بخشی از مقاله
چکیده
ادبیات فارسی و عربی تقریبا از ژانرهای - انواع ادبی - مشترکی در حوزه نثر برخوردارند. علی رغم فراوانی انواع نثر در زبان فارسی و عربی، نظریه یکپارچه و منسجمی برای تقسیم بندی آن ارائه نشده است. در این پژوهش کوشش شده با رویکردی ساختاری- مضمونی، الگویی برای تقسیم بندی انواع نثر در زبان عربی و فارسی ارائه شود. بر این اساس بیست و شش نوع نثرادبیِ مشترک در زبان فارسی و عربی شناسایی و معرفی شدند. این بیست و شش نوع نثر در سه دسته "روایتهای واقع گرایانه"، "روایتهای غیر واقع گرایانه" و "غیر روایی" تقسیم بندی گردیدهاند.
-1 مقدمه
از "نوع ادبی" یا ژانر - - genre تعاریف متعدد و گاه متعارضی در تحقیقات ادبی ارائه شده است که ذکر این تعاریف فایده چندانی در بر ندارد زیرا ارائه دادن تعریفی جامع و مانع در مورد بسیاری از مفاهیم علوم انسانی به سبب مشخص نبودن مرز مفاهیم، امری بسیار مشکل و مناقشه برانگیز است. از اینروست که در مورد بیشتر مفاهیم در علوم انسانیمعمولاً تعاریف متعددی وجود دارد که هرکدام بخشی از حقیقت را بیان می کنند و از قسمتهای دیگر آن غافل میمانند.
نوع ادبی نیز شامل این قاعده کلی است؛ لذا رویکرد تازه محققان علوم انسانی بجای "تعریف"، بیشتر گرایش به "توصیف" مسائل دارد. مراد از توصیف، روشن کردن ویژگیها و مصداقهای یک مفهوم است بگونهای که اجمالاً بتواند وجه تمایز آن مفهوم را با دیگر مفاهیم روشن کند. ما نیز در این پژوهش چنین رویکردی را پی میگیریم و بجای تعریف نوع ادبی به توصیف آن خواهیم پرداخت.
کارکرد ذهن انسان بگونهایست که وقتی در برابر انواع متکثری از یک پدیده قرار میگیرد، برای بررسی و تحلیل آنها، در گام نخست به تقسیم بندی و طبقه بندی آنها می پردازد. از اینرو تقسیم بندی مفاهیم و پدیدهها جزء مبادی و مقدمات یک علم قرار میگیرد. بر این اساس تقسیم بندی و طبقه بندی مفاهیم و پدیدهها، ناشی از یک ضرورت ذهنی بشر برای درک و تحلیل آنهاست.
این قضیه بالطبع در مورد آثار ادبی نیز صادق است، از اینرو متفکران ادبی بویژه فیلسوفان آنگاه که وارد حوزه مباحث ادبی شدند در گام اول، سعی در تقسیم بندی آنها کردند. تقسیم بندی آثار ادبی به شیوه های گوناگونی از جمله تقسیم بندی بر اساس زبان، سبک، مضمون، نوع، مکان، زمان و... صورت گرفته است. یکی از رایجترین و منطقی ترین تقسیم بندی های آثار ادبی، تقسیم بندی آنها بر اساس نوع یا ژانر است. بر این اساس، ژانر یا نوع ادبی عبارت است از مجموعه ویژگی های صوری یا محتوایی که بر اساس آن یک گروه از آثار ادبی از سایر آثار، متمایز و مجزا میشود.
-2 پیشینه بحث در مورد ژانرها یا انواع ادبی
نوع بندی آثار ادبی بطور مدون از "فن شعر" ارسطو آغاز شد. او ادبیات تخیلی را به سه نوع حماسی، غنایی و نمایشی- شامل دو زیرشاخه تراژدی و کمدی- تقسیم کرد. اشعاری را که در اوزان هروئیک سروده میشد، حماسی، آنها را که با لیر-ابزار موسیقی-انشاد میشد، لیریک و قسم سوم را که به قصد اجرا روی صحنه تحریر میگشت، درام نامید. این تقسیم بندی موافقان و مخالفان متعددی دارد
در میان منتقدان مسلمان هم، اینگونه تقسیمبندی ها رایج بود البته نه به استواری سهگانه ارسطویی؛ مثلا جاحظ ارکان شعر را بر چهار قسم میدانست: مدح، هجا، حکمی و بزمی - همایی، - 56 :1366 و یا قدامه بن جعفرشعرِ عرب را به دو گونه مدح و هجو تقسیم میکرد و دیگر اغراض شعری را منشعب از این دو نوع به شمار میآورد
در یک جمع بندی کلی میتوان گفت که متفکرانی که با زمینهذهنیِ فلسفی به نقد ادبی نگاه میکردند به نوعی، این تقسیم بندی را پذیرفتندمثلاً: گوته - 1749-1832م - در نوشتهای اظهار میکند که تنها سه شکلراستینِ شعر طبیعی وجود دارد:روایتِ واضح، هیجان آمیخته با وجد، نمایش بوسیلهخودِ شخص: حماسی، غنایی، نمایشی - ولک،:1377ج - 274/1 هگل، کارل روزنکرانتس، یوهان پاول ریشتر، گئورگ گوتفیرد گروینوس نیز عقیدهای مشابه با گوته داشتند. - زرقانی، - 83 :1388 اما همانطور که گفته شد تقسیم بندیانواعِ ارسطو مخالفان مهمی نیز داشت، از جمله رمانتیکها کهاساساً با تقسیمبندی ادبیات بر اساس انواع ادبی مخالف بودند زیرا بنیاد نظریه آنها بر برجسته کردن ویژگی خاص اثر ادبی متمرکز بود نه شباهت های آن با دیگر آثار.
بر اساس آرای آنان هر اثر دارای ویژگی هایخاصِ منحصر بفردی است که در تحلیل باید به آن توجه شود. یعنی وجوه اختلاف و تمایز اثر با دیگر آثار اهمیت دارد نه وجوه اشتراک آن با دیگر آثار و این بمنزله نفی گروه بندی آثار بر اساس نوع ادبی بود. بندتو کروچه، سیدنی و موریس بلانشو که میگوید: تنها اثر وجود دارد و نه ژانر و اثر در ژانر زندانی نمی شود از طرفداران این دیدگاه هستند.
پاره ای دیگر از محققان راه میانهای را برگزیدند؛ آنان معتقد بودند که تقسیم بندی ارسطویی مربوط به آثار دوره کلاسیک است و در دوران مدرن و پسامدرن مرز مشخصی میان انواع ادبی باقی نمانده است و از اینجا مفهوم بیناژانریت به میان آمد. شلینگ و رالف کوهن از طرفداران این نظریه هستند، کوهن در این زمینه گفته است: نوشتار پسامدرن مرز میان ژانرها را محو کرده است
در ادبیات فارسی و عربی تلاش مهمی در زمینه نقد نظریه ارسطو و شناسایی و طبقه بندی انواع ادبی که ویژه ادبیات عربی یا فارسی است نشده و تقریبا تمام آثاری- تا حدی که مولفان این مقاله آشنایی دارند- که در زمینه طبقه بندی انواع بویژه در شعر، صورت گرفته به نوعی تقلید از از نظر ارسطوست.
در حالیکه از نظر بعضی از پژوهشگران از جمله دکتر شفیعی کدکنی تقسیم بندی شعر فارسی بر اساس مدل ارسطویی یا اروپایی عبث و نا ممکن است: »آنچه به عنوان شعر غنایی یا تمثیلی یا حماسی و حکمی و عرفانی معرفی شده است، چندان مرزهای متداخل و درهم شدهای دارد که جز در عالم تعریف و مباحث مجرد و کلی نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد. تعریفاتی که ناقدان اروپایی از هرکدام از این انواع ادبی کردهاند به هنگام تطبیق و سنجش با نمونههایشعریِدَری قابل انطباق نیست
برخلاف شعر که از ابتدا نظرات مختلفی در مورد نوع شناسی آن ارائه شده است، نثر از چنین نوعشناسیای بهره مند نبوده است. فقدان نظریه ادبی در مورد تقسیم بندی انواع نثر ادبی، محاسن و معایبی برای حوزه ژانرپژوهی در ادبیات فارسی و عربی داشته است. بزرگترینحُسن این فقدان آن بود که پژوهشگران ادبیات فارسی و عربی مجبور بودند که خود بر اساس ویژگی های خاص ادبیات سرزمینشان به تقسیم بندی آثار ادبی نثر و نوع شناسی آن دست یازند. اما عیب بزرگ این مسئله فقر پشتوانه نظری در ادب فارسی و عربی برای ارائه الگویی برای نوع شناسی نثر ادبی بود.
-3 مدل های رایج در نوع شناس نثر
بیشتر تلاش محققان زبان عربی و فارسی مصروف تمایز میان نثرهای ادبی بر اساس محتوا و مضمون آثار شده است. اما این معیار برای تقسیم بندی، از اشکالات عمدهای خالی نیست،مثلا تقریباً در همه آثاری که در مورد انواع نثر نوشته شده است، ادبیات نمایشی بعنوان یک نوع ادبی جدید به حساب آمده در حالیکه نمایشی بودن اثر یک تقسیم بندی بر اساس ساختار است نه بر پایه محتوا و مضمون. به سبب وجود این تناقضات در آثار پژوهشی، ما در این تحقیق سعی کردیم پس از نقد مدلهای رایج در نوع شناسی، طرحی تازه برای طبقه بندی و شناسایی انواع ادبی نثر بر پایه آثار موجود در ادبیات فارسی و عربی ارائه کنیم.
-3-1 نوع شناسی نثر از منظر مضمون
رایج ترین معیاری که در تقسیم بندی نثر های ادبی موجود است تقسیم بندی آنان بر اساس مضمون آثار است اما این شیوه اگر به تنهایی بکار گرفته شود به دو دلیل عمده، ناقص است اول اینکه بدلیل سیال بود حوزه مضمون در آثار ادبی، مشکل تداخل انواع ادبی پدید میآید زیراتقریباً تمام آثار ادبی دارای طیف وسیع محتوایی و مضمونی هستند و این خود، کار تقسیم بندی و تشخیص مضمون آنان را ناممکن می سازد و بگونهای نفی غرض اصلی ما در ارائه تقسیم بندی و طبقه بندی نثرهای ادبی است. دوم اینکه شناسایی انواع ادبی از نظر مضمون موجب میشود که بعضی از انواع ادبی که بصورت بالفعل در ادبیات فارسی و عربی موجود است - مثل ادبیات نمایشی یا ادبیات داستانی -دیگر بعنوان یک نوع ادبی بحساب نیایند زیرا این انواع از نظر ساختار، نوع شناسی شدند نه از نظر مضمون.
-3-2 نوع شناسی نثر از منظر ساختار
شیوه دیگری که برای تقسیم بندی آثار ادبی وجود دارد، تقسیم بندی انواع نثر از نظر ساختار آثار است.