بخشی از مقاله

چکیده

امروزه جمعیت پذیری شهرها به همراه مسائل اجتماعی- اقتصادی آنها شکلکاملاً تازه ای از شهر و شهرنشینی را به وجود آورده است. به گونه ای که مسأله پاسخگویی به نیازهای انسانی را مختل کرده است. در این تحقیق، وضعیت عدالت اجتماعی در ساختار فضایی شهر مورد بررسی قرار گرفته است . توزیع خدمات عمومی شهری بر اساس قابلیت دسترسی، کارایی و توزیع جمعیت، عادلانه صورت نگرفته ونسبت برخورداری از خدمات در بخش قابل توجهی از شهر، کمتر از نسبت جمعیتی آن است .

شهرهای امروزی بویژه در کشورهای درحال توسعه، با توجه به رشد جمعیت و شهرنشینی مستمر، بیش از هر دوره دیگری نیازمند توجه به برقراری عدالت فضایی در برخورداری مطلوب از خدمات مختلف شهری میباشند. در این میان، موضوع خدمات رسانی و برخورداری نامناسب و گاه متناقض مناطق مختلف شهرها از خدمات عمومی، با مفهوم عدالت فضایی در تضاد است، بطوریکه کاستیهای موجود در تأمین این خدمات از اساسی ترین چالش های موجود در شهرهای جهان بویژه شهرهای کشورهای درحال توسعه است . هدف از این تحقیق، تعیین شاخصی یکپارچه برای سنجش عدالت فضایی در توزیع خدمات عمومی شهری است که این شاخص بر اساس توزیع جمعیت، قابلیت دسترسی و کارایی خدمات، با بهره گیری از داده های مکانی شهر، می باشد.

مقدمه

در نیم قرن اخیر شهرها بواسطه افزایش شهرنشینی که امروزه از مهمترین جنبه های تغییر جهانی است مقدمه رشد و توسعه گسترده شهری را فراهم آورده، و تغییرات وسیعی نیز از مقیاس محلی تا جهانی در کاربری زمین ایجاد نموده است به گونه ای که می توان گفت، جمعیت شهرها افزایش یافته است ولی خدماتی که پاسخگوی نیازهای مختلف آنها باشد، به گونه ای، مناسب پاسخگوی شهروندان نیست

چنین وضعیتی که سنخیتی با رشد زیرساختهای شهری نداشته، نیازهای مختلف انسانی را نادیده گرفته و باعث شده تا توسعه فیزیکی شهرها، لجام گسیخته و بدون توجه به پارامترهای انسانی-اجتماعی اتفاق افتد

غفلت از این اهداف انسانی و اجتماعی در طرحهای توسعه شهری، شهرها را با چرخه نامطلوبی از عدم تعادلهای اجتماعی-اقتصادی روبرو و چالشهای بی سابقه ای چون بی عدالتی در توزیع خدمات عمومی و سلامت اجتماعی شهری را سبب گشته است .دراین رابطه، توجه به تخصیص منابع از سوی مدیریت شهری، با توجه به میزان تأکید بر عدالت اجتماعی، رضایت جمعیت شهری را به دنبال خواهد داشت، زیرا تخصیص منابع همراه با عدالت اجتماعی، مردم شهری را در سهولت دسترسی به خدمات شهری و نیز افزایش کارایی آنها یاری میدهد.

تاکنون تحقیقاتی که در زمینه ی عدالت فضایی در دسترسی به خدمات شهری صورت گرفته، اولا اندک بوده و ثانیا بیشتر مفهوم سرانه کاربری را برای دستیابی ساکنین به خدمات شهری ملاک قرار داده اند، ثالثا دسترسی افراد، بررسی جمعیت برخوردار و غیربرخوردار از خدمات و نحوه ی مکانیابی خدمات براساس شعاع خدمات رسانی و جمعیت آستانه خدمات، مورد غفلت واقع شده است ورابعاً علیرغم تاثیرات فضایی خدمات بر نحوه ی دستیابی ساکنین و همچنین اثرات خارجی خدمات بر روی هم، از تحلیلهای فضایی در این مطالعات بهره ای برده نشده است. با این وجود، برخی مطالعات تجربی که دراین زمینه صورت گرفته است، مرور می شود .

تالن 1996 - 1، - 1998، تالن وانسلین - 1998 - 2، در تحقیقاتی مشابه در شهرهای آمریکا به بررسی نحوه ی توزیع خدماتی چون پارک محله و زمین بازیهای محله پرداخته اند. مبنای کار این تحقیقات در عدالت فضایی، رویکرد "نیاز محور " بوده و برای تحلیل نحوه ی توزیع خدمات شهری، از شاخص دسترسی استفاده کرده اند .نتایج یافته های این تحقیقات نشان می دهد که برای دستیابی به عدالت فضایی باید خدمات و تسهیلات در ارتباط با مشخصه اقتصادی - اجتماعی افراد، مکانیابی و توزیع شود .

تسو و همکاران - 2005 - 3 در "سنجش شاخص یکپارچه ی دسترسی محور در ارتباط با عدالت فضایی در خدمات عمومی شهری "در یکی از شهرهای تایوان، سعی در ارائه شاخصی یکپارچه از عدالت فضایی داشته اند .آنها سه مشخصه :

شعاع خدمات رسانی و شعاع تاثیرگذاری منفی تسهیلات، تاثیرگذاری متفاوت خدمات گوناگون بر ساکنین و کیفیت متفاوت تسهیلات هم نوع، را برای توزیع خدمات در نظر گرفته و با ترکیب این سه مشخصه، شاخص یکپارچه سنجش عدالت فضایی مطرح کرده اند و برای نمایش الگوی فضایی شاخص عدالت فضایی از روش خودهمبستگی فضایی محلی استفاده کرده اند .نتایج یافته های آنها، بیانگر توزیع ناعادلانه خدمات عمومی شهری در این شهر بوده است.

لطفی و کوهساری - - 2009 در تحقیق" سنجش قابلیت دسترسی به خدمات محلی "در شهر تهران با در نظر گرفتن دو رویکرد" برابری فرصتها" و "عدالت نیاز مبنا "به بررسی خدمات آموزشی، تجاری و فضای سبز در مقیاس محله پرداخته اند. نتایج یافته های نشان از نابرابری اندک محله های شهر در دستیابی به خدمات بوده است .همچنین افراد با محرومیت بالا هم سطح دستیابی مناسبی به خدمات داشته اند .

خاکپور - - 1388 بنابراین برخورد صحیح مدیریت شهری با واقعیت پیچیدهای چون شهر و ملزومات مختلف آن،نیازمند درک جامع و مدیریت سیستمی شهر بویژه از بعد تأمین امکانات و خدمات مختلف شهری، لزوم پراکنش صحیح آن و اجرای عدالت فضایی در برخورداری از امکانات و خدمات مناسب زیستی میباشد ,چرا که"برنامه ریزی فضایی همواره با عدالت فضایی رابطه تنگاتنگی البته وجود نابرابری در استاندارد زیستی در بین ساکنین یک شهر , دارد

پدیده جدیدی در هیچ یک از شهرهای جهان نیست، اما درکشورهای کمتر توسعه یافته به دلیل فاحش تر بودن تفاوتهای اجتماعی -اقتصادی، پیدایشمحلاتِ زیر استاندارد وگسترش خوش نشینی، تفاوت فضایی شهرها تشدید شده است که توسعه نابرابر وجود نابرابریهای گسترده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در آنها از جمله ویژگیهای غالب این کشورها و از عوامل اصلی تشدید و تثیت کننده وضعیت نامناسب موجود است .

نکته مهم در این ارتباط، این است که وقتی از نابرابری امکانات و خدمات شهری سخن رانده میشود، نه فقط باید به عدالت محیطی، بلکه به ارتباط وپیوستگی آن با مفاهیم توسعه اجتماعی، سیاسی و مدیریتی نیز توجه شود، چرا که نبود یا مدیریت نادرست میتواند مسائل اساسی از قبیل بی نظمی شهری، معضلات اجتماعی، سیاسی و حسِ وجود بی عدالتی در بین افراد جامعه را افزایش دهد مرکز مطالعات و خدمات تخصصی متاسفانه تا بحال، توزیع خدمات عمومی شهری، در بسیاری از شهری و روستایی، کشورهای درحال توسعه از جمله شهرهای مختلف ایران، بیشتر درقالب طرحهای کاربری اراضی و معیار سرانه کاربری مطالعه شده و به قابلیت کارایی و دسترسی ساکنین از خدمات عمومی شهری، کمتر اهمیت داده شده است، درحالیکه از عمده ترین عناصر ارتقاء دهنده کیفیت محیط شهری، توسعه شاخصهای دسترسی است ودسترسی مطلوب، یک عامل ضروری برای توفیق پایداری محیط شهری تلقی می شود.

هرگونه کوتاهی در این فرآیند ممکن است"به رفتارهای خشونت آمیز وندالیسم که با انگیزه انتقام جویی ازجامعه و عملکرد مسئولین شهری انجام میشود منجر شود"

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید