بخشی از مقاله
چکیده:
نامناسب بودن الگوی مصرف در زمینههای گوناگون بهویژه مصرف ذخیرههای تجدیدناپذیر، به موضوع مهم جامعه امروز ایران تبدیل شده و اصلاح الگوی مصرف بهصورت راهبردی کلان و ضرورت اقتصاد ملی در دستور کار قرار گرفته است. واقعیت اسراف و هدر دادن منابع و امکانات ملی معلول علتها و عاملهای گوناگونی است که بدون شناخت و کنترل آنها نمیتوان به اصلاح الگوی مصرف امید داشت. مطالعه حاضر با طرح این پرسش که با وجود ارشاد عقل و شرع به مصرف بهینه، چرا الگوی مصرف در ایران غیرمنطقی است، این فرضیه را مطرح کرده که بیتوجهی به حقوق مصرف یکی از عاملهای مهم در نامناسب بودن الگوی مصرف در ایران است.این نوشتار پس از بررسی مباحث و تعاریف توسعه، مصرف و فرهنگ، به این نتیجه می رسد که الگوی مصرف چه با نگاه از بالا به پایین یعنی از منظر دولت و حاکمیت و چه با نگاه از پایین به بالا یعنی از منظر توده های مردم، یک مقوله کاملا فرهنگی است که می بایست یک الگوی منطقی و توسعه گرا در گوشت و پوست و استخوان ملت ایران نهادینه شود. با این اتفاق مبارک که با تصمیم دولت و همت مردم روی خواهد داد، گامی بزرگ به سمت توسعه پایدار برداشته می شود.
واژگان کلیدی:فرهنگ الگوی مصرف و حقوق مصرف
مقدمه:
اصلاح مصرف به معنی نهادینه کردن روش صحیح استفاده از منابع کشور است و سبب ارتقای شاخص های زندگی وکاهش هزینه ها و زمینه برای توسعه کشور و همچنین گسترش عدالت است. از طرفی، الزام مصرف بهینه باعث می شود تا علاوه بر پیشرفت علمی ناشی از ارتقای فن آوری در طراحی و ساخت وسایل و تجهیزات بهینه مطابق با استانداردهای جهانی، فرصت توزیع مناسب منابع و به تبع آن، پیشرفت در دیگر بخش هایی که کمتر مورد توجه بوده است نیز فراهم گردد. اصلاح الگوی مصرف نیازمند فرهنگ سازی پایدار است. این خود نیازمند راهکاری است تا همه افراد جامعه الزام رفتارهای اصلاح مصرف را احساس کنند و به تدریج این اصلاح نهادینه شده و به یک رفتار پایدار و نهایتا به یک فرهنگ در تمامی عرصه مصرف تبدیل شود.
وقتی از اصلاح فرهنگ مصرف سخن به میان میآید و میزان مصرف کالاها و خدمات، بهویژه کالاهای گرانقیمتی مانند انرژی و فرآوردههای نفتی و اقلام دیگر در کشور ایران با کشورهای دیگر و بهویژه کشورهای پیشرفته مقایسه میشود، در درجه نخست اینگونه به نظر میرسد که با وجود اینکه مردم ایران مسلمان هستند و در آموزههای دینی به آنها توصیه شده است که بهصورت صحیح و به قدر نیاز از نعمتهای خدادادی استفاده کرده و ضمن رعایت قناعت در زندگی، اسراف و تبذیر نکنند، با علم و اطلاع از ارزش کالاهای در دسترس آنها، بیرویه مصرف میکنند و منابع باارزش و در مواردی تجدیدناپذیر را هدر میدهند. این موضوع وقتی بیشتر تعجب انسان را بر میانگیزد که جدا از توصیههای دینی که با تکیه بر نیروی باور میتواند اثر گستردهای بر رفتار انسان بگذارد، عقل و تجربه انسان به وی این راه را نشان میدهد که از کالاها و خدمات در دسترس خود بهگونهای استفاده کند که هزینه کمتری بپردازد و زندگی بهتر و چشمانداز روشنتری داشته باشد.
افزون بر اینکه با توجه به پیشینه تمدن و فرهنگ مردم ایران و ارتباط و مراوده با ملتهای دیگر و میل به سیاحت و مسافرت و اینکه تعداد بسیار فراوانی از ایرانیان در کشورهای پیشرفته و صنعتی زندگی میکنند و در جهتهای گوناگون مبادله فرهنگی دارند، این پرسش اساسی وجود دارد که چرا مصرف متعادل و منطقی که جزء جدا نشدنی زندگی مردم ساکن در این کشورها است به مردم ایران منتقل نمیشود؟ به عبارت دیگر، چرا در این موارد ما پذیرای عادتهای پسندیده شهروندان این کشورها یا هممیهنهای خود که در این کشورها ساکن هستند نیستیم؟ و سرانجام وقتی عقل ما اقتضا میکند با مصرف معقولانه منابع زندگی بهتری داشته باشیم، چرا به این ندای عقل بیتوجه هستیم؟آیا مسایل پیشگفته نمیتوانند گواهی بر این امر باشند که بهطور احتمال مشکلی در این بین است که برخی از ما به دستورهای دینی، تجربه بشری و ندای عقل و وجدان خویش پاسخ شایستهای نمیدهیم و از جهت عدم تعادل درمصرفِ بسیاری از کالاها و بهویژه سرمایههای تجدیدناپذیر، اعجاب جهانیان را برانگیختهایم؟
نگرانی از وضعیت نامناسب فعلی، بهویژه درباره مصرف انواع انرژی که هزینههای غیرقابل تحمل اقتصادی و زیستمحیطی را به دنبال دارد، بهویژه در مقایسه با میزان مصرف در کشورهای دیگر، همه توجه را به مصرفکنندگان معطوف داشته و کوششهای متولیان جامعه بیشتر صرف توصیههای اخلاقی به عدم اسراف و تمرکز سازمانها نیز بر انجام اقدامهایی شده که بدون ریشهیابی مشکل و کوشش برای رفع آن، درصدی از میزان مصرف کنونی را آن هم از راه تهدید به قطع خدمات یا جریمه مصرفکنندگان کاهش دهند. این در حالی است که نامناسب بودن الگوی مصرف در ایران به یک یا چند کالا محدود نیست تا با توصیه اخلاقی یا تهدید به گرانکردن آنها مشکل حل شود.نوشتار حاضر بدون نفی تأثیر توصیههای اخلاقی یا اقدامهای واکنشی برای ساماندادن الگوی مصرف، بر این باور است که با توجه به آموزههای حقوق مصرف که به زمینههای آن در حقوق اسلامی هم اشاره خواهیم کرد، میتوان با افزایش آگاهی، تعقل و محاسبه در مصرفکننده و متعاقد و ملزم کردن تولیدکنندگان و عرضهکنندگان به احترام به حقوق