بخشی از مقاله

مقدمه:

در پارادیم جدید تعلیم و تربیت، حفظ استانداردهای بالای آموزشی در گرو قرار دادن هنر و زیباشناسی به عنوان هسته اصلی برنامه درسی یا اصلاح نظام آموزشی است - کورتیز، 1999؛ به نقل از مهرمحمدی، . - 1383 آرانس در صدد تبیین این نکته برآمده که برنامه درسی هنر از طریق انتقال مهارتهای ادراکی نقش مهمی در موفقیت دانشآموزان نه تنها در زمینه هنر بلکه همه موضوعات درسی دارد.

مهرمحمدی اذعان نموده که در هنر مراتبی هست که به جهت سازگاری با تخیل و اکتشاف، میتواند به تحقق اهداف تعلیم و تربیت کمک کند - امینی، . - 1384 امینی نیز به اهمیت کارکرد نظام آموزشی در زمینه پرورش قابلیتهای زیباییشناختی دانش آموزان پرداخته است و بیان میدارد که تربیت هنری، در ابعاد مختلفی نظیر بروز خلاقیت، رشد عاطفی و اخلاقی، ایجاد مهارتهای حرکتی و دست ورزی مواد و وسایل، پرورش قابلیتهای گروهی و ارتباطی دانشآموزان دارای تأثیرات قابل ملاحظهای است

بیان مسئله:

در مورد اهداف تربیت هنری و زیباییشناختی در برنامه درسی، در یک تقسیمبندی کلی دو دسته ماهیتگرایی و کاربردگرایی وجود دارد. ماهیتگرایان معتقدند که هنر یک تجربه یادگیری منحصر به فرد را فراهم میسازد که این تجربه، از طریق یک برنامه درسی کیفی و کارآمد به منصّه ظهور میرسد که در هیچ یک از حوزههای محتوایی دیگر برنامه درسی وجود ندارد.

دیدگاه ماهیت گرایی به رویکرد موضوعمحور نزدیک است و هنر را به دلیل ظرفیتها و قابلیتهای ذاتی خود مورد توجه قرار میدهد اما دیدگاه کاربردگرایی به تأثیر و کمک هنر برای تحقق سایر اهداف نظام آموزشی نظیرشد ساختار زبان و ارتباط، تفکّر انتقادی و مهارتهای حل مسئله میپردازد و بحث رویکرد فرابرنامه درسی در این دیدگاه قابل پیگیری است.

در این پژوهش ضمن بررسی انتقادی ساحت تربیت هنری و زیباییشناختی برنامه درسی در اسناد تحول بنیادین آموزش و پرورش و نیز بررسی آراء فلسفی ملاصدرا در مورد هدف این ساحت، به رویکرد برگزیده وحدتگرای تشکیکی برای این ساحت بنابر دیدگاه اسلامی رسیده و با توجه به اینکه رویکرد دریافت احساس و معنا به عنوان فرابرنامه درسی میتواند ناظر به رویکرد وحدتگرای تشکیکی باشد، به تبیین ضرورت تغییر در رویکرد این ساحت به رویکرد دریافت احساس و معنا به منزله رویکرد اصلی و رویکرد موضوعمحور به منزله رویکرد مکمل، پرداخته شده است.

سؤالات:

1.    انتقادات وارد بر ساحت تربیت هنری و زیباییشناختی برنامه درسی در اسناد تحول بنیادین آموزش و پرورش چیست؟

2.    آراء فلسفی ملاصدرا در مورد هدف ساحت تربیت هنری و زیباییشناختی چیست؟

3.    رویکرد برگزیده ساحت تربیت هنری و زیباییشناختی برنامه درسی بنابر دیدگاه اسلامی چیست؟

4.    با توجه به انتقادات وارد بر اسناد تحولی، آراء فلسفی ملاصدرا در مورد هدف تربیت هنری و زیبایی-شناختی و رویکرد برگزیده وحدتگرای تشکیکی بنابر دیدگاه اسلامی؛ رویکرد اصلی و رویکرد مکمل ساحت تربیت هنری و زیباییشناختی برنامه درسی کدام است؟

روش:

روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و گردآوری دادهها، با استفاده از بررسی مدارک علمی صورت پذیرفته است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از شیوه بررسی اسناد و مدارک استفاده گردیده که نوعی استراتژی تحلیل است و از سایر روشهای کیفی عینیتر میباشد

روش تحلیل این تحقیق از نوع تحلیل فکری یا بازتابی است که در آن محقق میکوشد درباره اطلاعات کیفی مربوط به موضوع مورد مطالعه بر اساس دریافتها و بینش خود و با یک نگاه انتقادی قضاوت کند

یافتههای پژوهش:

در اسناد تحولی آموزش و پرورش، تربیت هنری موضوعمحور، به عنوان رویکرد اصلی و رویکرد دریافت احساس و معنا به منزله رویکرد مکمل ساحت تربیت هنری و زیباییشناختی انتخاب شده -است. مؤلفههای تربیت هنری و زیباییشناختی اشاره شده در سند تحول راهبردی، کاملاً منطبق بر مؤلفههای به دست آمده از منابع رایج جهانی است ، اما در سند برنامه درسی ملی - دوره ابتدایی - این مؤلفهها، با اولویتبندی متفاوت و نیز اضافه شدن مورد ارتباط با طبیعت همراه است

رویکرد دریافت احساس و معنا، شامل دو فرآیند خلق معنا و کشف معنا، معرفی شده که تناقضاتی در مورد این دو فرآیند وجود دارد

با وجود اشاره سند برنامه درسی ملی به این نکته که جهتگیری کلی این حوزه در سازماندهی محتوا و آموزش باید تربیت هنری با تأکید بر دستیابی به بصیرت فرهنگی به صورت فرابرنامه درسی و روح حاکم بر کل نظام آموزشی باشد، اما در عملصرفاً به تربیت هنری - هنر به معنای خاص - بسنده شده است

هدف کلی تعلیم و تربیت اسلامی، تعالی افراد جامعه به سمت تحقق ذات واقعیت یا اثبات توحید در آنها میباشد که شرط اساسی آن، ادراک و حضور مستمر حق است که خود متضمّن جریان دائمی تقوی - حرمت نگه داشتن در محضر حق - است - وزارت آموزش و پرورش، - 1390تقوا. از طریق تذکّر به دست میآید. تربیت هنری و زیباییشناسانه بر اساس نگرش اسلامی میتواند ما را به این هدف برساند. از طریق فعالیت-های هنری و زیباییشناسانه، میتوان بنا بر نظر ابنسینا نفس اماره را نسبت به نفس مطمئنه مطیع و تخیّل وتوهّم را از جانب مادون به جانب قدسی متوجه گرداند

این. توجه و تذکّر مطابق با آنچه ملاصدرا ذکر کرده میتواند از طریق عشق فراهم گردد که در ارتباط مستقیم با فعالیتهای هنری است. برای رسیدن به این هدف نخست لازم است که فرد از طریق فعالیتهای هنری با رشد قوه خیال، خلاقیت و پرورش عواطف، احساسات و ذوق زیباییشناختی به مرتبه عشق مجازی لطیف نفسانی صعود کند که خود میتواند زمینه رهایی از عشق مجازی حیوانی را فراهم کند، اما کسی میتواند این عشق لطیف را دریابد که دارای فضایل اخلاقی - داشتن قلب لطیف، طبع دقیق، ذهن باشد. سپس این عشق مجازی نفسانی خود معبری خواهد شد برای رساندن فرد به عشق حقیقی الهی.

