بخشی از مقاله

چکیده

کهن الگوها ازضمیر ناخودآگاه جمعیِ افراد در دورههای اوّلیّه آغازشده است ،از نظر یونگ و پیروانش، کهنالگوها قالبها و ظرف های از پیش تعیینشدهای دارند که در رؤیاها و اسطورهها نمود مییابند. در پهنه ی ادبیّات فارسی، شاهنامه ی فردوسی در بر دارنده ی بخش عظیمی از این نمادها و کهنالگوهاست که مبتنی بر ناخوداگاه جمعی اقوامی، در طول سالیان متمادی بوده است.

این پژوهش درصدد است تا دو عنصر آنیما و آنیموس را در روان شخصیّت های منظومه ی شاهنامه دربخش پهلوانی طبق نظریّات یونگ مورد تحلیل قراردهد این دو عامل تأثیری شگرف در انعکاس حوادث ورویدادهای داستان دارد و زمینه های کشمکش درشخصیّت های داستان را ایجاد کرده است. عنصر مادینه - آنیما - به دو صورت مثبت - زال و رودابه، رستم وتهمینه، کاووس و مادر سیاوش، سیاوش و جریره و غیره - و منفی - خوان چهارم زنان جادوگر و رستم و اسفندیار - نمایان شده است. عنصرنرینه - آنیموس - به دو صورت مثبت - شخصیّت گردآفریددر داستان رزم سهراب وگردآفرید و شخصیّت سیندخت درداستان زال و رودابه - منفی - سودابه درداستان سیاوش، نمایان است.

مقدمه

یونگ را در کنار زیگموند فروید از پایه گذاران دانش نوین روانکاوی به شمار میآورند. به تعبیر فوردهام، پژوهشگر آثار یونگ، هرچه فروید ناگفته گذاشته، یونگ تکمیل کردهاست. وی در ابتدا مدّتی دستیار فروید بود؛ امّا تأکید فراوان فروید بر اهمیّت جنسیّت، سبب شد میان آن دو، جدایی بیفتدا . یونگ از طریق توجّه عمیق به محتوای رؤیاهای بیماران و تحلیل آنها و نیز از طریق گردآوری اطّلاعات گسترده ای از مراسم و باورهای دینی اقوام و مذاهب گوناگون و نیز با توجه به مفاهیم سمبلیک اساطیر، نظریهای درباب ساخت شخصیّت انسان تدوین کردند.

یونگ شخصیّت انسان را مرکب از چندین سیستم یا دستگاه میداند که ضمن ناخودآگاه مستقل بودن، در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. یکی ازمفاهیمی که وی به آن پرداخته اند، آنیما وآنیموس است.

کهن الگوهای آنیما - مادینه - و آنیموس - نرینه - بدین معنا است که هر شخص برخی از ویژگیهای جنس مخالف را نشان می دهدآنیما به معنای خصایص زنانگی در مردان و آنیموس بیانگر خصایص مردانگی در زنان است در این کهن الگوها فرد تا هر دو وجهه ی خودرابیان نکند، نمیتواند بهشخصیّت سالم دست یابد. در نظر یونگ، هیچ زنی به تمامی زن نیست و هیچ مردی به تمامیمرد نیست. یونگ معتقد است دو نوع آنیما در مردان وجود دارد آنیمای مثبت و آنیمای منفی .

جنبه های مثبت: عنصر مادینه، مرد را یاری می دهد تا همسر - معشوق - مناسب خود را بیابد دلباختن زال به رودابه یا عاشق شدن رستم نسبت به تهمینه عملکرد مثبت دیگر عنصر مادینه نقش راهنما و یاریگر مرد است در جاهایی که ذهن مشوّش است احساس عشق و علاقه ای که سیاوش به جریره داشت یا بیژن به منیژه. نقش مثبت دیگر نقش میانجی بین دنیای درون - خود - و بیرون - من - فرد را برعهده دارد به زنی گرفتن سیاوش، فرنگیس دختر افراسیاب را با وجود عشق سودابه نسبت به خودش .

جنبه های منفی: عنصر مادینه به صورت خشم، ناتوانی و تردید بروز می کند. شخصیّت منفی مدام یادآور می شود که »من هیچ نیستم . هیچ چیز برای من مفهوم ندارد ومن برخلاف دیگران از هیچ چیز لذّت نمی برم .این خلق وخوی عنصر مادینه می تواند سبب ناهنجاری، ترس از بیماری ، ناتوانی وتصادف گردد و زندگی سراسر غمگین وخسته کننده می شود 

به عنوان نمونه اواخر زندگی سودابه و رسوا شدن خیانت وی نسبت به کاووس وحسّ ناتوانی وخستگی درونی کاووس شاه. یکی دیگر از نمودهای منفی عنصر مادینه در شخصیّت مرد تمایل به کارهای زننده و ناپسند و زنانه است که همه چیز را بی ارزش می نماید. در» اروپا حتّی تا به امروز هم به صورت اعتقاد به زنان جادوگر نمود دارد.گونه دیگرعنصرمادینه تخیّلات شهوانی است.

درشاهنامه فردوسی بعضی جاها اشاره هایی هم شده است ازجمله خان های چهارم رستم واسفندیارزنان جادوگر به صورت زیبا رویانی که درحضورآنان جلوه می کنند امّا پس از این که صورت واقعی شان آشکار می گردد؛ کشته می شوند. »این عنصر زمانی شکل می گیردکه مرد به قدر کافی مناسبات عاطفی خود را پرورش نداده باشد ووضعیّت عاطفی وی نسبت به زندگی، کودکانه باقی مانده باشدکه این بُعد از آنیما در هر دو شخصیّت رستم واسفندیار صدق می کند.

.1 پیشینه تحقیق تاکنونمقاهاییربسیار در مورد نقدکهن الگوهابه رشته یتحریر درآمده و بسیاری از آثارکلاسیک و معاصر مورد بحث قرارگرفته است که از آن میان میتوان به"نقد وبررسی دوکهن الگوی آنیما وآنیموس در » منظومه ی بانو گشسب نامه - 1392 - « ، » بررسیکهن الگویپیرخرد در شاهنامه - 1392 - «،» تحلیل داستانسیاوشبرپایهنظریّاتیونگ - 1386 - «،» بررسی و مقایسه ی چهار دوره ی قهرمانی شاهنامه بر اساس نقد کهنالگویی - 1394 - « ، » بررسی و تحلیلچیستی و چگونگی ظهور کهن الگوی آنیما و آنیموس در شعرطاهرهصفارزاده - 1391 - « وغیره اشاره کرد. امّا دربررسی های انجام شده موضوعی منسجم وکامل در مورد همه شخصیّت های بخش پهلوانی یافت نشد. روش تحقیق،تحلیلی است باتوجّه به منابع کتابخانه ای واینترنتی هرعاملجداگانهموردبررسیقرارگرفته است.

.2 آنیما کهنالگوی آنیماتجسّم تمامی گرایشهای روانی زنانه درروح مرداست. احساسات،خلق وخوی مبهم،مکاشفات پیامبرگونه،عشق،ارتباط باماوراءو....نمودارنوع رابطهی مردباناخودآگاه جمعی است. آنیماهم نمودمثبت داردوهم منفیاین. خاصیّت کهن الگویی و نمادین بودنآنیماست. اگر محتویّات مثبت آنیما نتواند به طور خودآگاه بروز کند و سرکوب شود انرژی آن به جنبه های منفی کهن الگو منتقل میشود و به صورت نمایه های منفی ظاهر می گردد.

شمیسا می گوید: » آنیما مظهر طبیعت زنانه درروان مردان است یعنی روح مونث مرد است یاآن بخش از روح مردان است که زنانه است .به نظر یونگ هرمردی ،تصویر جاویدانی از یک زن در خود دارد. همین آنیماست کهالهام بخش آثارهنری است - شبیه به تابعه نزد اعراب باستان - ، لذا در برخی آثار خلّاق ادبی خود را به ما نشان می دهد.

سهراب سپهری گویا خطاب به اوست که می گوید: حرف بزن ای زن شبانه موعود ،حرف بزن خواهر تکامل خوشرنگ ،حرف بزن حوری تکلّم بدوی.« - شمیسا ،1378 ، / - 227 ویلفرد گورین درکتاب رویکردهای نقدادبی ،»آنیما را پیچیده ترین صورت مثالی یونگ می داند و آن را تصویر روح می داند. - « گورین ، 1377، ص - 194 وی معتقداست که آنیما عامل زنده در انسان است که حیاتی مستقل داشته وخود حیات آفرین است . اگر به واسطه ی جنبشها و افت وخیزهای روح نبود ،بشر اسیر شهوات خود یعنی بطالت وبیهودگی می شد واز بین می رفت .

او معتقد است که » یونگ آنیما را به عنوان جنبه های مادینگی روان مردانه مطرح ساخته واشاره می کند که تصویر آنیما غالباً با چهره ی زنان بازتاب می یابد .همانطور که یک ضرب المثل آلمانی می گوید هر مردی حوّا را در درون خود دارد - به عبارت دیگر روان بشر دوجنسی است ،اگرچه صفات روانشناختی جنس مخالف درهریک از ما عموما ناخودآگاهند ،لیکن خود را در رؤیاها یا "فرافکنی" بر افراد مخالف محیط آشکار می سازند . رخداد عشق به ویژه عشق با یک نگاه را توانمی دست کم تا حدّی با نظریّه آنیمای یونگ توجیه کرد. - « همان، - 196عشق سهراب با اولین نگاه به گردآفرید را می توان در این حیطه قرار داد.

یونگ می گوید: » عنصر آنیما به ذهن امکان می دهد تا خود را با ارزش های واقعی درونی همساز کند وراه به ژرف ترین بخش های وجود برد. می توان آن را رادیویی درونی انگاشت که با تنظیم طول موج، صداهای بیگانه را حذف می کندوتنها صدای انسان بزرگ را می گیرد. - « یونگ ،1392 ، - 278 نیماآ متعلّق بهمردان است و بامواردی که مادینه هستند در ارتباط است مثلاً سیاهی و تاریکی عناصری زنانه هستند

در منظومه ی شاهنامهتجلّی، آنیمابر افراد داستان،سببسازحوادثمختلف است . آنیما در این منظومه دوسویه است -1. مثبت -2 منفی که به نقد وبررسی هریک از آن ها خواهیم پرداخت.

.2,1 آنیمای مثبت الف - دلباختن زال به رودابه

خلاصه داستان: زال دریک مرغزار سبز وخرّمی چادر زد وشب را با دوستان به نوشیدن می وگوش کردن به موسیقی گذراند.بر حسب تصادف که مهراب هم خودش یک دلاوربزرگ بود به نزدیک زال خیمه داشت وبه نزدیک زال رفت وباهم به معاشرت پرداختندواز هر دری سخن گفتندبه طوری که هردو ازاین معاشرت خوشحال بودند،مهراب خیلی از زال تعریف کردوهمه هنر های اورا ستود وبدو هدیه های فراوان داد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید