بخشی از مقاله
چکیده
ساختار داستانی ماهیتی دارد که با تأثیراز عناصر خود، شکلی کُنشی و روایی میپذیرد. نویسنده در پرتو این خصوصیات و عناصر ساختاري مانند: طرح و نقشه، زاویهي دید، کشمکش، بحران، نقطهي اوج و گرهگشایی، ساختاري داستانی را پی میریزد. نگریستن به آثار ادبی گذشته از زاویه نظریات معاصر راهی است براي کم کردن فاصله ها با چنین آثاري تا ارزش و راز ماندگاري آن ها بیش از پیش آشکار شود.
هم از این رو در این جستار پس از طرح مباحث نظري در باب ادبیات داستانی و هر یک از عناصر سازنده داستان، به تحلیل این عناصر در ماجراي جنگ هفت گردان در شاهنامه پرداخته می شود؛ و پس از تحلیل داده ها به این نتیجه می رسد که، - بدون در نظر گرفتن پاره اي سستی ها-فردوسی در پردازش این داستان توانسته است، به خوبی عناصر داستان را در پیشبرد حوادث به کار بگیرد و طرحی منسجم و استوار مبتی بر روابط علّی و معلولی را ریزيپی کند. کنشها و گفتگوهاي شخصیتها در این داستان نتیجهي طیعی حوادث است و متن داستان، با ساختاريتقریباً پیوسته، مبنی بر شروع از وضعیت پایدار و تغییر وضعیت به سوي موقعیت پایداري متفاوت با وضعیت اول پیروي می-کند.
-1 مقدمه و طرح مسأله
شاهنامه فردوسی گنجینه بی بها و گران سنگ زبان و ادبیات فارسی است. شاهنامه پژوهان در حوزه زبان و محتواي شاهنامه، تحقیقات بسیار گسترده اي انجام داده اند. این که شاهنامه از نظر طبقه بندي ادبی جزء کدام نوع ادبی قرار می گیرد و ویژگی هاي کدام نوع ادبی را بیشتر در خود دارد، می تواند پرسشی نو و قابل طرح در شاهنامه پژوهی باشد.اشاره صریح و مکرّر فردوسی به داستانی و روایی بودن شاهنامه، می تواند نگرشی از دیدگاه داستان نویسی و عناصر آن به روي خوانندگان این اثر بگشاید. اگرچه به احتمال زیاد چارچوب داستان هاي شاهنامه از پیش طرح ریزي شده و در اختیار فردوسی قرار گرفته است، اما، پرورش شخصیت ها، روابط علت و معلولی قوي میان حوادث، فضاسازي، صحنه پردازي، گفت و گوهاي متنوع و متناسب با وضعیت موجود، کشمکش هاي مختلف و بهره گیري از اغلب عناصر داستانی، شاهنامه را مجموعه اي بسیار منسجم و کارآمد در زمینه داستان پردازي قرار داده است.
در این جستار توجه نگارنده به بررسی عناصر اصلی داستان در ماجراي جنگ هفت گردان معطوف است. در واقع پرسش اصلی تحقیق این است که آیا میتوان ماجراي جنگ هفت گردان را "داستان" نامید و یا باید از واژگان دیگري - مثلا: قصه، حکایت و... - در معرفی این متن سود برد؟بنابراین پس از طرح مباحث نظري در باب ادبیات داستانی و هر یک از عناصر سازنده داستان، به تحلیل این عناصر در ماجراي جنگ هفت گردان در شاهنامه پرداخته می شود. بدیهی است با واکاوي هریک از عناصر داستانی هم می توان به هنر داستان پردازي نویسنده پی برد و هم دقیق تر و روشن تر محتوا و کارکرد پیام و اندیشه اثر را شناخت.
در باب داستان پردازي و هنر فردوسی در این زمینه تحقیقات شایان توجه و ارزشمندي صورت گرفته است، استاد سعید حمیدیان در کتاب »درآمدي بر اندیشه و هنر فردوسی«، ضمن ارائه دیدگاه هاي ارزشمند در باب جایگاه اسطوره در شرق و غرب و نیز پرداخت ویژگی هاي شاهنامه، به ساختار داستان هاي سنتی و برخی عناصر داستان نویسی در شاهنامه – البته به صورت بسیار کلی – اشاره کرده است. مهدي محبتی نیز به بررسی بسیار اجمالی و گذراي برخی عناصر شاخص داستان نویسی در دو داستان »رستم و اسفندیار« و »رستم و سهراب« در کتاب »پهلوان در بن بست« پرداخته است.
محمد حنیف نیز در کتاب »قابلیت هاي نمایشی شاهنامه« ضمن اشاره بسیار موجز به برخی عناصر داستانی، بیشتر تطبیق داستان هاي شاهنامه با متون نمایشی را مورد مطالعه قرار داده است و در این بین به داستان هایی مانند »زال«، »سیاوش« و »رستم و اسفندیار« اشاراتی کرده است. نیز فرزانه معینی در مقاله اي با عنوان »بررسی برخی عناصر داستانی ضحاك« و جلال خالقی مطلق در مقاله اي با عنوان »عناصر درام در برخی از داستان هاي شاهنامه« ساختار داستانی روایات شاهنامه را بررسی کرده است.
اما در این جستار با روش کتابخانه اي و تحلیل آماري داده هاي مطالعاتی به بررسی دقیق و جزئی هر یک از عناصر شاخص داستانی درجنگ هفت گردان - که با وجود کوتاهی، بسیار محرك و زیبا بیان شده -پرداخته شده است.
البته باید توجه داشت که داستان مورد نظر ما به علت اغراق و مبالغه ها و مکان ها و زمان هاي نامعین و مبهم در داستان هاي حماسی و نیز بسیاري موارد دیگر، فاقد تطبیق کامل و تام با همه سنجه ها و معیار هاي داستان نویسی معاصر است و ابهام در زمان و مکان در این نوع ادبی خاص، فرضیه ي داراي ساختار کامل و تمام عیار بودنِ این گونه داستان ها را مخدوش می کند؛ به همین خاطر نگارنده مدعی روایی و نمایشی بودن مطلق و کامل این داستان نیست، بلکه فقط در پی تبیین و بازنمایی عناصر شاخص و نمایان داستانی این متن است، تا ذره اي بسیار خرد و ناچیز از علل جذابیت و کشش بی نظیر و ممتاز شاهنامه فردوسی -آن هم فقط از این نظرگاه- نمایانده شود و در نهایت با اثبات وجود بسیاري ویژگی ها و عناصر داستانی در این متن، بتوان آن را به عنوان داستان، معرفی کرد.