بخشی از مقاله

چکیده

دریای خزر محل زیست گونه ها و گروه های مختلفی از آبزیان از جمله پلانکتون ها تا ماهیان است که مورد بهره برداری قرار می-گیرند، متاسفانه در طی دهه گذشته این دریا با ورود و انتشار سریع برخی از گونه های غیر بومی نظیر شانه دار Mnemiopsis leidyi ، سبب تغییرات عمده ای در این دریا شده است. بیشترین میزان زیتوده شانه دار در فصل تابستان با درجه حرارت 25-30 درجه سانتیگراد و بیشترین میزان تراکم شانه دار نیز در فصل پائیز و کمترین میزان آن در دمای 8-10 درجه سانتیگراد مشاهده میشود.

توزیع فراوانی طولی شانه دار بیانگر این است در حالیکه 83 جمعیت آن از موجودات لاروی و نابالغ تشکیل شده اند، تنها کمتر از 17 متعلق به گروه بالغین شانه دار می باشد. بر اساس مطالعات غذای اصلی شانه دار در دریای خزر مراحل ناپلیوسی - نوازدی - ، copepodites و بالغین گونه - 66 - A. tonsa و لارو دو کفه ایها - 13 - است. از طرفی، گرایش به ماهیان جهت پرورش در آب های لب شور و شور گسترش یافته و در بین ماهیان پرورشی ماهی آزاد اقیانوس اطلس با 51 درصد و ماهی قزل آلای رنگین کمان با 9 درصد در دنیا از مهمترین ماهیان برای پرورش ماهی در محیط قفس محسوب می گردند.

مقدمه

دریای امروز خزر، در حقیقت قسمتی از شبه دریای لب شور حوزه دیرین پونت یاشیا می باشد که 5 تا 7 میلیون سال پیش در قلب قاره آسیا و اروپا وجود داشت. به همین خاطر نیز قدیمی ترین آبزیان زنده آن جزو گروه موجودات بومی آب لب شور می باشند که درصد بالایی از گونه ها وحتی جنس ها را به خود اختصاص داده اند. مابقی گروههای جدید امروزی دریای خزر عمدتاً دارای سه منشا اصلی می باشند که عبارتند از: -1 مجموعه مدیترانه ای -2 مجموعه قطبی -3 مجموعه آب شیرین - رودخانه ای - . چالش های دریای خزر از جمله گونه های غیر بومی دریای خزر، آلودگی های زیست محیطی، تخریب زیستگاه ها در مناطق تخمریزی، احداث سدها، برداشت شن و ماسه و مدیریت غیر صحیح بهره برداری و صید آبزیان و نوع گونه قابل بهره برداری و میزان برداشت می باشند.

یکی از گونه های غیر بومی شانه دار Mnemiopsis leidyi است که از طریق آب توازن کشتی ها از دریای سیاه وارد این دریا شده است 

بررسی ها نشان می دهد افزایش تولید ماهی و کاهش فشار صید بر ذخایر دریا، صرفه اقتصادی، ایجاد اشتغال، صادرات و ارزآوری به ویژه در بخش تولید خاویار از عمده مزایای اجرای طرح پرورش ماهی در قفس های دریایی است.پرورش ماهی در قفس های دریایی در شرایط محیطی مناسب، تولید را افزایش می دهد و این افزایش تولید بدون شک نقش اساسی بر کاهش فشار صید بر ذخایر دریای خزر نیز خواهد داشت

آبزیپروی در قفس بخصوص برای گونههای گوشتخوار روی کیفیت آب در اکوسیستمهای آبی دارای اثرات مختلفی است - Gale, 1999 - که میتواند شرایط اکولوژیکی اولیه، تنوع زیستی و عملکرد اکوسیستم را تغییر دهد

مواد و روش ها

نمونه برداری از شانه دار - Mnemiopsis leidyi - و زئوپلانکتون های حوزه جنوبی دریای خزر طی چهار فصل بهار، تابستان، پائیز و زمستان در حوزه جنوبی دریای خزر در اعماق 5، 10، 20، 50 و 100 متر با استفاده از تور پلانکتون با چشمه 500 میکرون و قطر دهانه50 سانتیمتر از سال 1380 صورت گرفت . - Kideys and Shiganova, 2001 - درجه حرارت و شوری آب در لایه های سطح، 5، 10، 15 متری به ترتیب با ترمومتر برگردان - با دقت یک درجه سانتیگراد - و شوری سنج دیجیتالی - با دقت 0/0001 قسمت در هزار - اندازه گیری شد. در هر ایستگاه شفافیت آب نیز با استفاده از Secchi Disc و pH آب نیز توسط دستگاه pH متر مورد سنجش قرار گرفت .سایر فاکتورهای شیمیائی نظیر اکسیژن ، نوترینت ها و سیلیس نیز با استفاده از روش استاندارد متد اندازه گیری شد.

نتایج و بحث

روند تغییرات تراکم و زیتوده شانه دار که یک گونه غیر بومی است و از دریای سیاه وارد این اکوسیستم گردید - اسماعیلی و همکاران، - 1387 به گونه ای است که طی سال های 1380 تا 1382 دارای روند صعودی بوده و بطور متوسط 400 عدد در هر متر مکعب و یا 20 گرم در متر مکعب میزان آن بوده است. همچنین این جانور غیر بومی در لایه های سطحی آب تا عمق 20 متر بیشترین میزان جمعیت را داشته که بیش از %90 اندازه آن کمتر از 15 میلیمتر 1/5 - سانتی متر - بوده است.

بیشترین میزان شانه دار در طی ماه های مرداد تا شهریور بوده که فصول گرم سال می باشند در حالیکه در فصول سرد سال میزان این شانه دار به شدت کاهش می یابد . - Roohi et al., 2010 - وجود و گسترش این شانه دار سبب برهم خوردن نظم طبیعی مواد غذائی دریای خزر گشته به طوریکه با افزایش میزان نوترینت ها - مواد مغذی - خصوصاً فسفر با ایجاد برف دریایی پس از متلاشی شدن پیکر شانه دار سبب ایجاد "پدیده حاصلخیری سطح دریا و لجنی شدن کف آن" بنام یوتروفی شدن - Eutrophication - شده است.

شانه دار ترکیب گونه ای و میزان فیتوپلانکتون ها را بعد از ورود تغییر داده به طوری که بیشترین تاثیرات بر روی گروه های Chrysophyta، Cyanophyta و Chlorophyta بوده از گروه Chrysophyta گونه های خوش خوراک را حذف نمود و گونه های سمی را افزایش داد. از گروه های Cyanophyta وChlorophytaنه تنها گونه های غیر موکول را گسترش داد بلکه گونه های سمی را زیاد نمود.

نتیجاً اینکه با ورود شانه دار میزان فیتوپلانکتون به بیش از 30 برابر تراکم و زیتوده قبل از ورود شانه دار افزایش یافت که این مقدار بنظر میرسد سبب حفگی سطح دریای خزر در سواحل جنوبی شده است. مطالعه ترکیب گونه و میزان فراوانی زئوپلانکتون ها نیز حکایت از کاهش چندین برایر تعداد گونه های این گروه بعد از ورود شانه دار می باشد.

به طوری که تعداد گونه گروهی از زئوپلانکتون ها از شاخه آنتن منشعبان - Cladocera - که پیش از ورود شانه دار تا 37 عدد بوده هم اکنون به دو گونه کاهش یافت و از گروه پاروپایان - Copepoda - که پیش از ورود شانه دار 7 گونه بودند هم اکنون به 2 گونه تقلیل یپیدا کرد. تراکم و زیتوده زئوپلانکتون ها که غذای اصلی اغلب ماهیان را در مرحله لاروی و نوازدی تشکیل میدهد به 10 برابر قبل از ورود شانه دار کاهش یافت که این کاهش سفره غذائی سبب کاهش ماهیان پلازیک دریای خزر از جمله کیلکا ماهیان دریای خزر گردید 

صید ماهیان کیلکا که پیش از ورود این شانه دار غیر بومی در سال های 1389 به 95 هزار تن می رسید هم اکنون به کمتر از 20 هزار تن کاهش یافت که بالطبع سبب کاهش ماهیان خاویاری گردید و هم اکنون صید گونه های ماهیان خاویاری - تاسماهیان - به صفر رسید. جانور غیر بومی شانه دار یکی از عوامل اصلی و تشدید کننده تغییر وضعیت جانوران دریای خزر بوده که می بایست راهکار مناسبی برای کنترل جمعیت آن به کار گرفت. یکی از روش ها استفاده از کنترل بیولوژیک این جانور با همنوع خود یعنی شانه داردیگری از دریای سیاه بنام Beroe ovata است که تغذیه کننده اختصاصی و ویژه شانه دار دریای خزر است که بدلیل شوری پائین دریای خزر تا کنون نتوانسته از طریق آب توازون کشتی ها از دریای سیاه به دریای خزر منتقل گردد. لذا با انجام آزمایشات مختلف مشخص شد که شانه دار خوار دریای سیاه با تطابق تدریجی در آب دریای خزر سازگار شده و میتواند تولید تخم و لارو نماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید