بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش در حیطه طنز و طنزپردازيِ گلستان مشخص میکند، بایستی عنوان »طنزپرداز« را به سعدي اطلاق کرد. مهمترین هدف طنز در گلستان هدف اجتماعی است. طنز گلستان ایجاد قهقهه نمی کند، بلکه خندة آن درونی و توأم با سرزنش است. سعدي آگاهانه اخلاق و مسائل تربیتی را طنزآلود و مطایبهآمیز ارائه میدهد. نباید تصور کرد سعدي صرفاً واعظی است، که بر مسند وعظ نشسته است و تنها هدف وي رهایی گمراهان است. هر چند این امر در جایگاه خود درست به نظر می رسد، اگر این مطلب مطلق فرض شود، از بسیاري از وجوه هنر سعدي در حکایت پردازي غافل ماندهایم. اگر سخنان دلنشین و طیبت آمیز او را از مواعظ وي حذف کنیم، بی شک بخش قابل توجهی از جذابیت سخن سعدي را کاستهایم؛ بنابراین هنر سعدي تنها در موعظه -که کار واعظ است- نیست و پرداختن به جنبه طنز گلستان ابعاد دیگر هنر سعدي در حکایتپردازي را مشخص می کند. کنایه، متناقض نمایی، تهکم، بزرگنمایی، حاضرجوابی، پرسش و پاسخ حکیمانه، تمثیل، استفاده از نمادهاي حیوانی، تحقیر، ساده دلی و بلاهت، قرار دادن دو ترکیب مقابل هم و... مهمترین عوامل و نکاتی هستند، که در روایت اسباب طنزپردازي سعدي را موجب گردیدهاند.
واژگان کلیدي: گلستان سعدي، طنز و طنزپردازي، هدف طنز، خندة طنز، اسباب ایجاد کنندة طنز در گلستان
مقدمه
سعدي را باید یکی از نویسندگان طنزپرداز ادب سنتی فارسی دانست که این شیوه بهخصوص در گلستان وي نمود و بروز دارد. البته منظور از طنز کاربرد آن به معناي مصطلح امروزي است که سعدي آن را گفتار طیبت آمیز و طربانگیز خوانده است که به وسیله شیرینی و شهد آن بتواند داروي تلخ نصیحت به خورد مخاطبانش دهد. بسیاري از عیب جویان، با غفلت از طنز و طیبت سعدي متوجه رویکرد طنازانه و شوخطبعی او در بیان نابسامانیها و انتقاد از معایب و مفاسد اجتماعی نشده اند و بر همین اساس نسبتهاي ناروا به سعدي داده اند. سعدي خود آگاه است که »داروي تلخ نصیحت« بی »شهد ظرافت« در طبایع اثرگذار نیست.
یکی از وجوه اصلی این ظرافت طبع طناز سعدي است. سعدي براي بیان حقیقتی ابتدا آن را به وسیله حکایت یا تمثیل مجسم میکند و پس ازآن موعظه و پند خود را در زمینه موردنظر ارائه میکند، اما ازآنجاکه اساساً موعظه و نصیحت سرد و کسالت آور است سعدي آن را با طنز و ظرافت همراه کرده است تا در مخاطب اثر کند. معنا و مضمون طنز سعدي در گلستان بیش تر با واقعیات سروکار دارد ولو اینکه نتیجه، کاریکاتوري از واقعیت یا تمثیل و اغراق گونه اي از وضعیت موجود باشد. هدف عمدة طنز سعدي جنبه عمومی و اجتماعی آن است، بهطوري که حتی آن قسمت از طنزهاي وي که ظاهراً تنها بهقصد خنداند ن خواننده است بازهم به جهان خارج از متن ربط مییابد. بر این اساس مهم ترین هدف طنز گلستان اصلاح جامعه و افراد آن است.
سعدي در گلستان طنز را وسیله اي براي انتقاد اجتماعی قرار داده است و به همین دلیل هیچ شخصی و قشري در گلستان از انتقادهاي طنزآلود شیخ اجل در امان نمانده اند. ازلحاظ محتوایی طنز سعدي غالباً در دو شکل به منصه ظهور میرسد. یکی طنز ناظر بر مسائل سیاسی و اجتماعی دیگر طنز ناظر بر مسائل تربیتی و خانوادگی. طنز سعدي در گلستان، در عینسادگی از انسجام و توالی منطقی مطالب و پختگی و یکپارچگی طرح برخوردار اس ت، سعدي از ارائه طنزهاي مختلف در قالب طرحی واحد که سرانجامش ملالت خواننده شود پرهیزکرده است و براي حسن کار و قبول خواننده در هرموردي طرحی نو و مناسب و درعینحال یکپارچه اندیشیده است.
تعریفها و نظریههاي طنز
طنز در معناي لغوي آن به معناي ریشخند کردن که در ادب سنتی فارسی به عنوان یک نوع مستقل ادبی به شمار نمیآمده و حدود مشخصی با دیگر مضامین انتقادي و خنده آور مانند هجو و هزل و مطایبه نداشته است، اما امروزه با شناختن ویژگیهاي هرکدام از این مضامین انتقادي میتوان مرز بین آن ها را مشخص و آثار سنتی ادب فارسی را از این حیث طبقهبندي کرد. طنز در بیان امروزي آن عبارت است از بیان کنایهآمیز و همراه با مطایبه و مزاحِ حقیقت یا مقصودي که گاهی نمیتوان بهصراحت ابراز نمودهدف. آن عموماً انتقاد و شکوههاي رندانه از پدیدههاي اجتماعی مانند ظلم، تزویر،بیعدالتی، مفاسد اخلاقی و... است.این شکل از بیان مسائل هنگامی رخ می دهد که نویسنده یا شاعر نمیتواندناخشنودي و قضاوت خویش را از این مسائل عریان بیان کند.
طنز مقوله اي است که میتوان به راحتی کسی را با آن دست انداخت و از میدان به در کرد و درعینحال بديهایش راآشکار کرد . با توجه به تأثیرگذاري طنز در بیان زشتیها و عیب هاي جامعه، چه در مقوله سیاسی و یا اجتماعی میتوان اذعان کرد که زبان طنز رساتر و برتر از زبان دیگر نوشتههاست.در این جایگاه طنز را میتوان این گونه تعریف کرد: حکایتی که از مشکلات و مسائل اجتماعی برمیآید و نویسنده آن مسائل را با شوخطبعی خویش بیان میکند. طنزپرداز به این وسیله معایب، مفاسد و رذایل افراد، گروه ها و حرفهها را مشخص میکند و از آنها انتقاد میکند.
حسن انوري براي تعریف طنز ادبی فرمول زیر ارائه میکند:»پدیده+ وضع در غیر ما وضع له+ بیان+ انتقاد+ جوهر شعري و ادبی= طنز ادبی« - انوري، . - 57 :1379
طنزپرداز بهنوعی آیینه دار جامعه خود است که به معایب و مفاسد و آدابورسوم مسخرة زمانه اش میتازد و یا با استهزاء نقایص و معایب دیگران را انتقاد میکند. در مورد دیرینگی و سابقه تاریخی مقوله طنز نیز باید گفت هرچند طنز به معنی غربی آن یعنی مرادف با staire مقولهاي تازه است اما ازلحاظ مفهوم آن – انتقاد همراه با شوخطبعی- در ادب سنتی ما وجود داشته است. »این طور که پیداست بزرگان اندیشه و ادب ما خیلی زود به تأثیر طنز در تهذیب اخلاق جامعه و مبارزه با ناهنجاريهاي اجتماعی پی برده اند. در آثار سنائی و عطار میبینیم که از شیوهاي شبیه طنز امروز غربی، براي تبلیغ افکار خود استفاده کردهاند« - پزشک زاد، . - 43 :1382
هدف طنز
ازآنجایی که طنزنویس در پی مضحک نشان دادن نقاط ضعف و غیراصولی افراد و جامعه است و با این شیوه این بی رسمی ها را برجسته می کند، بدون شک یکی از مهم ترین اهداف طنز ایجاد انگیزه در مردم و به تفکر واداشتن ایشان است تا نابهنجاريهاي جامعه را بهتر ببینند و تشخیص دهند و درباره آنها بیندیشند.»نابهنجاريهاي انسانها تهدیدي براي تمدن محسوب میشوند و طنزپرداز احساس وظیفه می کند تا با گوشزد کردن این بدي ها به اصلاح خود و جامعه اش بپردازد و به افراد خاطی این امکان را بدهد تا انتقاد را درك کنند و به اصلاح خود بپردازند. طنز باید بهگونه اي تأثیرگذار و برانگیزنده ارائه شود. هدف طنز، اصلاح جامعه و روش آن حمله به ریاکاري و نابهنجاري از طریق برخورد کنایی با ارزشهاست« - هریس، . - 115 :1386درایدن دراینباره بر این عقیده است که »هدف راستین طنز، اصلاح پلیديهاست« - پلارد، . - 5 :1381
خندة طنز
در طنز خنده ابزار است و نه هدف. طنز الزاماً خنده و قهقهه ایجاد نمیکند و در بسیاري از موارد آنچه طنز ایجاد میکند نوعی ریشخند یا زهرخند است که غالباً هم با حالتی از تفکر و تأثر همراه است - خندة درونی - . » خندة طنز، از سربیخیالی و ولنگاري نیست بلکه پیوسته با حالتی از تمسخر و سرزنش توأم است« - شوقی نوبر، . - 116 :1371ایرج پزشک زاد نیز در کتاب طنز فاخر سعدي بر این نکته تأکید می کند که در طنز خنده، مسأله سبک و شیوه است که میتواند باشد یا نباشد. نباید تصور کرد طنزي که ما را نمیخنداند طنز نیست - پزشک زاد، . - 38 :1382
خلاصه آن که نباید ما از طنز توقع همان خندة فکاهه و لطیفه را داشته باشیم؛ بر این اساس نباید حکایتهاي گلستان را به این دلیل که چنین خندهاي ایجاد نمیکند از عنوان طنز محروم کنیم و ایضاً سعدي را از عنوان طنزپرداز. شفیعی کدکنی معتقد است که » میان طنز و خنده ملازمه اي نیست، گاه، یک طنز میتواند شخصی را بگریاند« - شفیعی کدکنی، . - 40 : 1384 طنز سعدي نیز بهصورت کنایی و طعنهآمیز واقعیت هاي اجتماعی و سیاسی جامعه را به تصویر میکشد، ازاینرو این گونه نیست که طنز وي در تلازم با خندة صرف باشد، بنابراین نباید آن را با فکاهی مخلوط کنیم و از عمق مفهوم طنز وي غافل شویم.
تفاوت طنز با هزل و هجو و فکاهی
طنز به مسائل اجتماعی می پردازد و چندان مختص به فرد نیست. انتقاد آن اجتماعی است و نه فردي و سعی درعلتیابی مسائل دارد؛اما هزل برعکس طنز است. انتقاد آن بیش تر فردي است و مانند طنز به ریشهیابی قضایانمی پردازد.از این حیث انگیزه خلق یک اثر طنزي براي طنزنویس باید ا حساس ضرورت باشد نه تفنن. این ضرورت را انگیزه هاي اجتماعی و سیاسی مشخص می کند و نه مقاصد شخصی؛ بنابراین طنزنویس باید از بینش سیاسی و اجتماعی عمیق برخوردار باشد » تفاوت طنزنویس و فکاهه نویس در این است که گرچه هردو یک موضوع را مینویسند و گرچه هردو خواننده رامیخندانند، طنزنویس از دید و بینش عمیق اجتماعی برخوردار است، درحالی که فکاهه نویس فاقد آن است.
طنزنویس خواننده را به تفکر وامی دارد و به مسائل عمیق و مهمتري رهنمون میشود، حالآنکه فکاهه نویس تنها به شرح یک حادثه مجرد بسنده می کند و ناچار اندیشه خواننده با خندة او پایان می گیرد. طنزنویس مصور عصر خویش است. فکاهه نویس مصور رویدادهاي مضحک زندگی آدمهاي پراکندة عصر خویش است« - تنکابنی، . - 173 :1348در تفاوت طنز و هجو باید گفت در هجو به شکل مستقیم پدیدهها مورد نکوهش نویسنده قرار می گیرند اما در طنز روش بیان غیرم ستقیم است و عیبها بهطورکلی بیان می گردند؛ بر این اساس طنز و هجو ازلحاظ نقد عیوب و نواقص به هم نزدیک اند با این تفاوت که طنز صراحت بیان هجو را ندارد و زبان آن نیز پاك تر از هجو است؛ هجو گستاخ و پرده در است اما طنز آمیخته با ابهام است و با ظرافت بیشتري عمل میکند.
شفیعی کدکنی ساحت طنز را از هزل و هجو جدا می داند اما معتقد است که میتوانند داراي عنصر طنز باشند » باید توجه داشت که میان هزل و هجو و مضاحک، با طنز تفاوت بسیار وجود دارد؛ ممکن است هریک از این انواع داراي ویژگی طنز باشد و ممکن است نباشد. نه هر طنزي هزل و هجو و مضحکه است و نه هر هزل و هجو و مضحکه اي، طنز. بسیاري از هجوها، به ویژه هجوهاي رکیک و دشنامگونه، فاقد خصوصیت طنزند و بعضی از آنها برخوردار از زمینه طنزآمیز« - شفیعی کدکنی، . - 39 :1384