بخشی از مقاله

چکیده:

موسیقی نیازی فیزیولوژیک، ذهنی، احساسی، اجتماعی و فرهنگی در زندگی انسان است و از طریق این نیازها ریشه گسترده در تاروپود زندگی بشر پیداکرده است. موسیقی رابطه زیستی و فیزیولوژیک با مغز آدمی دارد. ریتم، محرک بیولوژیک و ملودی مولد لذت، خوشی و خیالانگیزی است به این دلیل کوچکترین کنش ریتمیک و نوای موزون روح و جسم را برمیانگیزد و تحریک میکند.

در این مقاله به برسی ارتباط بین موسیقی و رنگ پرداختهشده که درنهایت سعی شده از این ارتباط در جهت هماهنگسازی کالکشن های طراحیشده و موسیقی صحنه برای تأثیرگذاری بیشتر بهره برد. روش کار بدین ترتیب است که نرمافزاری جهت تبدیل نتهای موسیقی به رنگ طراحیشده است که کاربرد آن در طراحی پارچه و نهایت کار، لباس است. با استفاده از این نرمافزار این امکان فراهم میشود تا بر اساس کد رنگی دریافتی از یک موسیقی انتخابی پارچهای طراحی شود که به همگونی حسی در بیننده و تأثیرگذاری بیشتر آن بیانجامد.

مقدمه:

موسیقی و رنگ به طرز عجیبی داراری روابطی هستند که نشان دهندهی شباهتهای این دو است. اولین بار نظریه همبستگی رنگ و موسیقی توسط آیزیک نیوتون فیزیکدان بنام مطرح شد >5]، وی بر این اعتقاد بود که طیف نوری شامل هفترنگی ست که این هفت رنگ به طریقی نامعلوم اما ساده مطابق با هفت نت موسیقی هستند و بین دو پدیده نور و صدا که منشأ رنگ و موسیقی هستند همبستگی وجود دارد.

اندیشه معادلسازی رنگ برای معادلسازی صدای موسیقیایی قدمتی طولانی دارد. موسیقی غربی دارای یک سیستم دوازده نتی متشکل از هفت نت کامل و پنج نیمپرده است. ایده استفاده از رنگ برای ارائه نتهای کامل موسیقی - نتهای طبیعی - بهصورت مشخص و ترکیب رنگهای مشابه برای ارائه نیمپردههای موزیکال میان آنها بهصورت عملی بهاندازه خود موسیقی قدمت دارد. دو حالت وجود دارد: ترکیبات رنگی این نیمپردهها بهوسیله رنگی جداگانه در حالت یک ارائه میشوند و در حالت دوم ارائه نمیشوند در هر دو حالت رنگ انتخابشده همچنین در نیمپرده مرجع حاضر است، بنابراین تئوری پشت چنین ایدهای سازگار میماند

افراد کرومیست اولین کسانی بودند که در این حوزه بهصورت عملی گام برداشتند. کرومیست ها از بدو تولد دارای حسی مبتنی بر چند حواس هستند، این حس که در حالت کامل خود سنتزیا نام دارد این توانایی را در فرد ایجاد میکند که بین حواس پنجگانه خود - لامسه، بویایی، چشایی، بویایی، بینایی - اشتراکی بیابند که دارای انواع مختلفی است. حوزه این پژوهش حول افرادی میچرخد که دارای اشتراکی بین حس بینایی و شنوایی میباشند. سنتزیا رنگ به صدا زمانی که صدا تجسم فکری رنگ یا اشکال عمومی ایجاد میکند نمود پیدا میکند که باعث میشود شخص حین نواخته شدن نتهای موسیقی رنگ آنها را هم مشاهده کند.

در این بین میتوان به نقاش معروف فرانسوی خانم ملیسا مک کراکن اشاره کرد. مک کراکن که مدعی ست رنگ موسیقی را میبیند به خلق تابلوهای نقاشی پرداخته است که حین گوش دادن به یک اثر موسیقی خاص در ذهن خود دیده است. وی بیان میدارد که برای من هر نت موسیقی تداعیگر رنگی ست که با ترکیب این رنگها میتوانم حس خود را حین گوش دادن به موسیقی به تصویر بکشم. با دقت در آثار مک کراکن به سهولت این باور ایجاد میشود که افراد عادی هم میتوانند این حس اشتراک را تنها با ترکیب رنگهای ارائهشده دریابند، میتوان گفت نقاشیهای وی کمک به جهتگیری ذهنی فرد میکند تا بتواند راحتتر ارتباط بین رنگ و موسیقی را بهصورت شخصی درک نماید.

شخص دیگری که در این حوزه پیشتاز است موسیقیدان معروف انگلیسی نیل هاربیسون است. او که با کارگذاری میکروچیپستی در مغز خود سعی در کشف رنگ صدا را دارد بیشتر برای توانایی گسترش داده خود در شنیدن رنگها و درک رنگهای خارج از توانایی چشم انسان شناخته میشود. تمام تلاشهای صورت گرفته توسط هاربیسون در جهت دستیابی به موسیقی قویتر از طریق شنیدن رنگها است.

همانطور که گفته شد آیزیک نیوتون نخستین فردی بود که نظریه همبستگی رنگ و صدا را در کتاب اپتیک - 1704 - ارائه داد وی به همراه این نظریه یک چرخهی رنگ را هم معرفی کرد که بیانگر رنگ هر نت موسیقی در اکتاوی مشخص است بعد از نیوتون اشخاص دیگری هم در این زمینه فرضیههایی ارائه نمودند اما چرخهی رنگ هرکدام مستقل از هم بودند و تعریف رنگ هر نت با دیگری تا حدودی متفاوت بود که در حالت کلی در تعریف تمامی این افراد شباهتهای زیادی را یافت شده است در این اثر تلاش شده است تا در کدگذاری از رنگهایی استفاده شود که دفعات بیشتری توسط افراد معروف معرفیشده است.

در این مقاله با استفاده از کدهای رنگی جمعآوریشده توسط افراد مذکور [3]، در شکل - 1 - نرمافزاری تهیهشده است تا به هر نت رنگی را اختصاص دهد. با این کدگذاری حین پخش موسیقی رنگی انحصاری در پارچه طراحیشده مشاهده میشود که تداعی گر حس بصری همزمان با حالت شنیداری موسیقی در فرد است.

تِئوری:

معرفی نرمافزار: RGB طی بررسیهایی که انجامشده است مشخص شد پیشازاین اقداماتی درزمینه طراحی نرمافزاری برای تبدیل موسیقی و رنگ به هم و البته در جهت عکس مسیری که در این پژوهش صورت گرفته که نتیجه یکسری از آنها طراحی نرمافزار RGB musiclab است. RGB musiclab موجب تبدیل مقدار RGB در یک تصویر و نقاط سطح - X,Y,Z - از شیء سهبعدی به صداهای مقیاس کروماتیک میشود برنامه RGB مقدار - red, green, blue - را از پیکسل های سمت چپ بالا به سمت راست پایین یک تصویر میخواند.

یک پیکسل یک هارمونی از سه نت از مقدار RGB را ایجاد میکند و طول نت بهوسیله روش پیکسل تعیین میگردد مقدار 120 یا 121 برای RGB مقدار Cمیانه است و مقدار 122 یا 123 یک مرحله نیمه از مقیاس را اضافه میکند که C# میباشد. سیاه خالص به معنی این است که B= 0 , R=0G=0 و هیچ صدایی وجود ندارد. اینیک پروسه اختصاصی نیست درواقع یک امتیاز از یک تصویر را بهطور مستقیم ترکیب میکند تکنیک موسیقی یک ترکیب الگوریتمی یا کامپوزیشن الگوریتمی نامیده میشود. همچنین این موسیقی مورد بصری یک هنر مولتیمدیا است و گاهی به یک سنتزیا اشاره دارد.

استفاده از دستگاه اکولایزر: یک روش برای داشتن یک خروجی رنگی از موسیقی استفاده از دستگاه اکولایزر است. در اکولایزر های تطبیقی حرفهای سیستم طوری عمل میکند که از طریق یک الگوریتم مناسب یک خروجی رنگی بر اساس فرکانس های دریافت شده بر روی مانیتور به نمایش درمیآید که چند نمونه از آن در شکل - 2 - مشاهده میشود.

در مراحل اولیه نویزهای موجود در یکصدا تا حد زیادی حذفشده تا صدا با وضوح بیشتری شنیده شود.

نتنویسی: با استفاده از نرمافزار نوشتن نتها، اصلاح و ذخیرهسازی آنها انجامگرفته است.

کد نویسی: بهصورت قراردادی و طبق اطلاعاتی که از قبل درباره نتها و رنگ آنها بهدستآمده همینطور با توجه به انتخاب رنگ با تعداد دفعات بیشتری توسط شخصیتهای معروف برای هر نت معرفیشده کد نویسی صورت گرفته است.

برنامهنویسی: در این مرحله با توجه به کد نویسی انجامشده برنامهنویسی صورت میگیرد. در این برنامهنویسی برای هر کد مقداری تعریف شد تا برنامه بر اساس آنها برای هر کد، خروجی رنگی مشخص داشته باشد و درنهایت برای هر موسیقی پس از کد نویسی، خروجی رنگی بگیرد، همچنین این برنامه قابلیت تغیر تعداد سطرها را دارد که خود باعث ایجاد تنوع در کار میشود. از این خروجیها بهعنوان پارچه در طراحی لباس با استفاده از نرمافزار مارولس استفاده شد ضمن اینکه حین کار با ابزارهای مربوط تغییراتی در طرح پارچهها ایجاد شد.

بحث و نتایج:

این سیستم قادر است با استفاده از موسیقی ارائهشده کد رنگی متناسبی با نتهای دریافتی محاسبه نماید که نتیجهی آن عرضه طرحی است که از این طرح در پارچه استفاده خواهد شد. این نظر بررسیشده است که همحسی شنیداری از این قطعه و بینایی از طرح نهایی سامانه، نگرش سنتزیا کرومیست را در شخص ایجاد میکند. در این پژوهش انتخاب قطعه موسیقی عامل بسیار مهم و تأثیرگذار است، چراکه تمامی روند پروژه را تحت شعاع قرار میدهد؛ بنابراین یک قطعه موسیقی ایرانی انتخابشده است تا خروجی کار مطابق با فرهنگ غنی کشورمان صورت گیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید