بخشی از مقاله
چکیده :
در تحول ساختار سیاسی-اجتماعی و ادبی معاصر ایران عوامل بسیاری نقش داشتهاند که از جمله آنها تاسیس مدارس خارجی و به ویژه فرانسوی است. روحانیون لازاریست یکی از بانیان این مدارس هستند که فعالیتهای آموزشی خود را از سال 1838 به کمکاُژِن بُرِه، مبلغ مسیحی فرانسوی، ابتدا در غرب ایران آغاز نموده و سپس دامنه آن را در شهرهای دیگر گسترش دادندبُرِه.، علیرغم برخورداری از حمایت فراوان محمدشاه و همچنین حکام و روحانیون غرب ایران، به دلیل کارشکنیهای فراوان مسیونرهای پروتستان امریکایی، در سال 1841 مجبور به ترک ایران شد.
پس از آن، لازاریستها مجددا در سال 1850 وارد ایران شدند و به سرعت مدارس خود را گسترش دادند. فعالیتهای آموزشی لازاریستها، از سویی سبب تفرقه بین فرقههای مختلف مسیحی و لشکرکشیهای متعدد ترکهای عثمانی به ایران شد، و از سوی دیگر، از جمله عواملی است که زمینه را برای تحول نظام آموزشی ایران، تاسیس مدارس نوین، تحول ادبیات فارسی از لحاظ ساختار و مضمون و همچنین ورود اندیشههای آزادیخواهانه، که انقلاب مشروطه را به دنبال داشت، فراهم نمود. در این مقاله، ابتدا عواملی که زمینه را برای شروع فعالیتهای فرهنگی فرانسویان در عصر محمد شاه فراهم نمودند بررسی خواهد شد. سپس، اهداف فرانسویان از انجام فعالیتهای آموزشی در ایران و چالشهایی که با آن مواجه بودهاند مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
مقدمه
روابط ایران و فرانسه که از قرن سیزدهم میلادی آغاز شده بود و بیشتر جنبه مذهبی داشت در قرن پانزدهم به روابط اقتصادی مبدل شده، و سرانجام در عصر صفویان - 1501-1736 - به روابط اقتصادی-سیاسی و مذهبی گستردهای منجر شد. این روابط با حمله اشرف افغان به ایران در سال 1722 و سقوط اصفهان، پایتخت صفویان، موقتا قطع شد. اوضاع آشفته ایران در عصر افشاریه - 1736-1749 - و زندیه - 1749-1795 - نیز مانع از برقراری مجدد این روابط شد. اما با به قدرت رسیدن سلسله قاجار، منافع مشترک سیاسی×بار دیگر دو کشور را، به ویژه پساز اشغال مناطق شمالی ایران توسط روسیه، به هم نزدیک کرد.
به دنبال اشغال مناطق شمالی ایران توسط روسیه در سال 1803، فتحعلیشاه - ٌََُ؛ٌُْْ - خواستار حمایت انگلیس شد. در قبال آن، انگلیس واگذاری بندرهای انزلی، هرمز و بوشهر را درخواست کرد - وراهرام، :1367 ٍٍّ؛ٍٍِ - . درخواستهای غیرمنطقی این کشور از یک طرف، و فتوحات ناپلئون بُناپارت 2 - 1769- 1821 - در انگلستان و روسیه از طرفی دیگر، سبب شد که فتحعلیشاه به دنبال اتحاد با قدرت سومی باشد تا از این طریق بتواند در صحنه سیاسی ایران توازن
ایجاد کرده و تمامیت ارضی کشور را حفظ نماید. بنابراین، وی اولین پیام اتحاد را از طریقمارِشال برین3، سفیر فرانسه در قسطنطنیه، برای ناپلئون ارسال کرد
امپراطور فرانسه با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی ایران که میتوانست از طریق مرزهای این کشور منافع انگلیس را در هند تهدید نماید - Demorgny, 1916: 203 - ، همچنین، با توجه به این نکته که اشغال گرجستان منجر به تقویت روابط روسیه و عثمانی شده و سبب به خطر افتادن منافع کشورش میشد، به درخواست فتحعلیشاه پاسخ مثبت داد. بنابراین، برای جلوگیری از اتحاد روسیه و عثمانی و تهدید منافع انگلیس در هند می بایست ارتش ایران را برای بازپس گرفتن مناطق اشغالی، به ویژه گرجستان، بازسازی میکرد.
به همین دلیل، از سال 1805 هیئت های مختلف علمی- نظامی فرانسه وارد ایران شدند، و سرانجام در سال 1807، پس از امضای پیمان فینکن اشتاین4، ژنرال گاردان5 با هیئتی مرکب از جغرافیدانان، افسران، کاشفان، اقتصاددانان و شرقشناسان وارد ایران شد - La Perse et la France, 1972 : 128 - و تلاش فراوان برای مدرنیزه کردن ارتش ایران به نام نظام جدید کردکه شامل پیادهنظام، سواره نظام و توپخانه بود. ارتش جدید که طبق الگوی فرانسه بازسازی شده بود از لحاظ ظاهر و فرم لباس نظامی نیز شبیه ارتش ناپلئون بود - شمیم، . - 64 :1383 هرچند که پس از انعقاد قرارداد تیلسیت6 بین دو دولت روس و فرانسه در ژوئیه 1807، گاردان مجبور شد در 12 فوریه 1809 ایران را ترک کند. با این وجود، تجدید روابط سیاسی در این دوره مقدمهای برای آغاز فعالیتهای فرهنگی فرانسویان در عصر محمدشاه شد.
دوره سلطنت محمد شاه که »نه مسلمان بود، نه مسیحی، نه زرتشتی یا یهودی - Gobineau, « 1983 : V. II, 519 - ، ایران که »جرات کرد دین رسمی را کنار بزند - Nategh, …un roi pas « comme les autre», 1 - مانند »کاروانسرای بزرگی بود که به روی همه نژادها باز بوده و برخوردی یکسان با همه اعتقادات داشت
در دوره حکومت چهاردهساله این پادشاه، ایرانیان از آزادی کامل اعتقادی برخوردار بودند. کلنل استوارت، نماینده نظامی انگلیس، علیرغم اینکه روابط ایران و انگلیس در دوره ماموریتش قطع شده و به دشمنی کشیده شده بود در خاطرات خود اعتراف میکند که : »آزادی بیان در ایران بیمانند است و توده مردم هرچه میخواهند می گویند
مسیونر مذهبی فرانسوی، نیز در کتاب »نامه و خاطرات یک مسافر در شرق« می نویسد : در ایران بر عکس ترکیه، مسیحیان از آزادی فوق العادهای برخوردارند که حتی در دولت های مسیحی ما هم ناشناخته است. این آزادی فراوان که حاصل آزادی شخصی است معایب اجتماعی دیگر را می پوشاند. در واقع حاکمیت مسلمان در هیچ یک از اعمال مذهبی دخالت نمی کند و هر آنچه را که مربوط به حوزه کلیسا می شود، به عنوان یک امر خانوادگی، به مسیحیان واگذار می کند. در این کشور انسان می تواند راهی را که به نظر او اشتباه بوده است رها کند، بدون آنکه بابت این عمل نزد کسی جز خداوند مسئول باشد، و این در دنیای کنونی مهمترین چیز است