بخشی از مقاله

چکیده

صرف ساخت محور، رویکردی واژهبنیاد در توصیف و تحلیل فرایندهای واژهسازی است. در این نظریه، واژههای پیچیده بهعنوان «ساخت» درنظر گرفته می شوند؛ یعنی رابطهای نظاممند بین صورت و معنی این واژهها برقرار است. به اعتقاد صرف ساختمحور، ساختار واژگان از طرحوارهها و زیرطرحوارههای انتزاعی شکل گرفته است. طرحوارههای واژهسازی که براساس ارتباطات جانشینی میان واژهها ساخته میشوند، تعمیم هایی درباره مجموعه واژههای پیچیده موجود ارائه میدهند و نیز دستورالعمل خلق اشکال جدیدی از واژه را بیان می کنند.

طرحوارههای ساختی بخشی از واژگان سلسلهمراتبی با سطوح مختلفی از انتزاع هستند و ازاینرو می توانند در طرحوارههای پیچیده تری که رخداد همزمان دو یا چند فرایند واژهسازی را نشان می دهند، تجمیع و به الگویی برای ساخت واژههای جدید تبدیل شوند. همچنین، طرحوارهها در قالب «اصطلاحات ساختی«، شکلگیری واحدهای واژگانیای که دارای صورت و معنای خاص می باشند را بازنمایی میکنند.

در مقاله حاضر، به معرفی مفهوم طرحواره و کاربردهای آن در تحلیل عناصر واژگانی در سطوح مختلف از منظر صرف ساختمحور پرداخته میشود. در عینحال نمونههایی از زبان فارسی ارائه و کارآمدی این نظریه برای تحلیل الگوهای واژهسازی زبان فارسی موردبررسی قرار میگیرد.

ا. مقدمه

در مطالعات صرفی دو رویکرد برای توصیف و تحلیل واژه های پیچیده1، واژههای مشتق و مرکب، وجود دارد: رویکرد همنشینی2 و جانشینی.3 در رویکرد همنشینی، صرف اساساً تکواژبنیاد4 است و واژه حاصل پیوند خطی5 تکواژها میباشد. صرف تکواژبنیاد در مواردی که تناظر یکبهیک بین واژ-تکواژ وجود داشته باشد؛ برای نمونه، در زبانهای پیوندی6 که ویژگی ادغام7 تکواژها در آنها دیده نمیشود یا بهندرت دیده میشود، از عهده تحلیل ساختار واژهها برمیآید؛ اما در تبیین فرایندهایی مانند تغییر درونی پایه8، تبدیل9، تکرار10 و صرف ریشه و الگو11 با مشکل مواجه میشود. درمقابل، رویکرد جانشینی صرف را واژهبنیاد12 فرض میکند و واژه را نقطه شروع عملکردهای صرفی می داند. براساس این رویکرد، صرف پیوند خطی تکواژها برای تولید واژهها نیست.

یکی از نظریههایی که در چارچوب رویکرد جانشینی برای توصیف و بررسی رابطه نظاممند صورت و معنی در واژهسازی مطرحشد، نظریه «صرف ساختمحور» است. بانیم این نظریه عمدتاً توسط بوی2010 - 13الف - در کتابی با همین نام مطرح گردید. هدف این نظریه، درک بهتر ارتباط بین واژگان، صرف و نحو و نیز ویژگیهای معنایی واژههای پیچیده است. این نظریه چارچوبی ارائه میدهد که براساس آن میتوان تفاوت ها و اشتراکات واحدهای واژگانی را تحلیل کرد.

.2  طرحوارهها در صرف ساختمحور

در صرف ساختمحور، بنا به تعریف بوی 2010 - الف - «ساخت1ها» واحدهای اصلی توصیف و تحلیل زبانهای طبیعی درنظر گرفته میشوند. ساختهای صرفی روابط نظاممند صورت و معنی در سطح واژه هستند. برای نمونه، الگوی واژهسازی ]بن مضارع فعل + َنده-[ با همبسته معنایی ]شخص/چیزی که فعل را انجام میدهد[ هنگامی برای زبانآموز تثبیت میشود که به تعداد کافی واژههایی مانند »نویسنده«، »خواننده«، »راننده«، »پرنده« و غیره را فراگرفته باشد و ارتباط جانشینی با فعلهای مرتبط «نوشتن«، »خواندن«، »راندن«، »پریدن« و غیره را کشفکرده باشد. معنی وند فعلی «َنده-» فقط ازطریق ساخت صرفیای که این پسوند، جزئی از آن است برای زبانآموز قابلدستیابی است.

یکی از مبانی اصلی مطرح درنظریه موردِبحث این است که واژگان متشکل از طرحوارهها2 و زیرطرحوارههای انتزاعی3 است

طرحوارههای واژهسازی که براساس ارتباطات جانشینی میان واژهها ساخته میشوند، علاوهبر بازنمایی روابط منظم بین صورت و معنی مجموعهای از واژههای پیچیده، چگونگی شکلگیری واژههای پیچیده جدید را نیز نشان میدهند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید