بخشی از مقاله
چکیده
آنچه در این مقاله ارائه میشود، عمدتا درباره ضرورت آموزش درک و فهم معنای آیات قرآن است. یکی از اهداف کلی آموزش قرآن باید توانایی فهم معنای عموم آیات قرآن - حداقل حدود 70 درصد قرآن - باشد.
به طور کلی به نظر میرسد، غیر از جنبههای عاطفی، انس با قرآن کریم و هدفهای به اصطلاح پرورشی درس قرآن و فعالیتهای فوق برنامه مربوط به آن، آنچه که بیشتر از نظر هدفهای شناختی و مهارتی از آموزش قرآن مورد نظر است، در سه محور زیر خلاصه میشود:
1 .توانایی روخوانی و روان خوانی تمام قرآن کریم - صحت قرائت - .
.2توانایی درک و فهم معنای آیات قرآن - حداقل حدود 70 درصد - .
.3آشنایی به مهمترین معارف قرآن کریم.
دستیابی به این سه هدف اساسی باید از ابتدای آموزش تا پایان آن در برنامه ریزی لحاظ شود.با توجه به تواناییها و ویژگیهای متفاوت دانش آموزان در دورهها و پایههای گوناگون تحصیلی، ضمن همراهی موزون و حساب شده این سه محور، به نظر میرسد که هدف اول محور اصلی برنامه آموزشی قرآن در دوره ابتدایی، محور دوم در دوره راهنمایی و محور سوم در دوره دبیرستان است.بدیهی است که تقویت و تکمیل هر یک از این هدفها باید در دورههای بعدی کاملا لحاظ شود.اصولا در طرحی که متکفل آموزش جامع قرآن باشد، این ارتباط موزون هدفها با یکدیگر، در برنامه ریزی آموزشی کاملا ضروری است.
.1 مقدمه
آیا دستیابی به هدفهای پیشنهادی ممکن است؟
به نظر ما این هدفها حداقل هدفهایی هستند که در سطح آموزش عمومی، دستیابی به آنها برای عموم آحاد جامعه به عنوان یک مسلمان، کاملا ضروریاند. نکته قابل توجه آن که اگر درس قرآن بخواهد به عنوان یک ماده درسی جدی مورد توجه باشد و در طول 12 سال آموزش پیگیری شود و تمام نیازهای اصلی آن در یک برنامه آموزشی حساب شده، شامل:
هدفها، روشها، معلم دارای صلاحیت، کتاب، وسایل کمک آموزشی، فناوری آموزشی مناسب و نظام صحیح ارزش یابی، تهیه و تدارک دیده شود، در وهله اول این درس باید از یک مجموعه هدفهای قابل توجه برخوردار گردد.شاید بسیاری از مشکلات موجود درباره عدم موفقیت این درس از آن جا نشأت گرفته است که این ماده درسی از تعریف هدفهای مناسبی برخوردار نیست و در نتیجه از آغاز سبک تلقی شده است.
به دنبال این نقص، تصور شده، هر معلمی میتواند از پس این برنامه و محتوا برآید؛ پس نه به رشته جداگانهای در تربیت معلم نیاز دارد و نه به سایر لوازم یک برنامه آموزشی جدی! البته ما در این جا در مقام بررسی مشکلات این درس نیستیم، فقط میخواهیم این نکته روشن شود که سبک گرفتن هدفهای یک درس نه تنها زمینه دستیابی به هدفها را لزوما فراهم نمیآورد، چه بسا خود عاملی برای تضعیف آن درس از نظر تأمین سایر لوازم یک برنامه آموزشی موفق گردد و نتیجه آن شود که امروز با آن رو به رو هستیم.
نکته بسیار مهم دیگر آن که بنابر قانون اساسی، زبان عربی از آن رو که زبان قرآن کریم و دین مبین اسلام است، باید از آغاز دوره راهنمایی تا پایان دبیرستان در تمام رشتهها و پایهها تدریس شود.این میزان آموزش حداقل 360 ساعت آموزش را شامل میگردد. از این رو، درس عربی باید به عنوان بهترین زمینه برای فهم قرآن به کار گرفته شود. خوشبختانه اصلاح این امر از جانب مقام معظم رهبری مورد تذکر و تأکید خاص قرار گرفته است و آن طور که به نظر میرسد، آموزش و پرورش نیز به طور جدی این تغییرات و اصلاحات را در دستور کار برنامه ریزان درس عربی و مؤلفان این کتابها قرار داده است.
با توضیحات فوق، تردیدی باقی نمیماند که ضمن بهره گیری از درس عربی، دستیابی به هدفهای ذکر شده برای درس قرآن کاملا ممکن است .
.2 ضرورت آموزش درک و فهم معنای آیات قرآن کریم
در کشور ما، تلقی رایج از آموزش قرآن کریم، غالبا آموزش قرائت است.از این رو، آموزش درک و فهم معنای آیات قرآن مورد توجه جدی قرار نگرفته و به میزان کافی روشهای متنوع و مناسبی برای آن ارائه نشده است وکاملا مشخص است که محرومیت از درک معنای آیات قرآن، دورماندن از حداقل تعلیم این کتاب عزیز است.
متاسفانه در عموم مراکز آموزشی و فرهنگی که دست اندر کار امر آموزش قرآن هستند نیز برای آموزش درک و فهم معنای آیات قرآن، برنامه ریزی مطلوبی صورت نگرفته و بهای لازم به آن داده نشده است.
قرآن کریم سخن و پیام روشن خداوند برای همه مردم است.قرآن چنین میفرماید: »هذا بیان للناس« ، »هذا بلاغ للناس« ، »هذا بصائر للناس«
راه استفاده از هر سخن و پیامی، شنیدن یا خواندن آن است. شنیدن یا خواندن به طور طبیعی شامل درک و فهم است و بدون آن، شنیدن یا خواندن به درستی انجام نمیشود. برای دریافت پیام الهی و آشنایی با سخن خداوند نیز باید قرآن کریم را بشنویم یا بخوانیم و این شنیدن یا خواندن باید به طور طبیعی همراه با درک و فهم باشد.
این تذکر در آغاز نوشتار حاضر ضروری است که ما نمیگوییم اگر افرادی همراه با قرائت قرآن قادر به فهم معنای آیات کریم نیستند، پس قرآن را به همین سبک رایج نیز قرائت نکنند، یا هیچ گونه اثر تربیتی و یا پاداشی بر کارشان مترتب نیست؛ بلکه به نظر ما این کار به دلایل گوناگون مفید است. از جمله آن که قرائت متن قرآن کریم-حتی بدون درک معنای آیات ، دست کم »ذکر«است؛ ذکری که هر مسلمان، با توجه به آشنایی به شأن و جایگاه قرآن کریم در دین مبین اسلام، میتواند به دنبال قرائت معمولی از آن بهرهمند شود. صرف نظر از این مسأله، در این نوشتار سخن بر سر این است که حداقل آموزش قرآن برای عموم افراد جامعه باید از چه سطحی برخوردار باشد. مدعا این است که علاوه بر توانایی قرائت صحیح، به سبک رایج، درک معنای آیات قرآن برای عموم افراد جامعه، اولا ضروری و ثانیا ممکن است.
با توجه به دلایل و توضیحاتی که خواهد آمد، روشن میشود که محرومیت از درک معنای آیات قرآن، دور ماندن از حداقل تعلیم این کتاب عزیز است و توانایی روخوانی و روان خوانی قرآن مجید هر چند مفید و ارزشمند است، ولی نمیتواند به عنوان حداقل آموزش عمومی قرآن کریم تلقی شود.