بخشی از مقاله
چکیده
با ظهور کامپیوتر و بروزگونه ای متفاوت از تعاملات بشری، راهی برای تغییر جهت تدریجی در افکار و ذهنیت معماران پدید آمد که با شفاف کردن نیازها و تطبیق آنها با خواسته های انسان، در جهت پیشرفت به تعامل با تکنولوژی بپردازند. معماری تعاملی و کنش گرا درتلاش برای تعریف تازه ای برای برقراری تعامل بین انسان و معماری است.
هدف از این پژوهش این است که چطور آنچه را که می بینیم، می شنویم و لمس می کنیم و اطلاعاتی را که دریافت می نماییم فرآوری نماییم تا مردم ساعت های بیشتری با محیط معماری اطرافشان درگیر شوند..نمونه ای که در این راستا مورد توجه است،گذرگاه های شهری است. .گذرگاهها مفاهیم معاصری از فضا هستند که نه جایی برای زندگی هستند، نه اجازهی خانه شدن دارند، نامکانهایی که فقط برای تند کردن گذر ساخته شدهاند، نه جایی برای آساییدن، نه جایی برای زندگی. طرح حاضر طراحی گذر شهری است که با تبدیل ضرباهنگ به نور و رنگ با رویکرد معماری تعاملی ،که هدف ایجاد گذرگاهی است، با تمرکز بر موسیقی و ضرباهنگ و تبدیل آن به نور و رنگ،تا مکانی برای مکث و آسایش باشد.
.1 مقدمه:
حدود یک قرن است که نورپردازی در شهر به عنوان بستر و حوزه ای از هنر شهری مورد توجه قرار گرفته است .امروز نورپردازی شهری همگام با پیشرفتهای تکنولوژیکی و مطرح شدن نظریه های اجتماعی و شهرسازی در حوزه های گوناگون مورد آزمایش قرار می گیرد و به منظر شهر تنوع می بخشد. در این زمینه یکی از حوزه های نوین شهرسازی و جامعه شناسی شهری، حوزه طراحی تعاملی و مشارکتی است که تنها طراحی و یا برنامه ریزی از پیش تعیین شده منظر شبانه شهر را شکل نمی دهد، بلکه میزان و نحوه حضور مردم در فضای شهری تعیین کننده است.
این رویکرد با سرعت و شیوه های خلاقانه درمقیاس های متنوعی از نورپردازی شهر در حال توسعه است. اگرچه حوزه طراحی نورپردازی تعاملی هنوز در دوران و سطح ابتدایی از تجربیات قرار دارد، با این وجود همین تجربه جسته گریخته نشان از پتانسیل بالای این شیوه در شکل دادن به منظر شهر و پویایی فضایی شهری دارد. در این زمینه توجه به رابطه بین فضا و نور با مخاطب ورود به عنوان عاملی که می تواند در نورپردازی فضا نقش آفرین باشد، درک متفاوتی از نور به عنوان یکی از عوامل تعریف کننده منظر ارایه میدهد.
این نوشتار ضمن معرفی و تحلیل پروژه نورپردازی تعاملی در گذرگاه های شهری به نحوه کارکرد آن نیز اشاره دارد. در این طرح نگاه ویژه طراح به نقش مخاطب است که بسته به حرکت او مناظر مدیا و موسیقی خاص متناسب در فضا ایجاد میشود. به طوری که نحوه تأثیر مخاطب به عنوان عامل سوم در نورپردازی فضاهای شهری، فضایی جمعی را در شهر شکل می دهد که درک شهروندان از فضا و شهر را در ابعاد مختلف به چالش میکشد. نورپردازی تعاملی با جذب مخاطب و مشارکت آن در خلق فضا و ایجاد تنوع فضایی به واسطه تنوع مخاطبان، رویکردی مناسب در ایجاد فضاهای شهری پویا و خوانا به شمار رود که با تغییر نقش مخاطب از ناظر صرف به شکل دهنده فضا تعریفی جدید از مکان ارایه میدهد.
.2 رویکرد تعاملی به هنر و هنرهای شهری به ویژه نورپردازی:
طراحی تعاملی گرایشی جدید است که ابتدا به عنوان یکی از شاخه های طراحی صنعتی مطرح بوده اما با گذشت زمان به سایر حیطه های طراحی از جمله معماری و منظر نیز وارد شده یکی از نمودهای آن طراحی نورپردازی است. به تدریج با پیشبرد تکنولوژی در نورپردازی، به نحوه و کیفیت طراحی برای روشنایی نیز اهمیت داده شد، پای هنرمندان مختلف به این حوزه گشوده و بحث حضور مخاطب به عنوان تولیدکننده اثر و نه تفسیرکننده آن در این حوزه نیز مطرح شد. رویکرد این نوع طراحی، تغییر تمرکز از خود اشیا به رفتاری است که در حین استفاده بروز می دهند.
از این رو با نظر به ارتباط میان بیان تصویری خود اثر و مخاطب و توجه به امکاناتی که علوم رایانه ای در این زمینه فراهم می آورد، ارتباط عمیقی با روانشناسی ادراکی مخاطب از محیط و علوم رایانه ای دارد.دلیل اصلی استفاده از نورپردازی تعاملی برخورداری پتانسیل بالا در سرزنده کردن محیط به عنوان یک عنصر مهیج در محیط است؛ علاوه بر آن امکان روایت یک پیام یا داستان در محیط شهری را فراهم میکند. - www.lightact-systems.com -
حضور چشم گیر نور پردازی تعاملی از سال 2004 شروع شده و اوج آن در سالهای 2011 و 2012 بوده است. با آغاز قرن 21 پروژه ه ای نورپردازی متفاوتی با رویکرد تعاملی در چهار نوع و مقیاس های مختلف مطرح شد : اشیای نورانی، نما، پلازای شهری و حوزه شهری. از اولین پروژه های اجرایی در این زمینه میتوان به پروژه Interactive در لوس آنجلس اشاره کرد.
در این پروژه کفپوش های خطوط عابر پیاده مجهز به سنسورهایی است که نسبت به حرکت عابرین حساس بوده و در اثر عبور آنها روشن شده و تغییر رنگ میدهد. این تغییر رنگ کفپوش که در قالب رنگ قرمز خودنمایی میکند شهروندان را به عبور از خط عابر پیاده ترغیب می سازد. شاید در دریافت اول بتوان آن را نوعی سرگرمی دانست که سبب جذب بیشتر مخاطبان میشود اما در حقیقت طراح فضایی خلق کرده است که با حضور مخاطب معنا پیدا میکند. همچنین مخاطب با دریافت ارتباط بین خود و فضا، اثرگذاری خود را در منظر شهری تشخیص می دهد و به درک متفاوتی از فضا نایل میشود.
.3 معرفی طرح
پروژه حاضر نمونه یک پروژه نورپردازی است و نقطه آغازی در خلق یک فضای جمعی متفاوت با رویکرد تعاملی است که در تهران طراحی شده است. این پروژه با فضای تونلی شفاف از جنس شبکه های توری و مدولار، در فضای شهری پلازا مانند مکان یابی شده است. ساختار این پروژه با بهره گیری از تبدیل شدت صوت به ولتاژ عمل می کند،که در آن ولتاژ از طریق مبدل آنالوگ به دیجیتال میکرو کنترلر به عدد تبدیل می شود و عدد به دست آمده دیوتیسایکل - نسبت زمان خاموشی به روشنی در یک سیکل کامل - موج PWM را تعیین می کند و در نهایت موج PWM ساخته شده به LED ها اعمال می شود ومیزان هر رنگ را مشخص می کند . که با فرکانس صدای موسیقی، رنگ میحط تغییر می کند .
بدین ترتیب فضایی نورانی در تعامل با مخاطبین خلق خواهد شد. ویژگی این پروژه آن است که علاوه بر ایجاد سوژه ای نورانی و جاذب در فضای شهری، خود نیز فضایی متفاوت را خلق کرده که میتواند محلی برای تجمع شهروندان باشد. حضور در یک فضای دیجیتال که عناصر سازنده آن نورها و صداها هستند یک تجربه جدید از بودن در یک فضا را به مخاطب القا میکند .
.4 اهداف و راهکارهای طرح
در این پروژه با نگاهی متفاوت به نور و استفاده از آن با تکیه بر تکنولوژی های نه چندان پیچیده با هدف وارد ساختن مخاطب در طرح سعی شده تا به پاسخ مناسب برای پویایی و هیجان دست یافت. در عین حال، طرحی بدیع خلق کرد که میتواند موجب جذب افراد به حضور در فضا شود. این طرح با قابلیت اجرا به طور موقت و دایم در هر فضای شهری می تواند فضایی مطرود را به یک فضای پویای شهری تبدیل کند، با قرارگیری در فضایی جمعی و پویا، تعریفی جدید از مکان را شکل دهد و در عین حال درک شهروندان از فضای جمعی را متحول سازد.
.5 نقش مخاطب در معادله شکل گیری فضا
در این پروژه، حضور و نقش مخاطب از دو جنبه قابل بررسی است : در جنبه اول حضور مخاطبان تنها به عنوان ناظر فضاست. این نقش مانند سایر پروژه ها می تواند یک لذت بصری و نقش خاطره ای را برای وی به همراه داشته باشد. این عملکرد موجب می شود این فضا به عنوان مجسمه ای رنگین و پرهیاهو نقش شانه ای در شب برای مکان ایفا کند و به نوعی خوانایی فضای شهری را افزایش دهد.
علاوه بر این گذر نورانی خود می تواند هویت بخش فضایی شهری باشد و با متمایزساختن فضا شخصیت ویژه ای به آن دهد که افراد آن را در ذهن می سپارند پروژه های مشابه به واسطه جذابیت حاصل نوآوری های نهفته در خود و درگیرکردن مخاطب می توانند پویایی را به فضا برگردانند و به یک نشانه شهری تبدیل شوند. اما جنبه دوم که هدف اصلی پروژه است زمانی است که مخاطب در درون فضا قرار می گیرد، در این صورت مخاطب نه تنها ارتباط بصری با پروژه برقرار میکند، بلکه عملکرد آن را به واسطه حضور خود به نوعی متفاوت درک میکند .
گزینش رنگها، نحوه نورپردازی و انتخاب نوع موسیقی بر شخصیت ویژه آن تأکید می کند و مهمتر از آن، تفاوت شخصیت فضا در روز و شب است؛ فضایی که به کمک نورپردازی های رنگی و خاص، پخش موسیقی، حضور مخاطب و ترکیب حرکت، نور و صدا ً در شب کاملا پویا و انرژی بخش است، به یک باره در روز به مجسمه آرام در فضا تبدیل می شود.
.6 نمونه ی موردی
بیمارستان کودکان کابرینی; تعاملی بین معماری و فناوری
بیمارستانمعمولاً فضایی اضطرابآور و خستهکننده بهویژه برای کودکان است. شرکت ENESS ،با ایجاد تغییر در دیواره ها، معماری و فضایی جذاب و نشاط آور را برای کودکان در بیمارستان کابرینی استرالیا ایجاد کرده است. - تصویر - 1 در واقع این عمل نوعی هوشمند سازی دیواره ها می باشد.