بخشی از مقاله

»بزرگترین متفکران غرب میگویند: علوم انسانی در هر کشوري زائیده تفکرات بومی آنجا است.«در واقع علوم انسانی آمریکا نمی تواند اروپا را اداره کند چون زائیده دگرگونی هاي اجتماعی خودشان است و زمانی می تواند با فرهنگ خود نسبت برقرار کند که زبان حقوقی و اجتماعی واحدي در جامعه برقرار کند تا بتواند با تحولات و باورها و ارزشهاي اجتماعی خود همساز باشد و همچنین علوم انسانی و رشته هاي زیر مجموعه آن رابطه مستقیمی با روحیات و بعد روحی انسان –کهپیچیدگی هاي خاصی دارد- دارد. بنابراین، باید توجه خاصی به این علوم داشت.

مسئولان آموزشی احساس می کنند تدریس فیزیک و شیمی و ریاضی نیاز به نگرش و روش علمی دارد و مدرسین این دروسحتماً باید متخصص باشند، ولی چنین تصوري در مورد دروس علوم انسانی وجود ندارد و شاید بشود گفت

یکی از عوامل بزرگ بیگانگی قشر وسیعی از جوانان ما با علوم انسانی، آموزش غیر مسئولانه و نادرست در کلاسهاي درس است - جایی که جوانان فرصت تماس علوم انسانی مثل ادبیات را دارند ولی گاه بیهوده به هدر می رود -

جاي بسی سوال است که آیا یک دانش آموز رشته ریاضی فیزیک باید تا این حد آشنا به مثلثات و هندسه باشد؟ آیا دانستن بسیاري از مسائل روزمره و اجتماعی براي او ضروري تر نیست؟ آیا وقتی اکثریت دانش آموزان مدارس قرار نیست وارد دانشگاه شوند مطالب ضروري تري براي یاد گرفتن براي آنها وجود ندارد؟

سوال اصلی این است که احتیاجات اصلی دانش آموزان ایرانی که اکثر آنان قرار است به همین تحصیلات بسنده کنند چیست؟ علوم انسانی در ایران بیشتر از آنچه که تحلیل و ریشه یابی مسائل انسانی و اجتماعی باشد، علومی حفظی است که سعی دارد مطالب را به سبک مکتب خانه هاي قدیم قطعی و حفظی بیان کند، در حالی که واقعیت علوم انسانی چیزي جز همین تحلیل و بررسی و شک نیست.

جایگاه پایین رشته هاي علوم انسانی و اقتصادي درنظام فرهنگی ایران است که کاملا فرهنگ خلاف آن در کشور هاي پیشرفته دنیا برقرار است و بسیاري بر این عقیده اند که این یکی از کلیدي ترین ریشه هاي عقب ماندگی ایران است. در کشور هاي صنعتی علاقه مردم به انتخاب رشته هاي بازرگانی، مدیریت و اقتصاد کاملاً بالاتر از رشتههایی است که در ایران به عنوان بهترین رشتهها شناخته میشوند.

نظام ارزش گذاري غلط و منجمد درنظام آموزشی ایران منجر به آن شده است که ارزش رشته نه بر اساس نیاز فرد یا اجتماع، بلکه بر اساس معیارهاي فرهنگی غلط تعیین شود. با توجه به اهمیت علوم انسانی و نیاز کشور به این رشته، جوانان ما بیشتر گرایش به سایر علوم غیر انسانی دارند. ما در این مقاله به علل عدم گرایش جوانان به علوم انسانی را بررسی میکنیم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید