بخشی از مقاله
چکیده
فاصله زمانی چند هزارساله بین؛ رویداد حوادث شاهنامه با به تحریر درآوردن آن- توسط فردوسی- باعث اختلافات جغرافیایی در تعیین و ثبت مکانها گردیده است که هدف از این پژوهش یافتن و مشخص نمودن این اختلافات و تعیین مکان واقعی رویداد حوادث شاهنامه فردوسی است.
برای تحقق این منظور؛ تحقیقات میدانی در منطقهی باستانی زیویه کردستان - با توجه به قدمت تاریخی آن- تهیه پرسشنامه و مصاحبه با افراد مطلع و آگاه؛ ازجمله: معدود کارگران حفاری منطقه زیویه که در حفاریهای تجاری سالهای 1325 تا 1337ه.ش جزو شاهدان عینی کشف اسناد تاریخی در منطقه زیویه کردستان بوده و اکنون در قید حیات هستند، استفاده از روش کتابخانهای و تهیه فیش از 17 منبع کتابخانهای و مرجع تاریخی و همچنین بازدید از موزهها و مشاهده آثار باستانی و تاریخی منطقه، روش اجرای تحقیق قرار گرفت.
و درنهایت نتایج این پژوهش در موارد ذیل مورد توجه و قابل تأمل است: جمعآوری افسانهها و اعتقادات باستانی مردم منطقه زیویه و مطابقت با شاهنامه فردوسی، اصلاح اشکالات تاریخی منطقه زیویه، اصلاح اشکالات و خطاهای جغرافیایی شاهنامه فردوسی، مطابقت محل رویداد حوادث شاهنامه با اماکن و موقعیت منطقه باستانی زیویه، تعیین دقیق محل سیستان و زابل در دوران باستان، یافتن محل واقعی رویداد حوادث شاهنامه، کشف آثار باستانی کهن، واقعیاتی از تاریخ، جغرافیا، علم، ادبیات، فرهنگ، تمدن، را بهدنبال خواهد داشت که قابل توجه و استفاده میباشد.
مقدمه
تمدن و فرهنگ زیویه در منطقهای کوهستانی با آب و هوایی معتدل در میان چشمهساران و رودخانههای بکر و زیبا، در شمال غربی ایران، در استان کردستان و در جنوب دریاچه ارومیه در میان چهار رودخانه بزرگ و پر آب با عنوان حوزه رودخانه - جغهتو - شکل میگیرد و با خود بسیاری از منابع شگفت و زیبای تاریخ ایران زمین را رقم میزند و به نمایش میگذارد که برای درک واقعیت درونی این منابع شگفت و واکاوی آنها باید از نزدیک به آن قدم گذاشت و فرهنگ و تمدن و باورهای آن را جستجو نمود.
وجود غارهای ساخته دست بشر به عنوان اولین پناهگاههای زندگی بشری در منطقه زیویه، ازجمله: - غار کرفتو - * و - غار کانی میکاییل - که قدمت آنها به هفت هزار سال قبل برمیگردد، آدمی را به این اندیشه وامیدارد که در کنار شاهنامه فردوسی، مردم منطقه زیویه چه پیشینه تاریخی شگفتانگیزی برای گفتن دارند و یا آثار ثبت شده و به جامانده از آن ها بر روی سنگها، دستنوشتهها، قلعهها، گورها، دخمهها، دشتها و اسناد تاریخی موجود در موزهها، چه اسراری با خود به همراه دارند.
برای مردم منطقه زیویه در کنار داستانهای نقل شده از پدرانشان، کشف اسناد و باقی مانده آثار در زیر خروارها خاک و مطابق بودن آنها با داستانهای شاهنامه فردوسی و مصادیق آن، ذهنیات، افسانهها و داستانهایی آفریده که با اسناد و دلایل مستند، آثار تاریخی این منطقه را با شاهنامه فردوسی یکی دانسته و اجداد خود را با سند و دلیل به مردمان ذکرشده در شاهنامه و پهلوانان و قهرمانان آن نسبت میدهند و سابقه درخشان تاریخی خود را به نمایش میگذارند.
مردم پاک دل منطقه باستانی زیویه همیشه به این سابقه درخشان بالیدهاند و بارها و بارها داستانهایشان را به گوش انسانهای بسیاری که از کنارشان بیاحساس رد شدهاند رسانیده ولی به خاطر نداشتن امکانات، در کمتر جایی نوایشان پیچیده است و همچنان درگذر زمان ناشناخته باقیماندهاند و دلگویههای پدرانشان که میراثی گرانبهاست از بین رفته و در جایی به ثبت نرسیده است.
براثر تغییرات و دگرگونیهای زمانه، بیشتر مواردی که دستخوش تغییر و تحوّل میگردند و از بین میروند؛ نوشتههایی است که نه بر سنگ، گل، لوح، کاغذ و... بلکه بر دل مردمان، سینهبهسینه بهعنوان بزرگ ترین سرمایهی ملتها جای گرفته و نقش بسته-است. این نوشتهها به مرورزمان دچار تحول و دگرگونی و یا فراموشی گردیده و یا در معرض برخورد با فرهنگهای بیگانه جای بر آنها تنگشده و به ورطهی فراموشی سپردهشدهاند. در این تحول و دگرگونیها گاهی محتوی، مفهوم، و زمان و گاهی مکان حوادث دچار تغییرات و دگرگونیهایی غیر عمدی شده تا جایی که این تغییرات و دگرگونیهای غیر عمد به دستان شاعر توس رسیده در شاهنامه ثبت شده و بدون عمد باعث اشتباهاتی جغرافیایی در ثبت محل وقایع شاهنامه گردیده است.
بنابر شواهد و دلایلی؛ مشخص میگردد که حوادث و رویدادهای شاهنامهی فردوسی در محلی غیر از آنچه در شاهنامه ذکر گردیده روی دادهاست و به خاطر فاصله زمانی چند هزار ساله بین رویداد و ثبت آن و دگرگونی روزگار، مکانها و حوادث طبیعی و جوی، در محل رویداد حوادث و محل ثبت شده برای آنها در شاهنامهی فردوسی، تفاوتهای آشکاری وجود دارد.
ایران ازلحاظ جغرافیایی در قبل از تاریخ
دریای فراخ کرت - باقیمانده دریای تتیس -
قبل از هر چیز بنا بر ضرورت و اهمیت، لازم است وضعیت جغرافیایی و طبیعی سرزمین ایران در ماقبل از تاریخ و آنچه در شاهنامه با عنوان دوران پیشازتاریخ و اساطیر میشناساند، مشخص گردد:
پس از طوفان نوح و خارج شدن بلندیهای زمین از زیر آب و پراکنده شدن بنیحام و بنیسام در کره زمین، یعنی درزمانی که قسمت اعظم اروپا از تودههای یخ پوشیده بود، مصادف با دوران باستان در ایران، بر اساس و استناد به تاریخ؛ دریای عظیمی هنوز در مناطق کویری و پست ایران زمین با عنوان دریای فراخکرت یا فراخکرد - که باقی مانده دریای تتیس از لحاظ زمین شناسی بود - وجود داشت که بیشتر قسمتهای مرکزی و نقاط کویری ایرانزمین را در زیر آب فرو برده بود.
در حدود ده هزار سال قبل از میلاد، سرزمین ایران شامل رشتهکوههای البرز، زاگرس و کوههای شمال خراسان میگردید؛ چون تنها منطقهای از سرزمین ایران بودند که سر از آب بیرون آورده و برای سکونت انسانها امکانپذیر بود و این سرزمینهای بلند شامل کوههایی میشد که از شمال به دریای خزر و از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس -دشت کویر و دشت لوت و بسیاری از قسمتهای مرکزی ایران نیز در زیر آب بودند و شامل محدودهی دریا میگردید - منتهی میشدند و زندگی و تمدن و فرهنگ ایرانیان، در این سرزمین کوهستانی جاری بود و عنوان ایرانزمین فقط به این نواحی اطلاق میگردد »
تحقیقات زمین-شناسی اخیر نشان داده است درزمانی که قسمت اعظم اروپا از تودههای یخ پوشیده بود، نجد ایران از دورهی باران - که طی آن حتّی درّههای مرتفع در زیر آب قرار داشت - میگذشت. بخش مرکزی نجد که امروز بیابان نمکزار بزرگی است در آن زمان دریاچهی وسیع یا دریای داخلی، - دریای فراخ کرت - را، که رودهای بسیار از جبال مرتفع بهسوی آن سرازیر میشده، تشکیل می-داده است، بقایای ماهیان و صدفها که نهتنها در بیابان بلکه در درههای مرتفع نیز بهدستآمده، وضع طبیعی کشور را آن چنانکه در چند هزار سال پیشازتاریخ مسیحی بوده مجسم میسازد
پس در حقیقت نجد* ایران مثلثی است بین دو فرورفتگی خلیجفارس در جنوب و دریای خزر در شمال شامل:
-1کوههای مغرب یا سلسله جبال زاگرس که از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارد و دارای 1000 کیلومتر طول و 200 کیلومتر عرض میباشد
-2 کوههای شمال یا سلسله جبال البرز که در امتداد سواحل جنوب دریای خزر کشیده شده و تا انتهای غربی آذربایجان ایران -که دریاچه شور ارومیه * در آن قرار دارد -ادامه مییابد،
-3 سرزمین آتروپاتن »آذربایجان بزرگ« که بهواسطه جادههایی که از طرف شمال غربی، شمال و شمال شرقی بهطرف آن میرود یکی از پرجمعیتترین نقاط ایران بوده است، این ایالت که در شکاف دو رشتهکوه معروف - زاگرس و البرز - واقع شده است در طی تاریخ شاهد ورود و اقامت آریها، آشوریان، مانناها، مادها، سکاها، پارسیان، کردان، مغولان، ترکان، تاتار و...، در حوالی دریاچهی ارومیه بوده است.
-4 سلسله جبال خراسان در مشرق رشتهکوه البرز - شرق ایران - که کوههای آن زیاد مرتفع نبوده و امواج مهاجمان که از دشتهای آسیای میانه وارد میشدند از این راه به داخل نجد ایران واردشده و مانند آذربایجان چهارراه اقوام بوده است.
از شواهد دیگری که برای این موضوع - وجود دریای عظیم فراخکرت - نقل میگردد؛ وجود آبهای؛ دریاچه شور اورمیه در شمال غربی ایران، دریاچه هامون - جازموریان - در بین سیستان و بلوچستان و کرمان، دریاچه سیستان در نزدیکی زابل، دریاچههای نیریز که به بختگان نیز معروف است و مهارلو در پارس، دریاچه قم که به حوض سلطان نیز معروف است در بین تهران و قم و...
به عنوان آثار باقیمانده از دریای عظیم فراخکرت هستند که در زمان خود دشتهای کویر لوت و نمک و نقاط کمارتفاع ایران زمین را در زیر آب خود فرو برده و از روزگار باستان از آن دریای عظیم، بر جای ماندهاند. » فلات ایران دارای چند دریاچه است و علمای معرفتالارض آنها را باقیمانده دریایی میدانند که وقتی قسمت اعظم فلات ایران را در زیر خود داشته... که یکی از آنان در سیستان، دریاچهی هامون میباشد.
همچنین فروکشکردن و خشک شدن دریاچه ساوه در زمان تولد حضرت رسول - ص - - بهعنوان یکی از معجزات تولد پیامبر اسلام - ص - - یکی دیگر از نمونهی دریاچههایی بوده که از باقیماندهی دریای فراخکرت بر جای مانده بود و به مرور زمان - حتی تا زمان ظهور اسلام - وجود داشته و- فروکش مینموده است.
فسیلها، سنگوارهها، بقایای ماهیان و صدفها که در جای جای بیابان و کویر و در درههای مرتفع این سرزمین کشف گردیده-است؛ دلیلی آشکار بر وضعیت طبیعی ایران زمین بعد از کم شدن آب دریای تتیس و دریای فراخ کرت در چند هزار سال قبل است.
پس در عهدی که آن را میتوان در حدود ده هزار سال ق.م. دانست، نقاط پست ایران از طرف جنوب ازجمله: دشت کویر و دشت لوت تا دامنهی کوههای البرز و زاگرس که سیستان و بلوچستان و زابل نیز جزو آن میباشد، در زیر دریای عظیم فراخ کرت، - فراخ کرد - که ادامه آبهای دریای عمان و خلیجفارس بوده قرار داشته و تنها بلندیها و ارتفاعات کوهستانی ایران زمین از آب بیرون بودهاست و سرزمین ایران را تشکیل میداده است و خارج شدن این مناطق از زیر آب و کمشدن آب دریاها به مرور زمان صورت میگیرد و تا زمان ظهور اسلام نیز ادامه داشته و از شواهد آن در شب تولد پیامبراسلام - ص - این است که دریاچهی ساوه میخشکد و این مناطق به مرور زمان سر از آب بیرون میآورند.
پس میتوان نتیجه گرفت که در زمانی که حوادث شاهنامه فردوسی روی میدهد؛ سیستان و بلوچستان و زابل در زیر آب دریای عظیم فراخ کرت، - فراخ کرد - وجود داشته و محل رویداد این حوادث در شاهنامه فردوسی و خداینامههای باقی مانده از زمان باستان، نقاطی از ایران زمین بوده که در آن زمان از آب بیرون بوده و محل سکونت انسانها بودهاست و تاریخ، روایات، افسانهها و میراث پادشاهان پیشدادی و اسطورهای که در شاهنامه ثبت شده مربوط به همین منطقه -شمال و غرب ایران- است و از همان آغاز، سرزمینی که فقط شامل بلندیهای رشتهکوههای البرز، زاگرس، - آتروپاتگان »آذربایجان بزرگ - « و ارتفاعات شمال شرقی ایران - =کوههای شمال خراسان - است و ایران نامیده میشود - و کردستان و زیویه کنونی در کانون این سرزمین قرار داشته-است - سرزمین اسطورهای شاهنامه بودهاست.
» خطاهای جغرافیایی در شاهنامه اندک نیست و این نشان میدهد که فردوسی از چند نوشته گوناگون سود جسته و درست کارانه در این خطاها دستی نبرده است.
پس پرجمعیتترین نقاط ایرانزمین در پیشازتاریخ که مرکز فرهنگ و تمدن بوده و از امنیت و آسایش تقریبی نیز برخوردار بوده است منطقهی آذربایجان و حوالی آن است که منطقهی زیویه و افسانهای مربوط به آن نیز در این حدّ و مرز واقع شده است.
برای اثبات وجود این دریا - دریای فراخ کرت - در عهد باستان، به مثالی از خود شاهنامهی فردوسی، اشاره میگردد:
در پادشاهی گرشاسپ زمانی که - زو - - که بی ارتباط با نام زیویه نیست - پادشاه ایرانزمین میمیرد و خبر مرگ او به افراسیاب میرسد، بلافاصله افراسیاب برای سوءاستفاده از موقعیت ایران و تصاحب آن، لشکری میآراید و بهسوی ایران - خوار و ری - در نزدیکی تهران عازم میشود و حرکت و عزم او با کشتی انجام میگیرد، درصورتیکه افراسیاب از کوههای خراسان بهسوی خوار و ری عازم شده باشد، هیچگونه دریایی وجود ندارد که حرکت افراسیاب از آن با کشتی انجامشده باشد، مگر اینکه به جای عبور از کوههای البرز برای رسیدن به خوار و ری، از دریای فراخ کرت که در آن زمان از دریای عمان و خلیجفارس تا دامنههای البرز و زاگرس پیشآمده است عبور نموده باشد:
خبر شد به ترکان که زو درگذشت // دان سان که بُد تخت بی شاه گشت
خروشید و بفگند کشتی بر آب // بیامد به خوار ری افراسیاب