بخشی از مقاله

چکیده - امروزه مسائل اقتصادی متعدد از جمله گرانی زمین و مسکن، سبب شده است که انبوه سازی به عنوان راه حلی برای این مساله مطرح شود بدون آنکه به اجتماع پذیری و زیبایی شناسی این فضاها توجهی شود. از سوی دیگر با توجه به همین مسائل اقتصادی باید سعی شود که از بیهودگی و تزئینات اضافه که موجب افزایش هزینه ساخت و قیمت تمام شده مسکن می گردد پرهیز شود.

در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش تحلیلی-توصیفی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می که یکی از روش های نیل به فضاهای اجتماع پذیر، استفاده از انعطاف پذیری در معماری می باشد و معماری مینیمال به دلیل سادگی، بیشترین میزان انطباق با معماری انعطاف پذیر را دارا می باشد. کارهای آلخاندرو آراونا به عنوان نمونه ای بی بدیل از مسکن انعطاف پذیر در جهان مطرح می باشد که در این مقاله به بررسی نمونه ای از آنها پرداخته ایم.

-1 مقدمه

انسان ها در آشفتگی شهرهای امروز، به دنبال عرصه هایی با هویت های خاص هستند تا علاوه بر تامین آسایش و تعامل با همنوعان، در بستر پویایی اجتماعی به کمال متعالی خود نائل شوند. تعامل اجتماعی به معنای برقراری رابطه بین دو نفر یا بیشتر است که منجر به واکنشی میان آنها می شود و این نوع واکنش برای هر دو نفر شناخته شده است. بنابراین روابط بدون معنا در زمره این تعریف قرار نمی گیرد.

تعاملات اجتماعی و برقراری ارتباط می تواند یک موضوع فیزیکی، یک نگاه یا یک مکالمه بین افراد باشد که خود مستلزم تعریف رویدادها و فعالیت های متناسب و در نتیجه نقش پذیری مردم در فضا و عضویت آنها در گروه ها و شبکه های اجتماعی است. در واقع معماری و شهرسازی باید به جای افتراق و جدائی در پی افزایش تعاملات اجتماعی و همبستگی انسان ها باشد. اما آنچه امروزه در اغلب فضاهای شهری با آن روبرو هستیم کاهش روابط و مشارکت اجتماعی ساکنان در این فضاهاست[1] امروزه افزایش فردگرایی و از دست رفتن معنای مکان باعث کمرنگ شدن تعاملات اجتماعی بین افراد شده است.

همچنین با توجه به نگرش کمیت گرا به فضاهای عمومی، میزان کیفیت در تعاملات اجتماعی افراد کاهش یافته است.[2] به نظر می رسد که مولفه های محیطی یک مکان و تعاملات اجتماعی بین افراد در آن دارای رابطه ای منطقی باشد و از این رو محیط کالبدی و تاثیرات آن در تعاملات روزمره اجتماعی، از مسائلی است که در سال های اخیر از طرف متخصصین بسیاری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.[2]

از طرفی در دنیای امروز، مسائل اقتصادی، یکی از مهم ترین پارامترها در انتخاب مسکن توسط خانواده ها می باشد. در این میان انعطاف پذیری، به عنوان یکی از مولفه های محیطی موثر در افزایش تعاملات اجتماعی و ایجاد اجتماع پذیری و در عین حال کاهنده هزینه های ناشی از تعویض مسکن بسیار حائز اهمیت است. انعطاف پذیری به ایده انطباق در طول زمان اشاره دارد.

بنابراین، مسکن انعطاف پذیر مسکنی است که می تواند با تغییر نیازهای کاربران سازگار گردد و به درک نیازهای موردانتظار کاربران با مشارکت آنها منجر شود. مشارکت مردم در این فرایند، امکان انطباق مسکن با نیازهای آنها را افزایش می دهد و در نتیجه رضایت عمومی از مسکن را بالا می برد.[3] همچنین معماری مینیمال به عنوان سبکی که از کمترین ها، بیشترین استفاده را می برد، می تواند در کاهش هزینه های ساخت و ساز نقشی اساسی را ایفا کند و به کمک انعطاف پذیری، مسکنی کم هزینه و باصرفه را ایجاد نماید.

