بخشی از مقاله
چکیده:
یکی از کارهای اساسی و ضروری در پژوهش های علمی، ایضاح الفاظ و مفاهیم کلیدی بکار رفته در بحث است، در این نوشتار، با توجه به اینکه موضوع موردبحث، فهم و رابطه آن با تفسیر و تأویل می باشد، ابتدا واژه های تفسیر و تأویل از بعد لغوی و اصطلاحی و مباحث متعلق به آن به نحو اختصار، با استفاده از منابع و مآخذ معتبر توضیح داده شده، سپس بحث مربوط به فهم و دیدگاههایی که در خصوص معنای متن مطرح گردیده مثل دیدگاه ژاک دریدا، گادامر - عدم تعیین معنای متن - و دیدگاه شلایر ماخر و هیرش مورد بحث و نقد قرار گرفته و این نکته بیان گردیده که هر متن زبانی از جمله قرآن کریم که از پشت سر هم چیده شدن مجموعه واژه هایی که جمله را تشکیل داده، واجد دلالت تصوری و تصدیقی متعین و نهایی است که همان مقصود مؤلف و درباره قرآن، معنای مورد نظر خداوند است و مراد مؤلف صرفاً وابسته به ذهن نویسنده و بی ارتباط با خارج از آن نیست، معنا نیز هم در مقام استعمال معین است و هم در مقام دلالت تعین دارد، چون در غیر این صورت مفاهمه ای صورت نمی گیرد.
آنگاه در مباحث مربوط به رابطه فهم با تفسیر و تأویل به این نکته اشاره شده که فهم ضابطه مند از قرآن کریم، همان تفسیر و تأویل است، با این تفاوت که تفسیر، رفع ابهام ضابطه مند از ظاهر قرآن و همان فهم اولیه از متن است که بر اساس قواعد خاص خود، حاصل می شود ولی تأویل، رفع ابهام های موجود در مراتب فهم است.
مقدمه:
با توجه به اینکه بحث در مورد رابطه فهم با تفسیر و تأویل می باشد، نخست لازم است، بحث مختصری در مورد دو اصطلاح تفسیر و تأویل مطرح شود.
-1 معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر
تفسیر مصدر باب تفعیل از ریشه فسر است، ابن منظور گفته است: الفسر: البیان، یَفْسِرُه: ابانه، والتفسیر مثلُه: بنابراین معنای لغوی تفسیر بیان و ابانه به معنی روشنی و روشنگری است.
دکتر معین می نویسد: تفسیر به معنای پدید کردن، هویدا کردن، شرح دادن، گزارش، بیان و تشریح معنی و لفظ آیات قرآن است.
بنابراین تفسیر در لغت به معنای توضیح دادن و کشف کردن و پرده از روی مطلبی برداشتن است، اما کثرت استعمال تفسیر در مورد بیان و توضیح معانی و مفاهیم آیات قرآنی موجب آن شده است که واژه تفسیر در میان دانشمندان علوم اسلامی معنای اصطلاحی خاصی پیدا کند و در خصوص قرآن مجید به کار رود. مفسرین در معنای اصطلاحی تفسیر، تعاریف مختلفی ذکر کرده اند که به برخی از آنها اشاره می شود.
آقابزرگ تهرانی می نویسد: تفسیر بیان ظواهر آیات قرآن براساس قواعد و لغت عرب است
شیخ طبرسی می نویسد: تفسیر کشف مراد از لفظ مشکل است.
علامه خویی در کتاب البیان فی تفسیرالقرآن، تفسیر را چنین تعریف کرده است: تفسیر، آشکار کردن مراد خدای متعال از کتاب عزیز است
ذهبی می گوید: علم تفسیر، علمی است که از مراد و منظور خداوند متعال به اندازه طاقت بشر گفتگو می کند.
آیه اله معرفت پس از آنکه تفسیر را رفع ابهام از لفظ مشکل تعریف می کند، در توضیح آن می گوید: تفسیر، صرف پرده برداشتن از لفظ مشکل نیست بلکه تلاش در جهت پرده برداشتن از دلالت و مقصود کلام اوست.
استاد جوادی آملی در تعریف واژه تفسیر چنین می نویسد: تفسیر به معنای روشن کردن و پرده برداری از چهره کلمه یاکلامی است که براساس قانون محاورهو فرهنگ محاوره ایراد شده باشد و معنای آن، آشکار و واضح نباشد، قهراً لفظی که معنای آن بدیهی است، بی نیاز از تفسیر است، بنابراینلفظ مفرد یا جمله ای که با تدّبر و تأمل خردمندانه در آن، مبادی تصوری و تصدیقی روشنی پیدا می کند، نیازمند به تفسیر است و تفسیر آن عبارت است از تحلیل مبادی مزبور و رسیدن به مقصود متکلم و مدلول بسیط و مرکب لفظ، و تفسیر به این معنا اختصاصی به متون دینی مانند قرآن کریم ندارد، گرچه شرح نصوص قرآن، به فن تفسیر معروف شده است
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان می فرماید: التفسیر هوبیان معانی الایات القرآنیه و الکشف عن مقاصدها و مدالیلها، تفسیر بیان معانی آیات قرآن و پرده برداری از مقصودها و مدلول های آیات است.
-2 معنای لغوی و اصطلاحی تأویل
تأویل از کلمات کلیدی قرآن و همچنین از اصطلاحات علوم قرآنی است که در حوزه علم حدیث و حکمت و عرفان و علوم بلاغی و ادبی هم کاربرد دارد.
تأویل مصدر باب تفعیل و از ریشه اول است، ابن فارس در مقاییس اللغه آورده است:اَوْل«» دارای دو اصل است: 1 ابتدای امر، که واژه اَوْل، به معنای ابتدا، از این اصل است، 2 انتهای امر، تأویل کلام به معنای عاقبت و سرانجام کلام، از این بابت است و آیه »هل ینظرون الا تاویله ومی یاتی تاویلُه« - اعراف - 53/ در همین معنا استعمال شده است، یعنی سرانجام کتاب خدا رادر هنگامی که برانگیخته می شوند، درمی یابند. وی می نویسد: اَولَ الحکم الی اهله« یعنی حکم را به ایشان ارجاع داد.
ابن منظور در لسان العرب می نویسد: از ابوالعباس احمدبن یحیی درباره تأویل، سوال شد، وی گفت: واژه های تأویل، معنی و تفسیر، یکی هستند، از لیث نیز نقل شده است که گفت: تاول و تأویل، تفسیر کلامی است که معانی مختلف دارد و بیان آن جز با کلام دیگر ممکن نیست، ابن منظور می افزاید: اَولَ الکلامَ و تَأولَهُ یعنیدبّره و فَسرَه، آن را تدبیر و تفسیر کرد.
وی آیه »ولما یاتهم تاویله« - یونس - 39/ را چنین معنا می کند: »لم یکنمَعَهُم علم تأویله« دانش و تأویلش با آنان نیست. او در این باره می افزاید: بعضی نیز آیه را چنین معنا کرده اند: »لم یأتهم مایوول الیه امرهم فی التکذیب به من العقوبه« هنوز به سرانجام کارشان در تکذیب که همان عقوبت است، نرسیده اند. دلیل این معنا، ادامه همین آیه است که می فرماید »کذلک کذب الذین من قبلهم فانظر کیف کان عاقبه الظالمین« - یونس - 39/
ابن منظور از ابوعبیده نقل کرده که گفته است: »التأویل، المرجع و المصیر« تأویل محل رجوع و بازگشت است
راغب گفته است: التأویل من الاول آی الرجوعُ الی الاصل و منه الموئل للموضع الذی یُرجَعَ الیه و ذلک هو رد الشئی الی الغایه المراده منه« تأویل از اول به معنی برگشت دادن به اصل می باشد و اسم مکان آن موئل یعنی مکانی که به آن برگردانده می شود و تأویل برگرداندن چیزی است به هدفی که مقصود از اوست.
پس تأویل یا به معنای مصدر یعنی بازگردانیدن چیزی به جایگاه واقعی آن است و یا به معنای اسم مفعول: مآل و سرانجام و مقصود شئی است.
واژه تأویل در قرآن، هفده بار بکار رفته است که در همه این موارد به معنای عاقبت امر و مقصود واقعی سخن و کار آمده است، بدون اینکه لفظی بر آن مقصود-و لو مجازاً- دلالت کند، ولی آن سخن یا کار به نحوی تحقق دهنده آن تأویل و مقصود واقعی و فاعل است، مثلاً در اطلاق تأویل بر تعبیر خواب در آیات 6و 21و 36و 37و 43و 44و 100و 101 سوره یوسف، دلالت رویا بر تعبیر خارجی هرگز به لفظی که خواب را شرح می دهد، نیست ولی در عین حال خواب به نحوی بر آن تعبیر دلالت می کند، همچنین در قصه های موسی و خضر - کهف87/و - 82 لفظ قصه ها به تأویلی که خضر برای موسی کرده، دلالت ندارد. همچنین آیه ارجاع منازعات به خدا و رسول - نساء - 59 / دلالت لفظی بر تأویل خود که وحدت اسلامی است، ندارد، همچنین تأویل در آیات متشابه - آل عمران - 7 / که یافتن مقصود واقعی آیات است، ظاهر آیات بر مقصود متکلم دلالت نمی کند.
از موارد استعمال تأویل استفاده می شود که تأویل اختصاص به کلام ندارد، بلکه در مورد رویا و جعل احکام و یکسری از کارهای مرموز نیز به کار رفته است و همچنین دانسته شد که تأویل و مقصود واقعی سخن یا کار از ظاهر آن فهمیده نمی شود.