بخشی از مقاله
چکیده
آگاهی حالتی از ذهن است که در آن فرد بهطور انتخابی و فعالانه اطلاعاتی را که از محیط اطراف جمعآوری کرده است را پردازش میکند. این مفهوم جهت افزایش یادگیری بازدیدکننده در سایتهای میراثی ضروری است. ادبیات پژوهش نسبت به آگاهی در حوزه گردشگری کم و در منابع فارسی بسیار محدود میباشد. هدف این تحقیق بررسی میزان اثربخشی عوامل مرتبط به بازدیدکننده در سایتهای میراثی بر آگاهی بازدیدکنندگان است.
تحقیق حاضر بر اساس مدل آگاهی ماسکاردو - 1999 - بوده و عوامل مرتبط به بازدیدکننده شامل علاقه به محتوا، انگیزههای یادگیری و سطح پایین خستگی میباشند، که در این تحقیق تاثیر سطح پایین خستگی بر آگاهی بازدیدکنندگان مورد بررسی قرار گرفته است.
این پژوهش از لحاظ هدف، یک پژوهش کاربردی است و تعداد 201 پرسشنامه در بین بازدیدکنندگان آرامگاه فردوسی در بازهی زمانی 15 آبان تا 5 آذر 1395 توزیع و جمعآوری شد و مورد تجزیه و تحلیل توسط نرمافزار IBM SPSS Stastics 24 قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که سطح پایین خستگی بر آگاهی بازدیدکنندگان آرامگاه فردوسی معنادار میباشد و سطح پایین خستگی بر آگاهی بازدیدکننده تاثیر داشته است.
-1 مقدمه
امروزه، دیدار از منابع فرهنگی و تاریخی یکی از بزرگ ترین، فراگیرترین و رو به رشد ترین بخش های صنعت گردشگری است. این شکل از گردشگری - گردشگری میراث - بسیار سریعتر از سایر اشکال گردشگریمخصوصاً، در کشورهای در حال توسعه رشد کرده است.
سرزمین ایران با توجه به فرهنگ و تاریخ باستانی خود، که ریشه در تاریخ کهنسال این مرز و بوم دارد، و نیز آثار باستانی بسیار زیادی که در جای جای این کشور دیده می شود، در ردیف یکی از کشورهای مهم جهان به لحاظ جایگاه تاریخی، فرهنگی، و سایر جاذبه های گردشگری قرار گرفته است .
بنابراین گردشگری میراث برای صنعت گردشگری و فرهنگ ایران مهم است. گردشگری میراث فرهنگی به بخشی از گردشگری میراثی اشاره می کند که تاکید خاصی بر جاذبه های فرهنگی و میراثی دارد. این جاذبه ها متنوعاند و شامل موزهها، نمایشگاهها و سایتهای باستان شناسی و مانند آن میباشند
این حقیقت که افراد مختلف برداشتهای متفاوت از یک تاریخ مصنوع و فضا دارند را نمیتوان نادیده گرفت؛ افراد مختلف بر اساس تجربههای فرهنگی و شخصی خود به شیوههای متفاوت با فضاهای میراثی مواجه میشوند .[4]، و فعالیتی که به قابلفهم و معنادار کردن فضاهای میراثی برای بازدیدکنندگان خود اختصاص داده شده است"تفسیر" نام دارد و بهعنوان جزء اصلی گردشگری مدرن میراث در نظر گرفته میشود
ازطرفی دیگر، مفهوم آگاهی در صنعت گردشگری برای کمک به ترویج بهتر تفسیر در میان گردشگران مطرح میشود که به بالابردن کیفیت در صنعت گردشگری نیز کمک میکند.[6]؛ زیرا آگاهی حالتی از توجه هشیارانه است که در آن افراد بهطور ضمنی به متن و محتوای اطلاعات آگاه هستند .[7] طبق نظر نور و دیگران، یک یادگیرنده آگاه به خوبی به محیط اطرافش توجه دارد، به اطلاعات جدید عکس العمل نشان میدهد و استانداردهای جدید میسازد و به درستی رفتار میکند. طبق نظر او گردشگران آگاه افرادی هستند که به طور جدی با اطلاعات مواجه شده و فعالیت های درون سایت را بررسی میکنند، سعی میکنند معانی موجود در سایتهای میراثی را دریافت کرده و در نتیجه درک و شناخت و همدلی بیشتری را نسبت به سایتی که بازدید کرده اند ابراز میکنند و پس از بازدید به حفاظت از میراثشان توجه دارند.
به دلیل نقش تعیینکنندهای که حکیم ابولقاسم فردوسی - 397-319 - در شکلگیری تاریخ، فرهنگ و هویتمان ایفا کرده است، و با توجه به اهمیت آگاهی در سایتهای میراثی، مطالعه حاضر بر روی تاثیر سطح پایین خستگی بر آگاهی بازدیدکنندگان آرامگاه فردوسی در شهر توس انجام شده است.
طبق بررسیهای انجام شده به نظر میرسد، تحقیقات در حیطه آگاهی در بخش گردشگری اگر باشند، بسیار اندکاند. از اینرو تحقیق در این زمینه حائز اهمیت بوده و منابع این مقاله اکثرا لاتین میباشند و پیشینه فارسی در این زمینه موجود نمیباشد.
-2 مبانی نظری
ذهنآگاهی ریشه در سنتهای تفکر شرقی دارد و اغلب تمرین رسمی مراقبه همراه با تمرکز حواس است. در حقیقت تمرکز حواس"قلب" مراقبه بودایی نامیده شده است. با این حال، ذهنآگاهی چیزی فراتر از مراقبه است. "ذاتا" یک وضعیت آگاهی است که شامل توجه آگاهانه به لحظه لحظهی یک تجربه است. تمرین مراقبه در حقیقت یک "داربست" است که برای بهبود وضعیت یا مهارت ذهن آگاهی مورد استفاده قرار میگیرد.[9] یکی از این روش های نظری که به طور مستقیم در تفسیر استفاده شده است است مفهوم آگاهی و ناآگاهی است. این مفهوم از روانشناسی جامعه شناختی گرفته شده است و استدلال میکند که در هر موقعیتی افراد میتوانند در یکی از دو حالت شناختی آگاهی و یا ناآگاهی باشند.
ناآگاهی رفتاری معمولی است که پردازش فعال ذهنی را شامل نمیشود و افراد توجه کمی به آنچه انجام میدهند دارند. این ویژگی مشخصه افرادی است که در پردازش اطلاعات جدید ناموفقاند و بر رفتارهای موجود یا ساختارهای قدیمی تکیه میکنند .[10] آگاهی از طرف دیگر، حالت مخالف ناآگاهی است. و میتوان آن را اینگونه تعریف کرد که حالتی از عملکرد است که افراد در آن بهطور فعال در بازسازی محیط از طریق ایجاد دستهبندیهای جدید و یا تمایز سهیم هستند. بنابراین توجهشان را به نشانههای متنی جدید که ممکن است آگاهانه کنترل شده باشند جلب میکنند
فعالیتی که مکانهای میراثی را برای بازدیدکنندگان قابلفهم و بامعنا میسازد، تفسیر میراث نامیده شده و امروزه به عنوان جزء اصلی گردشگری میراث کاملا" پذیرفته شده است [12]؛ درنتیجه، تفسیر میراث تلاشی برنامهریزیشده است تا به بازدیدکنندگان، نسبت به تاریخ و اهمیت وقایع، افراد، و اشیایی که مکان میراثی با آن مرتبط میباشد، درک دهد؛ بنابراین، تفسیر فرایندی ارتباطی است که هدف آن کمک به افراد جهت کشف اهمیت اشیا، مکانها، افراد و وقایع است تا از طریق آن، افراد با درکی بالاتر، شیوهی دریافت خود و جهان خود را تغییر دهند.
همچنین، تفسیر مانند یک پل عنوان میشود که دلیل اهمیت تفسیر برای بازدیدکنندگان و برنامهریزی میراث و مدیریت آنرا مطرح میکند؛ از اینرو، تفسیر بهعنوان رسانهی ارتباطی برنامهریزی و مدیریت مدیران میراث، جهت دسترسی و جلب علاقه بازدیدکنندگان مورد استفاده قرار میگیرد، تا کمک کند اشیا و مکانهای میراثی آسانتر درک شوند
ماسکاردو - 1992 - ، اولین محققی بود که آگاهی را در حوزهی گردشگری مورد کاوش قرار داد. وی هنگامی که نقش مؤثر تفسیر را در گردشگری پایدار در رابطه با سایتهای میراثی بررسی میکرد، آگاهی را بهعنوان چارچوبی نظری که برنامهی تفسیر را هدایت کند، مدنظر قرار داد. در این کاربرد اولیهی آگاهی در زمینهی گردشگری، ماسکاردو مدلی از رفتار بازدیدکنندگان را در سایتهای میراثی ساخت بشر، بر اساس مروری بر ادبیات تحقیق تفسیر و آگاهی ارائه نمود.
وی در این مدل نشان داد که چگونه عواملی مانند سطح پایین خستگی بر حالت شناختی آگاهی یا ناآگاهی بازدیدکننده تأثیر میگذارد؛ ماسکاردو در این مطالعه، پیامدهایی را نتیجهی حالت شناختی معینی میداند و معتقد است که آگاهی منجر به یادگیری بیشتر، سطح رضایت بالاتر و درک بهتر میشود، در حالیکه ناآگاهی، یادگیری کمتر، سطح رضایت پایینتر و درک پایینتر از سایت میراثی را در پی دارد
ماسکاردو - 1996 - در مقالهی خود با عنوان"بازدیدکنندگان آگاه"، مدل آگاهی در رفتار و شناخت بازدیدکنندگان در سایتهای میراثی را ارائه کرد؛ وی در این مدل نشان داد که چگونه برخی عوامل مانند: سطح پایین خستگی، بر حالت شناختی آگاهی یا ناآگاهی بازدیدکننده تأثیر میگذارد
وودز و ماسکاردو در سال 2003 در مقاله خود با عنوان " افزایش یادگیری راجع به حیاتوحش از طریق آگاهی"، مدلی ارتباطی را جهت افزایش آگاهی بازدیدکنندگان ارائه میدهند. وودز و ماسکاردو در سال 2003 در مقاله خود با عنوان "افزایش یادگیری راجع به حیاتوحش از طریق آگاهی"، مدلی ارتباطی را جهت افزایش آگاهی بازدیدکنندگان ارائه میدهند. آنها در این مدل یکی از عوامل موثر را سطح خستگی عنوانکردهاند.
جستجوهای بسیاری صورت گرفته است تا بررسی شود آیا مطالعات قبلی بر روی آگاهی بازدیدکنندگان موزهها و سایتهای میراثی در ایران صورت گرفته است یا خیر اما متاسفانه اثر چندانی مبنی بر وجود چنین مطالعاتی یافت نشد. بنابراین به نظر میرسد تحقیق حاضر برای اولین بار بر روی این موضوع در ایران انجام شده است.
به منظور انجام این تحقیق از مدل ارتباطی ماسکاردو - 1999 - جهت بررسی میزان آگاهی بازدیدکنندگان استفاده شده است. طبق نظر او عوامل مرتبط به بازدیدکننده بر آگاهی بازدیدکننده تاثیر میگذارند. عوامل مرتبط به بازدیدکننده مانند: علاقه به محتوا، سطح پایین خستگی و انگیزهی یادگیری میباشند که در این پژوهش سطح پایین خستگی مورد بررسی قرار گرفته است. .بنابراین، فرضیه پژوهش مبنی یر این است که سطح پایین خستگی فرد بازدیدکننده بر آگاهی تاثیر دارد.
در زیر به تعریفی از مفهوم سطح خستگی و چگونگی پایین آمدن علاقه بازدیدکننده در طول بازدید پرداخته شده است.
سطح خستگی
چندین فرض وجود دارد که نشان میدهد چگونه علاقهی بازدیدکننده در طول بازدید از موزه کاهش مییابد؛ از طرفی، میتوان تغییرات رفتاری را در کل تحت تعریف جامع "خستگی موزه" دستهبندی کرد، زیرا همهی آنها معنای کاهش علاقهی بازدیدکننده در طول بازدید را میرسانند. در واقع، خستگی موزه مفهومی پیچیده و مهم است که بر مقدار زمانی که بازدیدکنندگان بهطور کلی در موزهها، گالریها و نمایشگاهها صرف میکنند، تأثیرگذار است؛ بنابراین، به احتمال زیاد تعاریف مختلفی برای خستگی موزه ارائه شده است، که ویژگیهای فرد بازدیدکننده، عوامل محیطی، و تعامل بین آنها را در برمیگیرد.
ویژگیهای بازدیدکنندگان: این فرضیه معتقد است که عوامل مرتبط به بازدیدکننده مسئول کاهش علاقهی بازدیدکنندگان هستند؛ بهعنوان مثال، " خستگی فیزیکی" یک ویژگی میباشد، که به موجب آن همچنان که بازدید ادامه مییابد بازدیدکنندگان از لحاظ جسمی خسته میشوند؛ در واقع، در این دیدگاه بازدید از موزه با پیادهروی مقایسه شده است؛ ازطرفی، با اینکه "پردازش شناختی" بهعنوان عامل تعیین کنندهی خستگی مطرح شده است؛ اما ارزیابی این مفهوم بهدلیل عدم وجود یکپارچگی بین روانشناسی شناختی و مطالعات بازدیدکننده، و میزان ظرفیت پردازشی که افراد دارند با محدودیت همراه است، زیرا منابع شناختی با گذر زمان و تلاش ذهنی افراد بر تمرکز کاهش مییابد و مردم تمایل دارند در یک زمان، بر یک چیز تمرکز کنند.