مینیمالیسم مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روش های ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبه فلسفی بنیان نهاده شده است و در معماری با نیاز شدید جوامع به ساخت ساختمان های کوچکتر، سریع و انبوه شکل گرفت. ویژگی های مینیمالیسم سادگی و ایجاز، تکرار و سریال گونه بودن، کاهش شی به اشکال اصلی هندسی، دقیق، خشک و با کناره های تیز و استفاده از فرم های واحد، استفاده از رنگ های عموما سرد و صنعتی، نفی مفاهیم عمیق فلسفی، سیاسی و اجتماعی، نفی هر گونه تاریخ گرایی و تاکید بر ادراک مستقیم، یکباره و کلی، مواجهه بیننده با شی می باشد.[4]

-2 اهداف پژوهش

اهمیت ایجاد تعاملات اجتماعی بین ساکنان، کاهش هزینه های اقتصادی و افزایش طول عمر استفاده از مسکن توسط هر خانوار، ضرورت شناسایی مولفه های تاثیرگذار در اجتماع پذیری فضاهای مسکونی و در نتیجه ایجاد فضاهای انعطاف پذیر را مشخص می سازد. لذا در پایان این تحقیق انتظار می رود به اهداف زیر دست یابیم:

-    چگونگی ایجاد فضاهایی اجتماع پذیر به سبک مینیمال در مجتمع های مسکونی، به گونه ای که به فضا نشاط و جذابیت لازم را جهت ایجاد تعاملات اجتماعی بین خانواده ها و افراد ساکن در مجموعه مسکونی فراهم نماید.

-    چگونگی ایجاد فضاهایی انعطاف پذیر به سبک مینیمال در مجتمع های مسکونی، به عنوان یکی از پارامترهای ایجادکننده اجتماع پذیری و همچنین کاهنده هزینه های اقتصادی مسکن، به گونه ای که بتواند استفاده طولانی تر و مداوم تری از فضاهای مسکونی را در طول عمر ساکنان آن فراهم کند.

-3 سوال های پژوهش

-  ضرورت و اهمیت برقرای تعاملات اجتماعی بین افراد ساکن در یک مجموعه مسکونی، چیست و چه فضاهایی به عنوان فضاهای اجتماع پذیر تلقی می شوند؟

-    انعطاف پذیری به عنوان یکی از راهکارهای ایجاد فضاهای اجتماع پذیر، به چه معنا می باشد و چگونه می توان یک فضای انعطاف پذیر طراحی کرد؟

-    سبک مینیمال، چگونه سبکی است و چه ویژگی هایی این سبک را، در طراحی فضاهای انعطاف پذیر، اجتماع پذیر و با صرفه اقتصادی، مناسب می سازد؟

-4 روش تحقیق

این تحقیق با رویکرد کیفی و از نوع تحلیلی- توصیفی است. پژوهش کیفی در پی آن است که پدیده های اجتماعی -کالبدی را در زمینه ای پیچیده توصیف یا تبیین کند و با نگاهی کل نگر به تحلیل آن بپردازد.[5] پژوهشگران کیفی اشیا را در موقعیت های طبیعی آنها مطالعه می کنند و می کوشند پدیده ها را بر حسب معنایی که مردم به آن می دهند، مفهوم سازی یا تفسیر کنند.[6]

-5 مینیمالیسم در معماری

مینیمالیسم یا کمینه گرائی، مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روش های ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشته شده است و در معماری با نیاز شدید جوامع به ساخت ساختمان های کوچکتر و سریع و انبوه شکل گرفت.[4]در معماری مینیمالیستی معمار تلاش می کند تا با کنار گذاشتن زوائد و ناسادگی ها که ذهن مخاطب را بیهوده به خود مشغول می دارند و تنها به کار بستن عناصر لازم، اثر خود را در معرض ادراک مخاطب قرار دهد. در این بین ایده مولف در یک سیر انتزاعی تکامل یافته و در صورت غلبه بر محدودیت های موجود - مسائلی چون اقتصاد، ضوابط کارفرما و ... - در نهایت انتزاع و فروکاستگی بیان می شد.[4]

یک معمار یا یک طراح ممکن است به سادگی و با استفاده از ایده های مینیمال، به طراحی اتاق های یک منزل یا کل یک ساختمان بپردازد. دیوارها را بدون کوچکترین انحنا و بدون استفاده از رنگ بسازد. به عبارت دیگر در این سبک طراحی، هنرمند یا مهندس کوچکترین تلاشی برای استفاده از جزئیات به منظور زینت دادن کار نمی کند و سعی می کند از حداقل امکانات بیشترین بهره را ببرد.[7]

امروزه مسجل است که مینیمالیسم از فلسفه فکری و معماری میس ون دروهه و تمایل وی به کاهش تزئینات در کار نشات گرفته است. میس فضا را همچون جریانی آزاد و مطبوع در بین توده داخلی بنا و همچنین داخل و خارج هدایت می کند. تمایل میس نه تنها کاستن جزئیات بلکه پیوند میان معماری و طبیعت نیز بوده است. می توان گفت که شیشه مهم ترین ماده برای مدرنیست های اولیه به حساب می آمد که پیوندی غیرمترقبه بین درون و برون ایجاد می کرد.[8]

جمله معروف کمتر بیشتر است، به نوعی شعار این رویکرد محسوب می شود. هر چند که یکی از دوره های درخشان معماری مینیمال، دهه 1960 می باشد، اما رویکرد تا به امروز به حیات خود ادامه داده و تا به امروز بسیار مورد توجه قرار گرفته و در این مدت، در تعامل با سایر رویکردها و نیز اندیشه های معماران و هنرمندان بزرگ به تکامل رسیده است.[4]

علاوه بر کسانی چون میس وندروهه و جانسون، معمارانی چون لوکوربوزیه - با اندیشه هایش در مورد پیوریسم - نیز در تکامل این رویکرد موثر بوده اند و رویکردهای متفاوت، از سوپرماتیسم روسیه و دادائیسم تا جنبش هنر مفهومی، در گفتمان با مینیمالیسم، آن را بارورتر کرده اند. اندیشه هایی همچون ذن و تفکرات بودائی نیز در سیر بازاندیشی فلسفی، با این جنبش همساز گشته اند. در سال های اخیر، رویکرد مینی مال دوباره مورد توجه قرار گرفته و در همه شاخه های هنر، از جمله معماری، مورد استفاده است. امروزه معماری مینیمال یکی از مهمترین الگوواره های معماری در جهان است و معماران فرانسه، دارای آثاری شاخص در معماری امروز جهان می باشند.[9]

-6 تعاملات اجتماعی و اجتماع پذیری

یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان نیاز به برقراری روابط اجتماعی است. به طور کلی میتوان تعاملات اجتماعی را به دو دسته: تعاملات نخستین و دومین تقسیم نمود. در تعاملات نخستین، روابط افراد بسیار صمیمی، عاطفی، رودررو و مستقیم است و در تعاملات دومین روابط افراد رسمی، عقلانی و غیر مستقیم است.[10] که به گفته اشپیگل هدف طراحی فضاهای شهری، تبدیل روابط دومین به نخستین می باشد.[11]

آزموند به دو نوع کیفیت فضایی با نام های گردآورنده و پراکننده کننده اشاره می کند. وی اصطلاح گردآورنده را به معنای هموارکننده ارتباطات اجتماعی به کار می برد که ویژگی های معماری -جغرافیایی فضا، راه برقرار شدن ارتباطات اجتماعی را هموار می سازد. پراکنده کننده به کیفیتی از جغرافیا یا معماری فضا گفته می شود که مانع برقرار شدن روابط روابط اجتماعی ثابت می شود.[12]

همچنین اسموند - - 2001 متوجه شد که هدف برخی از فضاها، مانند اتاق های انتظار راه آهن، برای جدا نگه داشتن افراد از یکدیگر است که او این فضاها را اجتماع گریز نامید. برخی دیگر مانند میزهای کنار خیابان کافه های فرانسوی، گرایش به جمع کردن مردم دارند که او این فضاها را اجتماع دوست نامید.[12] طبق مدل کانتر - - 1977، ویژگی های مولفه های محیطی یک مکان مطلوب برای ارتقا تعاملات اجتماعی را به دو بخش ویژگی های کالبدی و غیر کالبدی تقسیم می کنیم.

-7 ویژگی های کالبدی مولفه های محیطی موثر در ارتقا تعاملات اجتماعی ویژگی های کالبدی مولفه های محیطی موثر در ارتقا تعاملات اجتماعی، شامل موارد زیر است:

-    روابط فضایی: با سازماندهی فضایی و چیدمان مناسب فضایی می توان به سطح مناسبی از ارتباطات جمعی با فعالیت های موردنظر دست یافت.[13]

-    دسترسی: به معنای پذیرا بودن حضور اجتماعی افراد در خود است.[14] دسترسی ذهنی به این معنی است که یک مکان چگونه و برای چه کسانی باید در دسترس باشد و نیز به نحوه مالکیت مکان، در دسترس بودن آن برای گروه های خاص با نیازهای خاص مثل کودکان، سالخوردگان و وجود نمادها و المان ها در ایجاد حس مالکیت اشاره دارد.[15]

-    مقیاس: هر چه فضا و مکان بزرگتر و وسیع تر باشد طبیعی است که افراد بیشتری می توانند در آن جا تجمع کنند و امکان تعاملات اجتماعی بیشتری در آن وجود دارد.[16]

-    هندسه: فضاها و مکان های مرکزدار مثل دایره، مربع و غیره افراد را به سکون بیشتری دعوت می کنند و باعث ماندن افراد در مکان و در نتیجه تعاملات اجتماعی آنان می شود.[16]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید