بخشی از مقاله

چکیده

ردیابی موضوع غم و شادی در هزاره ادب پارسی دردیدگاه پیامبران ادب فارسی باگزیده ای از اندیشه شاعران وصاحبان خرددرادوارمختلف آمده است. یافته ها نشان می دهد،شادی ازاحساس های مثبت بشراست، باعث رضایت خاطروهمبستگی اجتماعی بین افرادجامعه می شود. هدف بررسی نقش واثر اصول انسانی اخلاقی درشادکردن افراد با تکیه برشعرکلاسیک فارسی است .ریشه شادی، انعکاس شادی وغم، قدرت تفکرات نو، رازشادمانگی، طلیعه سبک هندی وگزیده پیشقراولان بازگشت ادبی بعلاوه نتیجه ومنابع ومراجع ساختارتحقیق راتشکیل می دهد.

مقدمه

شادی درلغت به معنای مسرت، شادمانی، خوشحالی، بهجت، نشاط، طرب، ارتیاح، انبساط، فرح وبشاشت آمده است. درمقابل غم واندوه. ازشادی به عنوان ابزاری برای ایجادنشاط ورشد وموفقیت استفاده شده است و ابزاری برای کاروتلاش وفعالیت برای افزایش توانایی انسان یادکرده اند.[7]« مبانی نظری نظریه اخلاقی اپیکوریان، برای تامین و آرامش روانی طرح ریزی شده است.

انسان بایدتلاش کندتابه آرامش باطنی دست یابد وتلاش کندجسم اونیزمانندجانش درآسایش باشد.آسایش وآرامش کامل بزرگترین لذت است.[ 8] « عوامل اخلاقی درشادی انسان نقش دارند. فضایل اخلاقی صفاتی است که به انسان شخصیت می بخشد، و وی را به مراتب رفیع کمال می رساند. مثل دوستی، میل به عدالت وانصاف، میل به تقوا، پاکی وتعالی خواهی، دفاع ازمظلومین.[10]« روش تحقیق باتکیه برمنابع مکتوب ودیوان شعرا ونوشتاری درباره شادی، برگ برداری باشیوه کتابخانه ای به گونه ای پژوهشی و توصیفی تحقیق وتدوین شده است.

عوامل اخلاقی درشادزیستن

شادی یکی از احساسهای مثبت است که رواج آن در هر دوره سبب رضایت خاطر همگان و همبستگی بیشتر اجتماعی در بین مردم میشود، عوامل مؤثر در ایجاد این احساس مثبت در انسان، عواملی مانند مسائل اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است. درباره نقش این عوامل در ایجاد این احساس، سخنان ارزندهای گفتهاند که بررسی اندیشههای آنها حتی برای انسان غم زده و هویت باخته امروز میتواند مؤثر باشد.

هدف تحقیق بررسی وترکیب نقش عوامل اثرگذاردر شاد کردن افراد با تکیه بر شعر کلاسیک فارسی است. قناعت، صبوری، توکل، رضا، راستی، ساده دلی، خوینیک، ازخودگذشتگی ، بخشندگی و اجتناب از حرص و بددلی، پرهیز ازحسادت و عیب جویی از جمله امور اخلاقی هستند که میتواند انسان را به شادی برساند.

عدالت محوری، دینداری، رفع نیاز فقیران و نوازش ضعیفان، بخشش ها، جلوگیری از ظلم ظالمان، قهر و لطف حاکمان، ایجاد امنیت، تدبیر، توجه به دادخواهان و حلم، از جمله عوامل سیاسی هستند که کارگزاران می توانند با اقدام به آنها مردم جامعه را به شادابی ونشاط برسانند.انجام فضایل اخلاقی موجب احساس آرامش در انسان می شود و در نتیجه انسان به شادی و خوشدلی میرسد، اما با توجه به این که رذایل اخلاقی همواره سبب اضطراب و پریشانی میشوند، نتیجهای جز غم و اندوه در بر ندارند.

انعکاس تأثیر تفکرات جدید دوراهه

انعکاس صریح اندیشه های زروانی، مسیحی، مانوی، هندی وغیره در آثار شاعران و نویسندگان قرون بعد از اسلام به خلق اندیشه های جبرگرا انجامیده است. اشعار اولین شاعران پارسی گو، از جمله محمد بن وصیف، فیروز مشرقی، ابوسیلک گرگانی وشاعران دوره های بعد از این گونه تفکرات بی تأثیر نبوده است.

کریستین سن می نویسد: تحت تأثیر تفکرات جدید - یعنی افکار مسیحی، مانوی، هندی - آن خوش بینی که بنیان دین زردشتی و محرک مردمان به کار و کوشش بود پژمرده و گسیخته شد. میل زهد و ترک دنیا که در فرقه های مخالف آیین زردشت، رواجی تمام داشت رفته رفته وارد آیین زردشتیان گردید و بنیان این دیانت را برانداخت.

در این وقت زروانیت که در عهد ساسانی شیوعی یافته بود موجب شد که مردمان اعتقاد به جبر پیدا کرده و این اعتقاد به منزله زهری جانگزای بود که روح مزدیسنی قدیم را از پای درآورد. انعکاس صریح اندیشه های زروانی، مسیحی، مانوی ، هندی و... در آثار شاعران و نویسندگان قرون بعد از اسلام به خلق اندیشه های جبرگرا انجامیده است.  تأثیر چنین اندیشه هایی به خصوص از اوایل قرن چهارم، در آثار شاعرانی چون رودکی سمرقندی و شهید بلخی کاملا مشهود است:    

شاد زی    با سیاه چشمان شاد    که جهان نیست جز فسانه و باد

ز آمده    تنگدل نباید بود    وز گذشته نکرد باید یاد

ای آن که غمگنی و سزاواری    و اندر نهان سرشک همی باری

رفت آنک رفت، آمد آنک آمد    بود آنچه بود خیره چه غم داری

آزار بیش بینی زین گردون    گر تو به هر بهانه بیازاری [3 - «

شهید بلخی می گوید:    

اگر غم    را چو آتش دود بودی    جهان تاریک بودی جاودانه

در این گیتی سراسر گر بگردی    خرد مندی نیابی شادمانه [3]«

 توجهات خاص فردوسی بزرگ به فرهنگ ایرانی، شعر او را در دو راهه تفکرات زروانی و مزدایی قرار داده است. خرد وزری پیرطوس، او را از ابراز نظرات عاطفی افراطی و احساسی باز داشته و او به فراخور موضوع ، در اوایل یا ما بین داستان خود به بیان موضوعاتی می پردازد که رنگ و بویی کاملا عبرت آمیز و اندیشه ور دارد . بی اعتباری دنیا، کوتاهی عمر، جدال با سرنوشت و زمان، از مهمترین موضوعات مطرح شده در اشعار اوست.

بیا تا به شادی دهیم    و خوریم    چو  گاه گذشتن بود بگذریم     

چه بندی دل اندرسرای    سپنج    چه نازی به گنج و چه نالی زرنج    [22]«

تأثیرات زبان و اندیشه حکیم خراسان

تأثیرات زبان و اندیشه حکیم خراسان بر شاعران دوره های بعدازخود به خصوص خیام نیشابوری آشکار است. خیام نیشابوری معروفترین شاعر این حوزه به شمار می رود. عدم عدول خیام از چنین اندیشه هایی و تأکید تمام او بر چنین تفکرات عبرت آمیز،در عین حال یأس آلوده، او را به عنوان شاعری صاحب سبک معرفی کرده است. چون و چرا در کار خلقت، انکار برخی از مبانی دینی و اعتقادی، جبرگرایی، ناتوانی انسان در برابر مرگ از مؤلفه های معنایی شعر خیام به شمار می رود. خیام انسان را از درک راز و رموز هستی عاجز دانسته و او را به شادخواری و لذت جویی دعوت میکند:    

تا کی غم این خورم که دارم یا نه    وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه

پرکن قدح باده که معلومم نیست    کاین دم که فرو برم، برآرم یا نه[9]«

تفکرات خیام در قرون بعد، شعرشاعرانی چون حافظ، سعدی، جامی، صائب و دیگران را تحت تأثیر قرار داده است. ابوبکر عتیق نیشابوری همشهری خیام، در قصص قرآن و در بیان خلقت آدم و با اعتقادی راسخ این واژگان را رقم می زند: آنگاه خدای تعالی بر آن گل آدم - ع - چهل روز باران اندوهان بارید تا آغشته گشت و آنگاه یک ساعت باران شادی بر آن بارید.

سالها بعد، رشید الدین میبدی که آموخته های خود، از پیر مناجات خواجه عبداله انصاری را بر بیاض کاغذ می ریخت، در کشف الاسرار خود چنین نوشت: در فراق دوست چندان گریستن باید وهمت چنان افتد که با اشک آمیخته است و با قطرات اشک در کنارت خواهد افتاد.[24]« عطار نیشابوری برتری انسان بر قدسیان را وجود درد در آدمی می داند :    

قدسیان را عشق هست و درد نیست    درد را جز آدمی در خورد نیست

هرکه او خواهان درد کار نیست    از درخت عشق برخوردار نیست

گرتوهستی اصل عشق و مرد راه درد خواه و درد خواه و درد خواه[20]« نظامی گنجوی در همان زمان در مکانی دور از عطار، به نظم منظومه های سراسر غم و شادی خود می پردازد. وی اگر چه با وصف مناظر شادی و بزم، شاعری شادمان و طربناک به نظر می رسد، اما نه غم و نه شادی هیچیک را شایسته دل بستن نمی داند :

رها کن غم که دنیا غم نیارزد    مکن شادی که شادی هم نیارزد

مقیمی را که این دروازه باید    غم و شادیش را اندازه باید [28]«

آنچه مهمترجلوه می کند از زبان نظامی:

دوست بودمرهم راحت رسان    گرنه رهاکن سخن ناکسان [27] «

از آن سو، خاقانی شروانی شاعر سبک آذربایجانی با زبانی سترگ مرثیه خوان زندگی است. مرثیه کافی الدین و مرگ فرزند، عبرت آموزی های ایوان مداین و قصیده ای که در غم نان پرداخته است هرگز او را از شادمانگی رخساره صبح غافل نکرده است:

مرا صبحدم شاهد جان نماید      دم عاشق و بوی پاکان نماید

مگر صبح بر اندکی عمر خندد   که دارد دم سردوخندان نماید

»    افرادشاددارای خلق مثبت هستند،شادترند ودرفعالیت های بیشتری شرکت دارند، کمترشیوه محتاطانه ای دارند، و    با درخواست های دیگران بیشترموافقت می کنند. » [1]« بی سبب نیست که اگراولویت هارا دریک بافت اجتماعی جای ندهیم زندگی شادمانه را بی اثر و لوث و حتی متوقف می کنیم.[30]« افصح المتکلمین سعدی شیرازی شاعری تغزل می پردازد جز خوبی و زیبایی نمی بیند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید