بخشی از مقاله
چکیده
دربازار رقابتی و مبتنی بربازار دنیاي عصر حاضر ، که با تحولات و تغییرات سریع و شتابان محیط بین المللی و گذر از جامعه اطلاعاتی و تغییر اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی همراه است ، از کارافرینی به عنوان موتور توسعه اقتصادي یاد می شود که می تواند در رشد و توسعه اقتصادي کشورها با ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی منجر به حل معضل بیکاري شود .
امروزه فرصتهاي شغلی دیگر محدود به مرزهاي جغرافیایی نیست و صرف نظر از اینکه هر فرد کجا زندگی می کند، می تواند از فرصتهاي شغلی جهانی استفاده نمایددراین مسیر پرفراز و نشیب توسعه یکی از فاکتورهاي کلیدي تغییر اجتماعی است وموج تحول با - ICT - سریع تکنولوژیهاي اطلاعات و ارتباطات قدرت و سرعت خیره کننده ، تمام جهان را درنوردیده وهرروز با استفاده از نیروي محرکه خود تحولات جدیدي را براي بشر به ارمغان می آورددر این جستار ضمن تعریف کارافرینی وسازمان کارافرین ، به بررسی الگوها و فرایند کارافرینی ، ویژگیهاي موثر کارافرینی در عصرفناوري، وضعیت بازارکار در عصر فناوري اطلاعات و در نهایت به رابطه متقابل کارافرینی و فناوري می پردازد.
.1 مقدمه
تحولات و دگرگونی نظامهاي اجتماعی – اقتصادي عصر حاضر، ریشه در پیشرفت و تغییرات بوجود آمده در علم و تکنولوژي دارد، که این به نوبه خود منجر به تغییردر علائق و ذائقه ها گردیده است .بدون تردیدسازمانهاي عصر حاضر باتحولات و تهدیدات گسترده بین المللی روبرو هستند ، از اینرو تضمین و تداوم حیات و بقا سازمان نیازمند یافتن راه حل وروشهاي جدیدمقابله با مشکلات می باشد.که به نوآوري، ابداع، خلق محصولات، فرایندها وروشهاي جدید بستگی زیادي دارد. براي نیل به این هدف مدیران باید به نقشهایی روي آورند که متناسب با شرایط متحول محیطی باشد
یکی از این نقشها ، نقش کارآفرینی مدیران می باشد. کارافرینی یکی از ضروریات هزاره جدید محسوب می شود . عصري که به جامعه اطلاعاتی و هنگامه جهانی شدن موسوم است و در بردارنده پیامدهاي مهمی همچون فراگیري فناوریهاي نوظهور و تغییر و تحولات شتابناك در عرصه مبادلات بشري و رقابت شدید و بی رحمانه در عالم کسب و کار است در چنین فضایی از کارافرینی به مثابه عامل رشد و توسعه و نیز یکی از شاخصهاي اثرگذار براي چشم انداز مطلوب هرجامعه اي است که این خود بر تاثیرات عمیق و گسترده اي آن در به چالش کشیدن انسانهاي پست مدرن دلالت دارد.
کارافرینی به عنوان یک فرایند پویا شامل آرمان تحول ، دگرگونی و خلاقیت می شودتحقق این فرایند مستلزم کاربرد و استفاده نیرو و انگیزه ي افراد در جهت خلق و اجراي ایده هاي نو و همچنین راحلهاي کاربردي است.، از کارافرینی به عنوان موتور توسعه اقتصادي یاد می شود که می تواند در رشد و توسعه اقتصادي کشورها با ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی منجر به حل معضل بیکاري شود .
امروزه فرصتهاي شغلی دیگر محدود به مرزهاي جغرافیایی نیست و صرف نظر از اینکه هر فرد کجا زندگی می کند، می تواند از فرصتهاي شغلی جهانی استفاده نمایددراین مسیر پرفراز و نشیب توسعه سریع تکنولوژیهاي اطلاعات و ارتباطات یکی از فاکتورهاي کلیدي تغییر اجتماعی است وموج تحول با قدرت و سرعت خیره کننده ، تمام جهان را درنوردیده وهرروز با استفاده از نیروي محرکه خود تحولات جدیدي را براي بشر به ارمغان می آورد.با توجه به پیشرفت روز افزون علم و فناوري ، گسترش اطلاعات در سازمان ها ، پیچیده شدن امور تصمیم گیري ، یک سازمان همواره به منظورتصمیم گیري سریع و دقیق نیاز به اطلاعات مناسب داشته و این امر میسر نمی شود مگر این که مدیران و کارکنان با دریافت اطلاعات و پردازش آنها به شناخت لازم از نظام دست یافته و براساس آن گزینه هاي ممکن را شناسایی و بهترین آنها را انتخا بکند[ 2]با توجه به اینکه کارآفرینی سازمانی گرایشی است تا سازمان را درگیر فعالیتهایی می کند که به طور موفقیت آمیز فرصتها را شناسایی کرده و برروي آن سرمایه گذاري کند . با توجه به این مهم فناوري اطلاعات و ارتباطات می تواند این فرایند را تسهیل و فرصتها را شناسایی کند و سازمانها را درگیر نماید.
2 -مفهوم کار آفرینی از دید صاحبنظران
کارآفرینی " واژه جدیدي است که نمی توان از طریق معنی لغوي به مفهوم واقعی آن دست یافت این. واژه به جاي لغت به معنی " متعهد شدن "گرفته شده است .به entreprendre به کاررفته که اصل ان از لغت فرانسوي Entrepreneurship عبارت بهتر ، هنوز معادل دقیقی در زبان فارسی براي انتقال مفهوم ان نداریم و این واژه شنونده ناآشنا ره اغلب به اشتباه می اندازد ضمنا به رغم بحثهاي قابل ملاحظه و تحقیقات زیادي که براي تعریف " کارآفرینی " صورت گرفته است مفهوم و واقعیت اصلی کارآفرینی هنوز شناخته شده نیست و نمی توان تعریف جامع و مانعی از آن ارائه کرد .واژه کارآفرینی بیش از دو قرن نیست که در ادبیات مدیریت و اقتصاد وارد شده و مانند سایر واژه ها تغییرات زیادي رابه خود گرفته و از رشد تکاملی برخوردار بوده است .
کارآفرینی ابتدادر نظریه هاي اقتصادي تیلور و به عنوان عامل اصلی ایجاد ثورت و یا ارزش اقتصادي شناخته شده و از قرن پانزدهم تاکنون در کانون مکاتب مختلف اقتصادي قرار داشته است "سی " کارآفرینی را معادل نوآوري تعریف می کند . افرادي مثل سی و کاننتلیون مدعی هستند که کارآفرینی یک عامل توسعه اقتصادي است زیرا در [ صورت وجود کارآفرینی ، منابع از حوزه هاي کم بهره ور به طرف حوزه هاي با بهره وري زیاد سوق داده می شوندبا جمع بندي تعریف هاي مطرح شده کارآفرینی رابه شرح زیر تعریف می کند:
-1عملی خلاق است که بوسیله آن چیزي که د رگذشته وجود نداشته است ایجاد می شود.
2 -نوآوري مبتنی بر درك و یافتن فرصت ازیک محیط نامشخص.
3 -فعالیت در برگیرنده یخطر به دلیل نو بودن که امکان محاسبه ي ارزش افزوده ي آن مشکل است.
4 -کارآفرینی منجر به ایجادارزش درشخص، گروه و جامعه است
-رویکردهاي مطالعه کارآفرینی
-1 رویکرد اقتصادي کارآفرینی -2 رویکرد روانشناختی -3 رفتاري -4 رویکرد اجتماعی
در یک دسته بندي کلی می توان دو نگرش اصلی اقتصادي در حوزه کارافرینی را به شکل زیر دسته بندي کرد
مکتب نئوکلاسیک : در چارچوب این مکتب کارافرین یک صاعقه حسابگر است. افرادي که به سرعت رعد و برق گزینه ها در فرایند مولد در بررسی نموده و بهینه ها را انتخاب می کنند.
اقتصاد کلاسیک :اقتصاد کلاسیک به سهم اقتصاد در پیش از اواخر قرن نوزدهم اشاره داردکه در اغلب موارد به اقتصاد سیاسی معورف است و یا اقتصاد دستوري که دولتها تصمیم می گیرند تا منابع را تخصیص بدهند، مرتبط است .دراواخر سده نوزدهم کامونز نیز سود حاصل از مخاطره پذیري را ازانواع دیگر سودها متمایز نمود . طبق نظر وي یکی ا زانواع سود از توانایی کارافرین و مخاطره پذیري او ناشی می شود و برحسب تغییر وضعیت اقتصادي این سود متغیر و ناپایدار است.
لندستروم کارافرین را فردي می داند که تواناییخلق و ایجاد دارد فردي ریسک پذیر که اجراي پروژه هاي بزرگی را در جامعه برعهده می گیرد ریسک پذیري در یک نگاه کلی در افرادي تجلی می یابد که خطرات با توجه به دیدگاههاي مطرح شده در حوزه کارافرینی می توان گفت اساسا نظریه هاي اقتصادي با 2 سوال بنیادي راجع به جامعه روبرو هستند اول اینکه چگونه جامعه ثروت را ایجاد می کند و دوم اینکه چگونه یک جامعه ثروت را میان اعضاي خود توزیع می نماید؟
بدیهی است که پاسخ به این دو سوال مقتضی پیشرفت اجتماعی نیز می باشدمستلزم وجود سازوکارهایی می باشد که راه حل هاي ارائه شده را عملی می سازد در این میان کارآفرینی از سازو کار مهمی به شمار می رود که ایجاد و توزیع ثورت را تضمین می کند.
رویکرد روانشناختی و رفتاري
از اویل دهه 1960 و به دنبال موفقیت روانشناسان در دستیابی به ویژگیهاي مشترك بین کارآفرینان ، توجه جامعه شناسان به دسته دیگراز متغیرها ي جمعیت شناختی معطوف گردید که به رویکرد رفتاري معطوف گردید که این رو یکرد برعملکرد و فعالیتهاي چگونگی تاسیس شرکت تاکید می کند .در این رویکرد عوامل محیطی و ویژگیهاي رفتاري فرد شامل تجارب ، سوابق شخصی و فردي مانند سن، خانواده، دوران کودکی ، تحصیلات، و ...مدنظر است . در این دیدگاه قصد براین است تا با ارائه برنامه هاي مناسب براي کمک به کارآفرینان مهارتها و دانش مورد نیاز آنان را افزایش تا بابهبود فعالیت ها و عملکرد خود بتواند به سوادآوري بیشتري برسند.
رویکرد فرهنگی و اجتماعی
این رویکرد کارآفرین را به محیط یا زمینه هاي فرهنگی – اجتماعی مرتبط می کند و به فرهنگ به عنوان عامل تعیین کننده کارافرین می نگرد و براي رشد کارآفرین در یک جامعه متناسب بین ایدئولوژیکی و رفتار اقتصادي را ضروري می داند .این رویکرد کارآفرینی به عنوان یک تصمیم گیرنده که درون یک مجموعه فرهنگی – اجتماعی خاص عمل می کند ، می نگرد .برنر معتقد است که گروههایی که موقعیت اجتماعی خود را از دست می دهند براي کارآفرینی برانگیخته می شوند بنابراین کارآفرینی پاسخی به عدم تحرك اجتماعی است
-فرایند کارآفرینی
در فرهنگ وبستر ،جریان هدفمند براي شناخت و سامان دهی فرصت ها و بررسی و امکان ایجاد موقعیتهاي شغلی با در نظرگرفتن توانمندیهاي اجرایی در مسیر کسب و کار را که هماره ارزیابی و توسعه است ، فرایند کارآفرینی می گویند . درواقع موفقیت کارآفرینی به نتایج این فرایند بستگی دارد از این رو یکی از راههاي کسب موفقیت ارزشیابی برون دادفرصت هاي قابل شناسایی بوده که نیازهاي قابل پیش بینی جذب سهام داران و نظر مشتریان ، اعضاي سازمانی در بخشهاي مختلف اجتماعی را مد نظر قرار می دهد. فرایند کارآفرینی ، همه کارکردها ، فعالیتها و اقداماتی است که با درك فرصتها و ایجاد محیط کاري براي .نیل به آنها در ارتباط هستند.[5] کارآفرینی فرایندي است که از عناصر مختلفی تشکیل شده است:
کارآفرین :فردي که به صورت آگاهانه تصمیم می گیرد کسب و کار مخاطره آمیز جدیدي را آغاز کند و کلیدي ترین جزء فرایند کارآفرینی است.
ساختار :کارآفرین براي راه اندازي کسب و کار خود باید مشخص کند در قالب چه نوع ساختاري می خواهد فعالیت کند. منابع : کارآفرین باید منابع لازم را جهت راه اندازي کسب و کار خود تامین نماید.
برنامه هاي کسب و کار :کارآفرین باید اهداف کلی، استراتژیها و اهداف ویژه کسب و کار را تعیین کند.
شناسایی و تجزیه و تحلیل فرصت :کارآفرین باتجزیه و تحلیل و شناسایی موقعیتهاي بازار فرصتهایی را که از موقعیت بالایی برخوردارند براي شروع کسب و کار خود برگزیند تلاش محققان در ارایه ي الگوهاي کارآفرینی با توجه به جنبه هاي رویکردهاي رفتاري ، اقتصادي و مدیریتی کارآفرینی انجام شده و به صورت کلی می توان دو دسته الگو را ارایه کرد :الگوهاي محتوایی والگوهاي فرایندي
-الگوهاي محتوایی
کلیه تلاشهاي محققان در خصوص مطالعه رویکرد ویژگیها که منجر به شناسایی خصوصیات فردي و شخصی افراد می گردد و جزیی از این طبقه بندي محسوب می گردد ، آنچه که بایستی مورد توجه قرار دهیم این است که هدف محققان در رویکرد ویژگیها و مدلهاي محتوایی یافتن یک چهارچوب روانشناسی و ارایه تعریف کارآفرینی برمبناي دیگر ویژگیهاي فردي بوده است که باتوجه به محدودیت تحقیقات در پرداختن و اظهار نظر قطعی راجع به این ویژگیها ي فردي ، ارایه مدل محتوایی فراگیر همواره عقیم مانده است . براین اساس محققان به جاي پرداختن به رویکرد ویژگیها به رویکرد رفتاري و مدلهاي فرایندي روي آورده اند.
-الگوهاي فرایندي الگوهاي فرایندي شامل دودسته اصلی در الگوها می باشند که در ادامه تحت بررسی قرار خواهند گرفت:
الف فرایند چند بعدي : در این دیدگاه کارآفرینی یک چهارچوب چند بعدي و پیچیده می باشد که کلیه عوامل شامل ویژگیها، مهارتها و سبکهاي مدیریتی ، فرهنگ، استراتژي فرد کارآفرینی را در برمی گیردهمانند الگوهاي نیاولی و نوگل و الگوي باي گریو که در ادامه به اختصار توضیح داده شده اند.