هژمون ترسیم می شود تنها منحصر به مقامات و نخبگان غربی نیست بلکه در جهان اسلام و در میان شخصیت ها و جریانات اسلامی نیز چنین باوری وجود دارد . » سید برگه « یکی از شخصیت های فلسطینی در تحلیلی از موقعیت ایران اظهار داشت : جهان چه بخواهد و چه نخواهد این اراده الهی است که ایران را در جایگاه فرماندهی جهان اسلام قرار داده است . این یک مسئولیت تاریخی است که خدا به آن داده است .

فردای ایران بسیار روشن و مبرهن است ، زیرا توانسته است بستر لازم جهت رشد و شکوفایی در تمامی عرصه ها را برای خویش برای ارمغان بیاورد . اگر به الزامات و پیش شرط های موفقیت در راستای موفقیت توسعه پایبند باشیم می توان به قله ی پیشرفت و ترقی همه جانبه دست یافت .

آینده ایران روشن است، چون روشنفکران با غیرت دینی و بصیرت اندیشان دلسوز کوی علوی توانسته اند مقدمات لازم برای ایران برتر و سربلند فراهم نمایند. با احیای فرهنگ جنبش نرم افزایی در تمامی حوزه ها ، تغییر و تحول در نظام مدیریتی ، طراحی استراتژیهای مهم جهت گسترش مناسبات با نهادهای بین المللی ، برقراری امنیت و استقلال ، احیاء حیات طیبه و نوسازی در تمامی ابعاد و همچنین اجرای گام به گام چشم انداز 20 ساله می توان به افق روشن ایران ایمان داشت .

موقعیت جغرافیایی ایران ؛ فرصت ها و چالش ها :

کشور جمهوری اسلامی ایران امروز تنها بخش کوچکی از سرزمین تاریخی ایران را تشکیل می دهد . این سرزمین پهنه جغرافیایی وسیعی است که طی قرن ها قلمرو فرهنگ و تمدن کهن ایرانی به شمار می رود. وسعت این پهنه ، بسیار وسیع تر از کشور کنونی ایران و شامل سرزمین هایی است که یا در داخل فلات وسیع ایران و یا در حاشیه های آن قرار دارند.

کانون جغرافیایی یا ناحیه محوری سرزمین - pivot Area - را فلات مرکزی ایران تشکیل می دهد که در مدخل رشته کوه های عریض و فرسوده زاگرس در باختر و رشته کوه های باریک مرتفع البرز در شمال واقع شده است . در عین حال ، این منطقه از دیرباز محل استقرار طوایف بزرگ پارسی و پارتی بوده که از شاخه های اصلی نژاد آریایی به شمار می رفتند و طلایه داران استقرار نخستین حکومت های ایرانی تبار این سرزمین بوده اند . چگونگی استقرار طوایف پارسی در موطنشان که تقریبا با حدود جغرافیایی استان کنونی فارس در مرکز جغرافیایی ایران تطابق دارد ، بیانگر تقارن تاریخی و جغرافیایی ایران زمین بوده است و رنه گروسه آن را به شایستگی در اثر خود توصیف کرده است .

از جمله مهمترین ویژگی این سرزمین ، استقرار آن در منطقه ای حائل است که بدان یک نقش برجسته گذرگاهی بخشیده است . گذرگاهی میان قاره های بزرگ جهان ، میان چند قلمرو بزرگ جغرافیایی و میان چند حوزه دیرینه فرهنگی .

از دیدگاه نظری موقعیت های جغرافیایی سرزمین ها گوناگون و متنوع است . برخی موقعیت بری یا قاره ای و برخی دیگر موقعیت دریایی یا ساحلی دارند. پاره ای از وضعیت حائل ، عده ای دیگر از موقعیت حاشیه ای و برخی نیز از موقعیت گذرگاهی برخوردارند که هر یک از انواع این موقعیت ها در بردارنده امتیازات یا تنگناهایی است که تا حدودی ساختار اقتصاد سیاسی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. در این میان موقعیت های گذرگاهی از اهمیت و کارکردهای ویژه ای برخوردارند ؛ زیرا واسطه برقراری ارتباطات بین المللی بوده و این امتیاز را دارند که یا موجب انسداد و یا گشایش جریان مبادله و جابه جایی انرژی گردند.

موقعیت های گذرگاهی نیز یا زمینی هستند یا دریایی یا هوایی و یا مجموعه آنها . در این میان مکان های دارای موقعیت گذرگاهی سه گانه ، از اهمیت و اعتبار نسبی بیشتری برخوردارند.

از سوی دیگر اهمیت موقعیت های یاد شده بستگی به حوزه عملیاتی آنها با قلمرو کنش و واکنش های بین المللی دارد . آن دسته از موقعیت های گذرگاهی که در مقیاس منطقه ای - منظور حوزه های قاره ای - نقش آفرینی می کنند ، به موقعیت های ژئوپلیتیکی و برخی دیگر از موقعیت های گذرگاهی یا ژئوپلیتیکی که در سطح بین المللی عمل کرده و فرایندهای سیاسی در آنها اثرات جهانی از خود به جای می گذارند ، به موقعیت های ژئواستراتژیکی معروف اند.

موقعیت جغرافیایی سرزمین ایران در طول تاریخ همواره از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است ؛ چه هنگامی که جهان شناخته شده تنها به برقدیم یا قاره های کهن آسیا ، اروپا و آفریقا محدود می شد و چه امروزه که جهان سیاره ای گردیده و همه سرزمین ها و نواحی جغرافیایی در یک تعامل گسترده با یکدیگر به سر می برند. نکته جالب توجه اینکه در زمان های دور ؛ یعنی پیش از کشف قاره جدید ، سرزمین ایران در میانه جهان کهنی قرار داشت که از یک سو به چین - محل طلوع خورشید - و از سوی دیگر به سرزمین مغرب در آفریقا - محل غروب خورشید - ختم می شد .

شاید به همین سبب بود که در داستان های افسانه ای و شاهنامه فردوسی ، ایران را سرزمین نیم روز که در میانه جهان شناخته شده آن روز قرار داشت می نامیدند . همچنین این سرزمین همواره نقش پل ارتباطی میان قاره ای را ایفا می کرده ، با همین سبب کلیه مسیرهای ارتباطی میان قاره های کهن جهان چه از طریق راه های زمینی و چه دریایی و اینک هوایی ، الزاما از مدخل یا حاشیه آن عبور می کرده است .

عبور جاده های ابریشم و ادویه از فلات ایران ، که یکی چین و دیگری شبه قاره هند را به اروپا متصل می ساخت ، او گذشته های دور نقش برجسته ای به این سرزمین بخشیده بود . بعدها نیز به دنبال گسترش راه های دریایی ، خلیج فارس به عرصه رقابت میان قدرت های بزرگ دریایی جهان بدل گشت. امروز نیز با توسعه فنون هوانوردی و گسترش مبادلات هوایی ، اهمیت آسمان ایران ؛ به عنوان کوتاه ترین کریدور هوایی میان قاره ای ، علاوه بر اینکه کاهش نیافته بلکه افزون تر نیز گردیده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید