بخشی از مقاله

چکیده

در آیندهای نه چندان دور، با پیشرفت تکنولوژی و هنر در تمام زمینهها ، معماری نیز بهصورتی جدید تعریف خواهد شد. یکی ازمفاهیم کلیدی و اساسی در معماری نسبت فرم و عملکرد است که در این پژوهش به بازبینی این مفهوم میپردازیم. برای نیل به این هدف ماهیت فرم در فرایند طراحی و مفهوم عملکرد بر اساس نیازهای انسانی، نسبت فرم و عملکرد در معماری خانههای معاصر مورد مطالعه وارزیابی قرار میگیرد.

عملکرد مفهومی ساده نیست. شناخت عملکرد یک فضا قبل از ادراک فرم آن صورت میگیرد. فرم یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر فرآیند طراحی است و و جدایی بین فرم و عملکرد به گونهای که در شعار معماری مدرن آمده است ممکن نیست.

تک عملکردی بودن فضاهای معماری مدرن و عدم انعطاف پذیری آنها جهت ایجاد تواناییهای متفاوت در جهت خواستههای استفادهکنندهگان از فضاهای معماری بارها زیر سوال رفته است. نتایج نشان میدهد که بشر در معماری به دنبال کاربرد فضاهاست. فرم، ماهیتی نسبی دارد و در سازگاری با محیط ، براساس نیازهای عملکردی، به عرصه ظهور میرسد. در این پژوهش از مطالعات اسنادی و کتابخانهای استفاده شده است.

مقدمه

در بررسی معنای عملکرد و پیدا کردن رابطه بین فرم و عملکرد در معماری مدرن باید در پی شناخت مناسب از نیازهای انسانی بود. باید به گسترش مفهوم" عملکرد "پرداخت چراکه ما را در شناخت حجم وسیعی از نیازها و فعالیت های انسانی کمک میکند. پس در ابتدا به شناخت نیازهای انسانی و سپس به مفهوم قابلیت های محیطی و تعامل بین این دو برای دستیابی به رابطه ای مناسب یبین فرم و عملکرد باید پرداخت.

»عملکرد « یکی از اصطلاحات مهم و پرکاربرد در نظریه پردازی، طراحی، نقد، تاریخ و آموزش معماری شده است. از این لحاظ که معنای آن کاملًا روشن به نظر میرسد و به سادگی میتوان از آن در جایگاههای گوناگون استفاده کرد. به این علت عملکرد نقطه شروع فرایند طراحی معماری است. اما با اندکی تفکر در کاربرد اصطلاح عملکرد و حضور مفهوم آن در معماری نشان میدهد که معنای عملکرد معماری آنچنان که در آغاز به نظر می رسد واضح و بدیهی نیست. قدمت و حضور عملکرد در ساختههای انسانی از دوران کهن، سابقه حضور آن در نظریات معماری از زمان ویتروویوس، و تبدیل آن به مفهومی اساسی در نظریه های معماری در اواخر قرن هجدهم، سوالاتی را در آن پدید آورده که آن ها را باید توضیح و تفسیر کرد.

شدت این پیچیدگی را می توان در تقابل آرای معمارانی که کمابیش به یک گفتمان یا جنبش معماری تعلق دارندمثلاً میان آرای والتر گروپیوس1 و هوگو هارینگ2 و هانس مایر3 دید اگر فرم در معماری مهم ترین جزء فرایند طراحی باشد، تاثیر مستقیم و اساسی بر شکل معماری، حجم و کلیت فرم دارد، پس ایده و فرم شاخصترین بخش آثار معماری و تاثیر گذارترین آنهاست.

مبانی نظری

قابلیت، تواناییهای است که در وسعت دادن به معنای عملکرد، در ارتباط با فرمهای ساخته شده کمک میکند. طبق این تعریف شناخت عملکرد یک فضا قبل ازدرک فرم آن انجام میپذیرد. پس عملکرد فضاها فرم را تحت تاثیر قرار میدهد، نه برعکس. ازجهت دیگر فرم باید قابلیتهای لازم برای تامین آن عملکردها را داشته باشد. شعار لویی سالیوان4 یعنی فرم پیرو عملکرد است مبنای اساسی برای ارتباط فرم و عملکرد در تبیین اصول اولیه معماری مدرن میباشد اما بعد از او، به درستی از سوی پیشگامان معماری مدرن مورد توجه قرار نگرفت.

جمله سالیوان قبل از اینکه به عنوان اصلی برای شناخت اصول هدایت کننده معماری مدرن به کار رود به شعاری برای توجیه کارهای سطحی ازسوی پیروان معماری مدرن بهکار گرفته شد. همانطور که قبلا بیان شده بود، در پس خلق فرمهای معماری نیازهای انسانی وجود دارد. همواره سالیوان دراظهارات خود به اینکه چگونه فرمهای عملکردی تحت تاثیر نیازهای انسانی قرار دارند و و چگونه باید جوابگوی این نیازها باشند توضیح داده است

بعد از وی معمارانی همانند فرانک لوید رایت5 و لویی کان6 مبانی نظری معماری خود را طبق اصول معماری عملکردگرای او قرار دادند. طبق دیدگاه رایت فقط هنگامی فضاهای معماری عملکردی هستند که پیوستگی فرمی آنها در بیان آن عملکردها آشکار باشند. طبق گفته وی ساختار و سازه بنا باید طوری طراحی شوند که از عملکرد جدا نباشند.عملکرد تعریفی ییشپا افتاده و ساده نیست و آنطور که در شعار معماری مدرن آمده است جدایی فرم و عملکرد امکانپذیر نمیباشد.

فرم موضوعی است که نه ایستا است ونه نمایانگر یک عملکرد خاص. تواناییهای فرم همان چیزهایی است که انسان را به جنبش دعوت میکند، با این شرط که انسان میل درونی خود به حرکت را از قبل در انگیزهایهای درونی خود که به نیازهای او در ارتباط است دریافت کرده باشد. شعار معماری مدرن هرچند پایه و اساس مناسبی برای بررسی رابطه افراد بین فرم و عملکرد بوده است، اما اکنون دارای تواناییهای لازم در جهت تبیین تمامی ابعاد تاثیر گذار بر شکلگیری فضا های معماری نیست.

یکی از علتهای اساسی این موضوع عدم شناخت و درک صحیح معماران مدرن از عملکرد و از جهت دیگر عدم شناخت تواناییهای مختلف فرم کالبدی محیط بوده است است که منجربه به تک بعدی شدن معماری مدرن شد که زیبایی را از آنچه "عملکرد "نامیده میشد جدا کرد. اما تحقیقات مشخص کرد که زیبایی کلیه سطوح نیازهای انسانی را شامل میشود و در تمامی سطوح وجود دارد و در نتیجه جدایی زیبایی از عملکرد امکانپذیر نیست.

فرم پلان ساختمان

این عامل با مواردی چون طول و عرض قطعه، شکل هندسی قطعه و چیدمان ساختمان های مسکونی در ارتباط است. طول و عرض قطعه و شکل هندسی قطعه از جمله موارد مهمی هستند که بر میزان مصرف انرژی ساختمان برای گرمایش و روشنایی تأثیر می گذارد. نحوه این تأثیرگذاری بدین نحو است که با تغییر در ابعاد، اندازه، همچنین شکل قطعه، عمق نفوذ نور خورشید و میزان قابلیت استفاده ساختمان از این منبع انرژی تغییر یافته و به همین ترتیب، انرژی مورد نیاز گرمایش و روشنایی در ساختمان تغییر می یابد.

فرم چیدمان ساختمان های مسکونی نیز به نحوه جانمایی ساختمانهای مسکونی اطلاق شده که دارای انواع مختلفی مانند به هم چسبیده و جدا، خطی، حیاط مرکزی و بلوکهای بلند مرتبه می باشد. هر یک از این فرم ها دارای ویژگی های خاص خود بوده و با توجه به تفاوت هر یک از نقطه نظر دسترسی به نور خورشید و مواجهه با باد، تغییراتی را در میزان مصرف انرژی ساختمان ایجاد می نماید. برای نمونه، در صورت چسبیدن ساختمان های مسکونی به یکدیگر، سطح آزاد ساختمان ها کاهش یافته و در نتیجه تبادل حرارتی ساختمان با محیط اطراف کمتر شده و انرژی کمتری برای گرمایش ساختمان، فرم های حیاط مرکزی، به دلیل ایجاد محصوریت برای ساختمان های مسکونی، موجب کاهش مورد نیاز می باشد اثرمنفی باد در زمستان ها شده و در نتیجه انرژی مورد نیاز برای گرمایش کاهش می یابد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید