بخشی از مقاله
چکیده
اوتیسم، یک اختلال رشد است که در سه سال اول زندگی ظاهر می گردد. این بیماری با تاثیر بر روی مغز کودک، رفتارهای اجتماعی و مهارت ارتباط برقرار کردن را مختل می کند.
علت واقعی این بیماری هنوز مشخص نیست، اما مطالعاتی در رابطه با دلیل بروز این بیماری در حال انجام است.
به نظر می رسد مساله ژنتیک مهم باشد. برای مثال دوقلوها بیشتر دچار این بیماری می شوند تا یک برادر و خواهر. اختلال کروموزومی و مشکلات عصبی در افراد اوتیسمی مشاهده شده است.
دیگر علت های این بیماری - که هنوز به اثبات نرسیده - شامل: رژیم غذایی ، تغییرات مجرای گوارشی ، مسمومیت با جیوه ، عدم استفاده از ویتامین ها و املاح و حساسیت به واکسن است.
هنگامی که بحث طراحی فضا برای کودکان طیف اوتیسم پیش میآید مهم است که به دانش و درک چگونگی تجربه محیط زیست و اشیا توجه و اشاره شود. توصیف تفاوتهای حسی بالقوه ادراک، پردازش و پاسخ اهمیت زیادی دارد چراکه کودکان قادر به یادگیری در جریان اصلی محیط میباشند. توجه خاص به فضاهای فیزیکی در طراحی کلاسهای درس و مدارس باعث بالا رفتن اهمیت کار معمار و طراح میشود. چراکه این فضاها با یادگیری کودکان ارتباط مستقیم دارند. رنگ ، فرم ، سطح ، ابعاد و چیدمان فضا از جمله مسائل بسیار مهمی است که در حالات روحی کودکان اوتیستیک تاثیر مستقیم دارد.
معماری فضا با آگاهی از روانشناسی محیطی، فضایی را پدید می آورد که کودک در آن با توجه به خصوصیات اخلاقی و رفتاری و همچنین ضعف های ارتباطی می تواند دورانی بدون استرس و دور از تنش را با یادگیری بالا سپری کند.
-1مقدمه
مشخصه اوتیسم محدودیت شدید و بنیادی در چندین زمینه مهم رشد می باشد: تعامل و ارتباط و همچنین رفتار متقابل اجتماعی و توانایی بهره گیری از تخیلات. جهت تشخیص اوتیسم لازم است که علائم رفتاری در تمام زمینه های ذکر شده فوق قبل از سن 3 سالگی در شخص موجود باشند. حتی در صورتی که والدین متوجه شوند که در دوران شیرخوارگی مشکلاتی وجود دارد، تشخیص اوتیسم پیش از سن هجده ماهگی بسیار دشوار است..اغلب کودکان مبتلا به اوتیسم دارای اختلالات رشد نیز می باشند، اگرچه تعداد کمی نیز دارای رشدطبیعی هستند. همچنین بسیاری نیز مبتلا به صرع می باشند و معلولیتهای بینایی و شنوایی در این گروه بسیار شایع است. اوتیسم یک نقص عملکردی مادام العمر است.
در حال حاضر هیچگونه معالجه ای برای اوتیسم وجود ندارد. از سوی دیگر، بسیاری از کودکان مبتلا به اوتیسم می توانند با تلاشهای آموزشی زود هنگام، درست برنامه ریزی شده و طراحی شده برای هر فرد در یک محیط مناسب ویژه رشد قابل ملاحظه ای داشته باشند. یکی از اهداف اصلی کمک به کودک برای تکامل برقراری ارتباط عملکردی است.آموزش باید بر آگاهی از شیوه های منحصر به فردی که کودکان مبتلا به اوتیسم فرا می گیرند، - تجزیه و تحلیل کاربردی رفتار - و آموزش مبتنی بر ABA متمرکز باشد.
استراتژی های مختلف درمان و آموزش کودکان مبتلا به اوتیسم و دارای معلولیت ارتباطی مربوط نمونه TEACH برنامه هایی از این استراتژی های آموزشی طراحی شده خاص برای افراد مبتلا به اوتیسم میباشند. کشف، معاینه و تشخیص زود هنگام در مرحله نخست قرار دارند. مرحله بعد ارائه اطلاعات دقیق برای والدین و دیگر افراد مربوطه و آموزش آنان در اسرع وقت می باشد. این موارد به همراه انجام اقدامات پیشتیبانی سریع که درست برنامه ریزی و برای هر فرد به طور خاص طراحی شده اند، مبانی طولانی مدت برای ایجاد امکان کمک به رشد کودک می باشند. یک مهدکودک و آموزش های متعاقب آن در مدرسه که به طور خاص طراحی شده اند، پیش نیازهای مهمی برای کودک می باشند.
فراوانی اوتیسم را یک در 150 تخمین زدهاند و به نظر میرسد این آمار رو به افزایش است؛ میزان ابتلا به آن در پسرها 4 تا 5 برابر بیشتر از دختران است. از هر 10 کودک یا بزرگسال مبتلا به اوتیسم 7 نفر دچار کند ذهنی و مشکلات مربوط به عملکرد و واکنشهای مغز هستند.
-2بیان مساله
امروزه به دلیل افزایش روزافزون کودکان مبتلا به اوتیسم به خصوص در ایران ضرورت طراحی فضاهایی متناسب با نیازهای این کودکان به خوبی مشهود است . فضاهایی که بتوانند علاوه بر تامین آرامش کودکان بستری مناسب برای رشد فکری و اجتماعی آنها فراهم آورد. از آنجا اقلیت ها ،اغلب از توجه کمتری برخوردار هستند مسئولیت ایجاد محیطی درخور برای افراد اوتیستیک علاوه بر روانشناسان بر عهده معمارانی می باشد که با ریزبینی و تجمیع اطلاعات معمارانه و روانشناسانه در زمینه محیطی بتوانند چوابگوی آینده کودکان اوتیستسک باشند.
-3 روانشناسی محیطی: تعاریف و مفاهیم
روانشناسی محیطی مطالعه پیچیده بین مردم و محیط اطرافشان است. به عقیده جیفورد - - Gifford روانشناسی محیطی با شاخه اصلی روانشناسی تفاوت دارد زیرا به محیط فیزیکی روزمره می پردازد. این علم چارچوبی از نقطه نظرات، تحقیقها و فرضیات را فراهم می آورد که می تواند به ما در درک بهتری از روابط متقابل انسان و محیط اطراف، کمک کند. با استفاده از این دانش می توان پیش از طراحی و ساخت، ارزیابیهایی را انجام داد که بهترین ابزار برای طراحان حرفه ای به حساب می آید. اگر ما بدانیم چه چیز در گذشته عملکرد بهتری از خود نشانداده است، برای طراحی بهتر در آینده آمادگی بیشتری خواهیم داشت. با استفاده از تئوریهای کنترل می توان مشاهده کرد که محیط نقش اساسی را در شکل گیری احساس ارزشها و توانمند ساختن برای افراد و گروههای مختلف ایفاء می کند.
-1 -3 علل و روند ایجاد و توسعه روان شناسی محیطی
طراحان و پژوهشگران زیست محیطی در دهه شصت میلادی در آمریکا انگیزه های بسیاری در جهت همکاری با یکدیگر برای ایجاد سکونتگاه های مناسب زندگی مردم احساس کردند. عدم توجه به نیازهای فیزیولوژیک، ایمنی و روانی مردم در طراحی و ساخت فضاهای مسکونی چون پیروت.آیگوه واقع در سنت لوئیز آمریکا که منتهی به تخریب بیش از چهل و سه مجموعه ساختمانی یازده طبقه گردید هشداری جدی و قابل توجه به آنها بود. این واقعه به اندازه ای نزد آقای چارلز جنکر برجسته بود که او در کتاب زبان معماری فرامدرن ابن واقعه را نمادی بر افول معماری مدرن دانست.
ناهنجاری های اجتماعی و روان شناختی ساکنین این مجموعه مسکونی که با استفاده از الگوهای معماری مدرن طراحی و اجرا گردیده بود پیش از تخریب از سوی پژوهشگران علوم اجتماعی مورد توجه و بررسی متعدد قرار گرفته بود. نتایج پژوهش ها که از گسترش روز افزون ناهنجاری ها و جرم و جنایت خبر می داد ،تخریب این مجموعه مسکونی را اجتناب ناپذیر ساخته بود. گرچه نیاز به همکاری بین طراحان و پژوهشگران روان شناس برای برطرف کردن کاستی های موجود در طراحی برای مردم استفاده کننده از فضاهای معماری و شهری بدون تردید به نظر می رسید. اما به زودی آشکار گردید که طراحان و پژوهشگران روان شناس برای برطرف کردن کاستی های موجود در طراحی برای مردم استفاده کننده از فضاهای معماری و شهری بدون تردید به نظر می رسید ، اما به زودی آشکار گردید که طراحان و روانشناسان دارای نگرش های متفاوت از یکدیگر در چگونگی پرداختن به حل مسائل محیطی هستند.
از نظر روان شناسان ایراد این بود که معماران تاکید بیشتری بر مسائل زیبایی شناختی فضاهای طراحی شده داشتند تا پرداختن به مسائل کارکردی آن ها به عقیده روان شناسان اصلی ترین معیار طراحان در فرایند طراحی توجه به فرم و جنبه های زیبایی شناختی آن بود. از این رو ،روان شناسان معتقد بودند که طراحان نیازهای واقعی و روزمره استفاده کنندگان را قربانی خواهش های زیبایی شناسانه و انتزاعی خویش می سازند و لذا مردم را بیش از پیش با محیط طراحی شده نامانوس ساخته اند .اما در حقیقت شاید اختلاف نگرش های به وجود آمده بین این دو گروه به دلیل طبیعت و ماهیت متفاوت حرفه معماری و دانش های مطرح در پژوهش تعامل انسان و محیط و ارتباط این دانش ها با طراحی بود .برای مثال ،نیاز طراحان بر اساس حل مسئله و فراهم آوردن داده های لازم برای طراحی تبدیل نمایند در حالی که پژوهشگران ،به دلیل ماهیت کار آنها به گونه ای صریح قادر به پاسخگویی به این خواست و نیاز تجربی سهم ارزنده ای داشتند ولی نگرش صرفا مثبت گرای آنها که بر خواسته از نگرش علمی آنها به پدیده ها بود ،در مقابل نگرش هنجارگونه و تجویزی معماران و طراحان محیطی که متاثر از نگرش زیبایی پسندانه آنها می بود راه به جایی نمی برد.نیاز به یک زبان مشترک برای برقراری رابطه ای عملی احساس شد.