در این جریان تربیتی میتوان یادگیرنده را به منزله عاشق و آنچه میخواهد به آن برسد - خداوند - را به منزله معشوق او در نظر گرفت. این عشق در اثر استحسان معشوق و تمثل صورت او در ذهن عاشق رخ میدهد که بعد از تکرر مشاهدات در آیات الهی - آفاقی و انفسی - و شدت فکر و ذکر مداوم پیرامون آنها برای پی بردن و کشف زیباییهای خداوند، میتواند حاصل شود. با این روش یادگیرنده مرتبه به مرتبه بالا رفته تا جایی که جهان زیبای هستی را اثر هنری احسن الخالقین مییابد؛ بنابراین عشقهای مجازی نفسانی - در مراتب پایینتر - دیگر او را راضی نمیکند. در این مرتبه همه فکر و ذکر او را عشق حقیقی - خداوند - پر میکند و به درک حضور مستمر حق تعالی خواهد رسید که خود حرمت نگه داشتن در محضر حق را در پی خواهد داشت.

با توجه به اینکه مبدأ و مقصد تعلیم و تربیت، قیقتیح یگانه - توحید - است؛ از اینرو لزوماً رویکرد توحیدی یا وحدتگرا دارد اما چون توحید از مراتب متمایزی برخوردار است که برخی نسبت به برخی شرافت دارند، به نظر میرسد رویکرد تعلیم و تربیت نیز وحدتگرای تشکیکی است - علم الهدی، 1388، ص. - 346 این رویکرد در ساحت تربیت هنری و زیباییشناختی نیز جریان دارد؛ چراکه بنابر نظر ملاصدرا، عشق به صورت تشکیکی مطرح است و عشق الهی مرتبه اعلای آن است.

بحث و نتیجهگیری:

با نظر به تأکید بر مضامین فرارشتهای و کارکردهای ثانوی و فرابرنامه درسی، برنامه درسی ملی - وزارت آموزش و پرورش، 1390، ص - 374 و نیز با توجه به دلالتهای نظریه تربیتی اسلامی - علم الهدی، 1386، ص - 230؛ به نظر میرسد ساحت تربیت زیباییشناختی نیز بیشتر میبایست متمرکز بر رویکرد دریافت احساس و معنا میشد؛ چراکه هدف یکپارچگی و رویارویی مؤثرتر با موقعیتها را بیشتر میتوان در این رویکرد مشاهده کرد و در نهایت این رویکرد میتواند دستیابی به بصیرت فرهنگی را تسهیل کند نه رویکرد موضوع محور.

با توجه به دیدگاه ملاصدرا که بیان میدارد در نهایت فعالیتهای هنری با توجه به پیوستگیاش با عشق، میتواند انسان را به مرتبه اتحاد با معشوق حقیقی - خداوند - برساند؛ پرداختن به تربیت هنری - به معنای خاص - در قالب رویکرد موضوعمحورکاملاً ضروری مینماید؛ چراکه باعث بالابردن حساسیتهای زیباشناختی دانشآموزان طی تجارب مختلف هنری و زیباشناسانه و نیز رشد و شکوفایی توجه آنها برای درک موقعیتهای زیباییشناختی میگردد، اما رویکرد موضوعمحور به منزله مقدمهای برای ورود به رویکرد دریافت احساس و معنا از آیات آفاقی و انفسی خداوند محسوب میشود که ناظر به رویکرد وحدتگرای تشکیکی است. به نظر میرسد رویکرد وحدتگرای حاکم بر تمامی دروس باید با صبغه هنری و زیبایی-شناسانه همراه باشد؛ چراکه تعلیم و تربیتی که به این روش انجام شود، میتواند هدف اصلی تعلیم و تربیت را تأمین میکند.

در نهایت این نتیجه حاصل میگردد که باید برخلاف اسناد تحولی آموزش و پرورش، رویکرد دریافت احساس و معنا - رویکرد فرابرنامهدرسی و روح حاکم بر کل نظام آموزشی - ، به عنوان رویکرد اصلی و رویکرد موضوعمحور به عنوان رویکرد مکمل تلقی شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید